ترجمهاخلاق ص : 277
فصل دوم آيات و رواياتى كه در نكوهش عجب وارد شده
خداى تعالى در مقام ردّ و مذمّت مىفرمايد:وَ يَوْمَ حُنَيْن اذْ اعْجَبَتْكُمْ كَثْرتُكُمْ 9: 25[1].
و مىفرمايد:وَ ظَنُّوا انَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَاتاهمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا 59: 2[2].
در اين آيه كفار را مذمّت مىكند كه از قلعهها و شوكت خود دچار عجب شده بودند.
و مىفرمايد:الّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِى الْحَياةِ الدّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ انَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعا 18: 104[3].
و مىفرمايد:ا فَمَنْ زُيّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنا 35: 8[4].
حالتى كه در اين آيه شريفه مطرح شده ناشى از عجب است.
نبىّ گرامى اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلّم مىفرمايد: سه چيز است كه باعث هلاكت مىشوند.
بخلى كه از آن اطاعت شود، هوى و هوسى كه از آن پيروى شود، خود پسندى [5].
و مىفرمايد: اگر گناه نكنيد بزرگتر از گناه بر شما مىترسم: خود پسندى خود پسندى [6].
امام صادق عليه السّلام مىفرمايد: خداى تعالى مىدانست كه گناه از عجب و خود پسندى براى مؤمن بهتر است و اگر چنين نبود هرگز مؤمنى را به گناه مبتلا نمىكرد [7].
و مىفرمايد: هر كس دچار عجب شود هلاك شده است [8].
و مىفرمايد: گاهى انسان گناه مىكند و پشيمان مىشود سپس عملى نيك انجام مىدهد و خوشحال مىشود، به علت همين سرور و شادمانى از حالى كه قبل از عمل نيك داشت تنزّل مىكند پس اگر بر آن حال گناه باقى مىماند برايش بهتر بود.
و مىفرمايد: عالمى نزد عابدى آمده از او پرسيد: نمازت چگونه است؟ عابد گفت: آيا از چون منى درباره نمازش سؤال مىكنى در حالى كه از فلان وقت خدا را
__________________________________________________
[1] و روز حنين كه فريفته و مغرور كثرت خود شديد. (سوره توبه، آيه 25).
[2] آنها گمان مىكردند حصارهايشان ايشان را در مقابل خدا حفظ خواهد كرد ولى خدا از جانبى به سراغشان آمد كه آنها گمان نمىكردند.
(سوره حشر، آيه 2).
[3] زيانكارترين مردم كسانى هستند كه كوشش آنها در راه زندگى دنيا تباه شده ولى گمان مىكنند كه نيكوكارى مىكنند. (سوره كهف، آيه 104).
[4] آيا كسى كه كردار زشتش در نظرش زينت داده شده و آن را نيكو پنداشته است؟ (سوره فاطر، آيه 8).
[5]ثلاث مهلكات شحّ مطاع و هوى متّبع و اعجاب المرء بنفسه.
[6]لو لم تذنبوا لخشيت عليكم ما هو اكبر من ذلك العجب العجب.
[7]انّ اللّه تعالى علم انّ الذّنب خير للمؤمن من العجب و لو لا ذلك ما ابتلى مؤمنا بذنب ابدا.
[8]من دخله العجب هلك.
ترجمهاخلاق ص : 278
عبادت مىكنم.
پرسيد: گريهات چگونه است؟ جواب داد: مىگريم تا اشكم جارى مىشود.
عالم گفت: اگر در حال ترس از خدا مىخنديدى از اين گريه در حال ادلال بهتر بود زيرا چيزى از عمل شخص مدلّ بالا نمىرود.
از امام باقر عليه السّلام يا امام صادق عليه السّلام است: دو نفر وارد مسجد شدند در حالى كه يكى عابد بود و ديگرى فاسق سپس از مسجد خارج شدند در حالى كه فاسق به مرتبه صديقين رسيده بود و عابد فاسق گشته بود زيرا عابد در حالى داخل مسجد شد كه با فكر در عبادتش دچار ادلال بود ولى فكر فاسق در پشيمانى از كرده خود بود و از گناهان خود استغفار مىكرد.
از امام صادق عليه السّلام است كه رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:
حضرت موسى عليه السّلام نشسته بود كه ابليس با شنلى رنگارنگ نزد او آمد وقتى نزديك موسى رسيد شنل را برداشت و سلام كرد.
موسى عليه السّلام فرمود: كيستى؟ عرض كرد: ابليس.
فرمود: خدا تو را به كسى نزديك نكند.
عرض كرد: به خاطر منزلتى كه نزد خدا دارى براى عرض سلام آمدهام.
پرسيد اين شنل چيست؟ عرض كرد: بوسيله آن قلوب مردم را مىربايم.
فرمود: چه گناهى است كه اگر انسان آن را انجام دهد تو بر او مسلّط و مستولى مىشوى.
عرض كرد: هنگامى كه دچار عجب و خود پسندى شود و عباداتش در نظرش زياد جلوه كند و گناهانش در نظرش كوچك شود.
و باز آن حضرت مىفرمايد:
خداى تعالى به داود عليه السّلام فرمود: اى داود گناهكاران را مژده بده كه من توبه پذيرم و گناهان را مىبخشم و صدّيقين را بترسان كه از اعمالشان دچار عجب نشوند بدرستى كه هر بندهاى را براى حساب نگاه دارم هلاك خواهد شد.
در كتاب مصباح الشريعة از امام صادق عليه السّلام روايت شده:
تعجب مىكنم از كسى كه دچار عجب و خود پسندى مىشود در حالى كه نمىداند عاقبتش
ترجمهاخلاق ص : 279
چگونه خواهد بود كسى كه دچار عجب شود از راه هدايت و ارشاد منحرف شده و ادعاى بىجا كرده است و كسى كه ادعاى ناحقّ كند دروغگوست اگر چه ادعاى خود را مخفى كند و هر چند زمان بسيار بر او بگذرد. اولين معاملهاى كه با خود پسند انجام مىشود اين است كه آنچه را كه بدان مىنازد از او مىگيرند تا بداند كه عاجز فقيرى بيش نيست و بر عليه خود شهادت دهد تا حجت خدا دربارهاش محكمتر شود همانگونه كه با ابليس عمل شد.
عجب گياهى است كه دانهاش كفر و زمينش نفاق و آبش سركشى و شاخههايش جهل و برگهايش گمراهى و ميوهاش لعنت و خلود در آتش است.
پس كسى كه عجب را برگزيند بذر كفر در مزرعه نفاق پاشيده و چارهاى ندارد جز آنكه ميوه آن را بچيند.
|