ترجمه‏اخلاق ص : 246
باب چهارم غضب‏
غضب شعله‏اى است كه از آتش بر افروخته جهنم اقتباس شده است تنها با اين فرق كه اين آتش فقط بر دلها افروخته مى‏شود و چون آتش زير خاكستر در درون دل جا گرفته و كبر مدفون در وجود، آن را از قلوب ستمگران لجوج ظاهر مى‏كند همان گونه كه سنگ آتش را از آهن خارج مى‏كند ولى غضب مؤمنين جز با تعصب دينى بروز نمى‏كند.
سبب غضب، هيجان و اشتعال آتشى است كه در وجود انسان به وديعت نهاده شده، اشتعال اين آتش خون قلب را به غليان مى‏آورد و آن را در رگها پراكنده مى‏كند و همانطور كه آتش به طرف بالا زبانه مى‏كشد و آب جوشان در ديگ به طرف بالا مى‏آيد، اين خون جوشان به طرف قسمت‏هاى بالاى بدن مى‏رود و با شدت به رگهاى صورت وارد مى‏شود و پوست صورت به خاطر شفافيتى كه دارد چون شيشه‏اى كه رنگ محتويات خود را نشان مى‏دهد رنگ خونى را كه در رگهاى صورت دويده نشان مى‏دهد و لذا مى‏بينيم كه چشم و پوست صورت كاملا سرخ مى‏شود.
البته ظهور كامل اين حالت موقعى است كه انسان بر زير دست غضب كند و بداند كه بر او مستولى است.
ولى در صورتى كه بر بالاتر از خود غضب كند و از انتقام هم مأيوس باشد، خون منقبض مى‏شود و از اطراف بدن به داخل بر مى‏گردد و به حزن تبديل مى‏شود و لذا رنگ صورت به زردى
ترجمه‏اخلاق ص : 247
مى‏گرايد.
و اگر بر كسى كه هم شأن خود اوست غضب كند و در قدرت خويش بر انتقام شك داشته باشد خونش گاهى منقبض مى‏شود و گاهى منبسط و به همين جهت رنگش گاه به زردى مى‏گرايد و گاه به سرخى و دچار اضطراب مى‏شود.
پس معلوم شد كه غضب همان غليان و جوشش خون براى انتقام است و محل اين قوّه قلب است.
كار قوّه غضب اين است كه قبل از وقوع آنچه به حال انسان موذى و مضرّ است به دفع آنها اقدام مى‏كند و در صورتى كه واقع شوند غضب متوجه تشفّى و انتقام مى‏شود.
غذاى قوه غضب انتقام است و ميلش به انتقام، غضب از انتقام لذّت مى‏برد و جز با آن آرام نمى‏گيرد.
مردم از نظر چگونگى اين قوّه در وجود به سه دسته تقسيم مى‏شوند:
1 - حالت تفريط.
2 - حالت افراط.
3 - حالت اعتدال.
تفريط قوّه غضب به آن است كه كسى بطور كلى از اين قوّه بى‏بهره باشد يا غضبش به حدّى ضعيف باشد كه در موارد ضرورى و لازم هم بروز نكند.
اين حال ناپسند و مذموم بوده و از آن به بى‏تعصبى تعبير مى‏شود و از جمله ثمراتش بى‏غيرتى در مقابل حرام و تحمّل خوارى و پستى و ضعف و انكسار و سكوت در مقابل فعل منكرات است.
و لذا خداوند متعال نيكان صحابه را به شدّت و تعصب توصيف كرده مى‏فرمايد:اشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ 48: 29[1].
و به نبى اكرم دستور شدّت و غلظت داده مى‏فرمايد:يا ايُّهَا النَّبىُّ جاهِد الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ 9: 73[2].
مى‏دانيم كه شدّت «كه در آيه اول آمده» و غلظت «كه در آيه دوم آمده» هر دو از آثار قوه غضب هستند.
__________________________________________________
[1] (پيروان پيامبر اسلام) بر كافران سخت و شديدند. (سوره فتح، آيه 29).
[2] اى پيامبر با كفار و منافقين مبارزه كن و بر آنها سخت بگير. (سوره توبه، آيه 73).