غبطه‏
حسد هميشه در مورد نعمت پيدا مى‏شود، هنگامى كه نعمتى به بنده‏اى عطا مى‏شود كسى كه ناظر بر تنعّم اوست «اگر شكر گزار يا بى‏تفاوت نباشد» يكى از دو حالت در او پيدا مى‏شود.
1 - اينكه از وجود آن نعمت ناراحت باشد و زوال آن را آرزو كند اين حالت حسد ناميده مى‏شود.
2 - اينكه از وجود نعمت ناراحت نباشد و زوال آن را نيز آرزو نكند ولى مايل باشد كه او هم از چنان نعمتى برخوردار باشد، اين حالت غبطه يا رقابت ناميده مى‏شود «كه بر عكس حسد از صفات پسنديده و موجب رشد و تحرك انسان است».
در محاورات گاهى دو لفظ حسد و غبطه به جاى هم استعمال مى‏شوند. ولى پس از درك معانى‏
__________________________________________________
[1]اتّقُوا اللّه و لا يَحْسُدْ بَعْضُكُمْ بَعْضا....

ترجمه‏اخلاق ص : 256
باكى از نامگذارى نيست.
نبى گرامى اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلّم مى‏فرمايد: مؤمن رقابت مى‏كند و كافر حسد مى‏ورزد [1].
و خداى تعالى مى‏فرمايد:وَ في ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ 83: 26[2].
و باز نبى اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم مى‏فرمايد: حسد جز در مورد دو گروه محقّق نمى‏شود، اول كسى كه خدا به او ثروتى داده و او را به انفاق در راه حقّ موفق گردانيده است و دوم كسى كه خدا به او علمى عطا كرده و او عمل به آن را سيره خود قرار داده و آن را به مردم مى‏آموزد.
در اين حديث پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم غبطه را حسد ناميده است و گاهى هم حسد رقابت ناميده مى‏شود.
حسد در هر حال حرام است، جز در مورد نعمتى كه نصيب كافر يا فاجر شده و بوسيله آن فساد و فتنه انگيزى مى‏كند و وسايل آزار خلق را فراهم مى‏نمايد. در اين گونه موارد اشكال ندارد كه انسان خواهان زوال نعمت باشد، اما نه از آن جهت كه نعمت است، بلكه از آن جهت كه آلت فساد شده است، بطورى كه اگر صاحبش از فساد و فتنه انگيزى دست برداشت ديگر از متنعم بودنش ناراحت نباشيم.
حسد معمولا بين كسانى صورت مى‏پذيرد كه در منافع و اهداف با هم تصادم داشته باشند، در اين صورت هنگامى كه يكى از آنها ببيند ديگرى مانع رسيدن او به هدفش مى‏شود، از او متنفر شده و بغض و كينه‏اش را به دل مى‏گيرد ولى اگر بين دو نفر هيچ رابطه‏اى نباشد حسد بين آنها معنى ندارد لذا مى‏بينيم كه معمولا عالم به عالم حسد مى‏ورزد ولى نسبت به عابد هيچ حسدى ندارد و تاجر به تاجر حسد مى‏ورزد نه به عالم.
يك مرد بيش از غريبه‏ها به برادر و پسر عمويش حسد مى‏ورزد، و يك زن بيش از مادر شوهر و دختر شوهر به هوو و نديمه شوهرش حسد دارد.
و اين به خاطر تزاحمى است كه در اهداف و مقاصد دارند.