ترجمه‏اخلاق ص : 231
نمونه‏هايى از شوخيهاى حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم‏
در روايت است كه پيرزنى خدمت حضرت آمد.
حضرت به او فرمود: هيچ پيرزنى وارد بهشت نمى‏شود.
پير زن با شنيدن اين جمله به گريه افتاد.
حضرت فرمود: درست است كه هيچ پير زنى وارد بهشت نمى‏شود، ولى تو در آن هنگام پير زن نيستى زيرا خداى تعالى مى‏فرمايد:إنّا أَنْشَأْناهُنّ إِنْشاءً فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكارا عُرُبا أَتْرابا 56: 35 - 37[1].
و در روايت است كه زنى به نام امّ ايمن خدمت حضرت آمده عرض كرد:
شوهرم از شما مى‏خواهد كه نزد او برويد.
حضرت فرمود: شوهرت همان كسى است كه در چشمش لكّه سفيدى دارد؟ عرض كرد: نه، به خدا در چشم او هيچ لكه سفيدى نيست.
حضرت فرمود: آيا كسى هست كه در چشمش سفيدى نباشد؟ و در روايت است كه زنى خدمت حضرت آمده عرض كرد:
به من شترى بده كه سوارش شوم.
حضرت فرمود: يك بچه شتر به تو مى‏دهم.
عرض كرد: بچه شتر به چه كار من مى‏آيد؟ نمى‏توانم سوارش شوم.
فرمود: مگر شترى هست كه بچه شتر نباشد.
و در روايت است كه روزى حضرت با على عليه السّلام مشغول خوردن خرما بود، حضرت خرما مى‏خورد و هسته‏اش را جلو على عليه السّلام مى‏گذاشت، وقتى دست كشيدند تمام هسته‏ها جلو حضرت على عليه السّلام جمع شده بود.
حضرت فرمود: يا على تو چقدر پرخورى حضرت على عرض كردند: يا رسول اللّه پر خور كسى است كه خرما را با هسته مى‏خورد.