فصل اوّل حقيقت عجب و اقسام آن - فرق عجب با ادلال [1]
صفت عجب معمولا بعد از آن حاصل مىشود كه عمل از شائبه ريا خالص شود مباحث عجب در چند فصل منعقد مىشود، عجب عبارت است از بزرگ دانستن نعمت و تكيه بر آن و فراموش كردن نسبت نعمت با نعمت دهنده.
در كتاب كافى از على بن سويد روايت شده كه از حضرت ابن الحسن امام موسى كاظم عليه السّلام درباره عجبى كه عمل را باطل مىكند پرسيدم.
حضرت فرمود: عجب داراى درجاتى است، بعضى از آن درجات اين است كه كارهاى زشت انسان در نظر زيبا جلوه كند و او آنها را نيكو ببيند، درجه ديگرش آن است كه انسان به خدا ايمان آورد و به خاطر ايمانش بر خدا منّت گذارد در حالى كه خدا بر او منّت دارد.
اما اگر كسى از زوال نعمت در هراس باشد يا بترسد كه نعمتش مكدّر شود يا از اين جهت كه نعمت را از جانب خدا مىداند خوشحال باشد، در اين صورت دچار عجب نشده چون گفتيم عجب بزرگداشت نعمت با فراموش كردن نسبت آن به خداست.
__________________________________________________
[1] ادلال به معنى ناز و كرشمه و نترسيدن از خدا به خاطر اعتمادى كه بر اعمال و عبادت براى انسان حاصل مىشود چنانچه گويى او را بر خدا حقّى است كه با وجود آن جاى هيچ خوف و هراسى نيست.
ترجمهاخلاق ص : 276
اگر اضافه بر عجب اين حالت در انسان پيدا شود كه خود را نزد خدا محقّ بداند و فكر كند كه نزد خدا منزلتى دارد بطورى كه در دنيا از عملش توقع كرامت داشته باشد و بيش از آن كه فاسقان را مستحقّ ناملايمات مىداند خود را مستحقّ بداند كه به هيچ ناخوشايندى گرفتار نشود اين حالت ادلال ناميده مىشود.
چنين شخصى به خاطر وجاهتى كه براى خويش در نزد خدا قائل است بر آن ذات مقدس جرئتى پيدا مىكند.
يك مثال براى عجب و ادلال:
گاهى انسان به ديگرى هديهاى مىدهد كه در نظرش بسيار با اهميت جلوه مىكند و لذا بر او منّت مىنهد، اين شخص در اين صورت دچار عجب و خود پسندى شده است.
اگر علاوه بر منّت او را به خدمت گيرد و از او انتظاراتى داشته باشد يا به نظرش بعيد باشد كه آن شخص در خدمت او كوشش نكند دچار ادلال شده است.
آفات و مضرات عجب بسيار است.
عجب است كه انسان را به كبر مىخواند (چه اينكه عجب يكى از عوامل كبر است) و از كبر آفات بسيار به وجود مىآيد از جمله باعث مىشود انسان گناهان خويش را فراموش كرده به آنها اهميت ندهد زيرا خود را از بررسى اعمال خود بىنياز مىداند.
ديگر اينكه طاعات و عبادات را در نظر انسان بزرگ مىكند و باعث مىشود كه انسان به خاطر عباداتش بر خدا منّت نهد و همين براى نقصان يك انسان كافى است.
همچنين عجب و خود پسندى اگر به واسطه عبادات حاصل شود، انسان را از دريافت آفات آنها كور مىكند كسى كه دچار عجب است خود را فريب مىدهد و با پروردگارش خدعه مىكند و خود را از مكر خدا (عذاب الهى) در امان مىداند و از عقاب خدا غافل مىشود.
در صورتى كه قرآن عظيم مىفرمايد:لا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ الا القَوْمُ الخاسِرُونَ 7: 99[1].
همچنين انسان را از مشورت، استفاده از ديگران و يادگيرى باز مىدارد و سبب مىشود كه هميشه در ذلّت جهل باقى بماند.
و چه بسا كسانى كه از نظريه اشتباهى خود در اصول يا فروع دچار عجب مىشوند و سبب هلاكت خود را فراهم مىكنند.
__________________________________________________
[1] از عقاب الهى غافل نمىشوند مگر زيانكاران. (سوره اعراف، آيه 99).
|