بخش ششم كفاره غيبت [2]
«غيبت از جمله گناهانى است كه مشتمل بر دو حقّ، يعنى حقّ اللّه و حقّ الناس، مىباشد. يعنى غيبت كننده از دو جهت مديون است اول نسبت به خداى تعالى كه مخالفتش را مرتكب شده، دوم نسبت به كسى كه آبرويش به وسيله غيبت مورد حمله قرار گرفته است. لذا كسى كه مىخواهد از اين گناه توبه كند بايد از هر دو جهت تسويه حساب نمايد».
براى اداى حقّ اللّه طبق قاعده عمومى توبه بر غيبت كننده واجب است پشيمان شده از كردار خويش متأسف باشد به اين اميد كه بدين وسيله از حقّ خدا پاك شود. اما براى اداى حقّ الناس قاعده اين است كه از صاحب حقّ كه غيبتش را كرده است طلب حليّت كند.
غير از اين قاعده بعضى از احاديث نيز بر اين حكم دلالت دارند.
ولى از بعضى اخبار چنين استفاده مىشود كه براى خروج از حق النّاس استغفار براى كسى كه غيبتش را كرده است كافى است.
به تبع اين اخبار به ظاهر متعارض در بين علما دو قول متعارض پيدا شده است، گروهى قائل به وجوب استحلال و گروه ديگرى قائل به كفايت استغفار شدهاند.
امام صادق عليه السّلام مىفرمايد: از نبى اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال شد: كفاره غيبت چيست؟ فرمود: اين است كه هرگاه كسى را كه غيبتش را كردهاى به ياد آورى براى او طلب مغفرت كنى [3].
در كتاب علل الشرايع از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه فرمود: غيبت از زنا سختتر است.
سؤال شد: علتش چيست يا رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلّم؟ فرمود: زيرا زناكار توبه مىكند و خدا توبهاش را مىپذيرد، ولى غيبت كننده توبه مىكند امّا
__________________________________________________
[1] زيرا جواز غيبت در ادله استثنا منوط به فايده يا عدم احترام غيبت شونده شده است و در اين مورد هيچ يك از اين دو مناط وجود ندارد. از طرفى در بعضى از ادله حرمت، غيبت به افشاء امر مستور معنى شد و اين عنوان در اينجا صادق نيست.
[2] نظر به اينكه مرحوم مؤلف اين بخش را خيلى مختصر و تا حدى فنّى مطرح كرده بود در ترجمه ناچار شديم مقصود ايشان را با كمى توضيح بيان كنيم و لذا عين عبارات از آن مرحوم نيست.
[3]سئل النّبى صلى اللّه عليه و آله و سلّم: ما كفّارة الاغتياب؟ قال: تستغفر اللّه لمن اغتبته كلّما ذكرته.
ترجمهاخلاق ص : 242
خدا توبهاش را نمىپذيرد تا طرف مقابلش او را حلال كند [1].
هر يك از اين دو روايت دليلى بر يكى از دو قول هستند ولى روايتى از امام صادق عليه السّلام رسيده است كه مىتواند جامع بين دو قول باشد حضرت فرمود:
اگر غيبت كسى را كردى و او با خبر شد بايد از او طلب حليّت كنى ولى اگر مطلع نشد برايش طلب مغفرت كن [2].
دليل اين حكم اين است كه اگر شخص غيبت شده اطلاع نداشته باشد طلب حليت از او به منزله خبر دادن و موجب بر انگيختن فتنه و بر افروختن آتش كينه است.
اگر شخص غيبت شده به سبب مرگ يا مسافرت از دسترس خارج شده باشد مثل كسى است كه از غيبت خبر ندارد و استغفار كفايت مىكند.
|