فصل اول حقيقت توبه‏
توبه عبارت از معنائى است كه از سه چيز متوالى تنظيم مى‏شود:
1 - علم 2 - حال 3 - فعل علم موجب حال، و حال باعث فعل است.
منظور از علم، اين است كه انسان به ضرر گناهان پى برده و بداند كه آنها سمومى مهلك، كشنده دين، مفوّت حيات ابدى مانع بنده از لقاى محبوب و رسيدن به سعادت ابدى هستند.
از اين علم، حالى به انسان دست مى‏دهد. يعنى با اين شناخت به خاطر از دست رفتن محبوب، در قلب انسان دردى بر انگيخته مى‏شود. زيرا قلب انسان وقتى كه احساس كند محبوبش را از دست داده، رنجور مى‏شود.
آنگاه از اين درد و رنج قلبى حالت ديگرى حاصل مى‏شود كه قصد و اراده نام دارد، اراده اينكه فعلا گناهى را كه انجام مى‏دهد ترك كند، و تصميم بگيرد تا آخر عمر گناهانى را كه محبوبش را از او مى‏گيرند انجام ندهد، و گذشته را اگر قابل جبران است تلافى كند.
ترجمه‏اخلاق ص : 333
اولين مرحله‏اى كه در اين رهگذر - به نام علم - حاصل مى‏شود، مطلع تمام اين خيرات است. و آن عبارت از ايمان و تصديق اين معنى است كه گناهان زهرهاى كشنده‏اند.
هنگامى كه نور اين ايمان بر دل تابيدن گرفت، پشيمانى از گذشته را بر مى‏انگيزد. و در بيشتر موارد اسم توبه به همين پشيمانى اطلاق مى‏شود. و مرحله اول را - كه علم است - مقدمه توبه، و مرحله سوم را - كه ترك گناه است - ثمره توبه مى‏دانند.
و به همين اعتبار است كه نبى اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم مى‏فرمايد: پشيمانى توبه است [1]. چون پشيمانى هميشه با علمى كه موجب آن و عزمى كه تابع و ثمره آن مى‏باشد همراه است.