ترجمه‏اخلاق ص : 23
خطبه‏
سپاس خدايى را كه خلقت انسان را نيكو كرد و او را با رنگ و فطرت ايمان آفريد و به او معارف و بيان آموخت و نعمت احسان و تفضّلش را بر او ارزانى داشت و او را به كسب فضايل ارشاد كرد و از ارتكاب رذايل بر حذر داشت و سعى در نيكوكردن اخلاق را بر او واجب نمود و او را با ترس از عذاب به تهذيب اخلاق تشويق كرد و با رفع مشكلات و تسهيل سختى‏ها و توفيق خويش طى اين مسير را بر او آسان نمود. و درود بر نبى اكرم كه در قرآن حكيم چنين توصيف شده كه تو به خلقى بس بزرگ آراسته‏اى و نزديكانش كه خداى تعالى به دوستى آنها تشويق كرده و اهل ذكر كه خدا به پرسيدن از آنها دستور داده و اولى الأمر كه به اطاعتشان امر نموده.
اما بعد: بنده گناهكار سركش كه در درياى گناهان و سركشيها غرق است و فقيرترين مخلوقات به پروردگار بى‏نيازش مى‏باشد يعنى عبد اللّه بن محمد رضا حسينى كه خدا خير دو سرا را روزى آن دو كند چنين مى‏گويد:
فضيلت و شرافت علم اخلاق و ارزش والا و شأن رفيع آن بر صاحبان بينش‏هاى نكته سنج و مالكان افهام روشن پوشيده نيست ايشان مى‏دانند كه قوام دين به اخلاق است و نظام عقلاى عالم بر آن مبتنى است و طلبش بر جميع مسلمين واجب است و بدين وسيله است كه پيروى از رسول اكرم و خانواده گرامش مسير مى‏شود. زيرا اخلاق حسنه نجات بخش و خلق نكوهيده سمّى است كشنده كه باعث دورى از جوار پروردگار و دخول در نظام شيطان لعين مى‏شود، و ضررى كه از
ترجمه‏اخلاق ص : 24
امراض روحى بر دين وارد مى‏شود، بس بزرگتر از ضررى است كه امراض بدن بر جسد وارد مى‏كنند چه اين امراض، حيات جسد را به خطر مى‏اندازند ولى امراض روحى حيات ابدى را از انسان مى‏گيرند.
و طب امراض بدن واجب كفايى است در حالى كه طب امراض روحى واجب عينى است، اينك اين اوراقى اندك است كه شامل فوايدى بزرگ است و اهمّ مسائل اين علم شريف را در بر گرفته و خلاصه اين طب عالى را در مورد امراض قلبى و راه علاج آن و بيان خصلتهاى نجات دهنده و رذائل هلاك كننده را در خود جمع نموده و با جواهر آيات قرآنى و در درر احاديث معصومين و براهين يقينى و دلايل عقلى و شواهد نقلى مرصع شده.
«اما اين نوشته ما را عيبى بزرگ است».
«و آن اينكه»: اين مطالب را كسى مى‏گويد كه خود از جمله كسانى است كه مى‏گويند آنچه را كه عمل نمى‏كنند و مردم را به نيكى دعوت مى‏كنند و خود را فراموش كرده به خير اقدام نمى‏نمايند و ديگران را از معاصى و گناهان نهى كرده خود از آنها دست بر نمى‏دارند.
و مواعظ و نصايح اگر فقط از زبان صادر شود جز به گوش شنونده نرسد و همچنان كه آب از محل صاف مى‏لغزد از گوشها بيرون رود «قبل از آنكه در قلوبشان تأثير كند» امّا اگر از كسى صادر شود كه خودش متّصف به آنها باشد در قلبها نقشى باقى مى‏گذارد، چون نقش در سنگ.
«امّا براى اين عيب كه در اين كتاب است ما را عذرى است، عذر ما اين است كه از آن باب اين مطالب را ذكر نموديم» كه در تقصير و قصور خود بينش بيشتر يابيم و به نفس خود غضب كنيم و نزد خود خوار و شكسته شويم و بر باطن عيوب و زشتى اعمال خود اطلاع يابيم «و لذا به نتيجه‏اش اميدواريم» چه اينكه اين‏ها از زبان اين شخص گناهكار جانى صادر نشده بلكه صدور آنها از معادن وحى و نزول قرآن و صاحبان علوم و حقائق و تأويل كه جبرئيل در خانه‏هايشان فرود آمده و از علماء دين و پايه‏هاى شريعت سيد مرسلين و نواب ائمه طاهرين صادر شده.
و ما اين كتاب را بر مقدمه‏اى و ابواب و فصولى مرتب كرديم و از خدا توفيق مى‏خواهيم و از او آرزوى كمك داريم و عذر ما نزد مردم بزرگوار مقبول است، همو مرا كافى است و بهترين وكيل است.