ترجمه‏اخلاق ص : 230
معنى شعر
كلمه شعر در دو معنى استعمال مى‏شود:
1 - كلامى كه وزن و قافيه دارد، خواه سخن حقّ باشد يا باطل. بنابر اين مى‏توان گفت حديث معروف «انّ من الشّعر لحكمة» [1]. از نبى اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم و بقيه مواردى كه در مدح شعر وارد شده است درباره كلام مقفّى و موزونى است كه مطلب حقّى را در برداشته و تلبيس و دروغى در آن نباشد.
2 - كلامى كه بر تخيّلات دروغين و تلبيسات مزخرفى كه هيچ اصل و حقيقتى در خارج ندارند مشتمل باشد. و آنچه در مذمت و نكوهش شعر وارد شده به همين معنى اشاره دارد. و هنگامى كه قريش قرآن را شعر و پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم را شاعر مى‏ناميدند، منظورشان همين معنى بود و جوابى هم كه خداى تعالى به آنها مى‏دهد ناظر به همين معنى است.
مى‏فرمايد:وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغِى لَهُ انْ هُو الا ذِكْرٌ وَ قُرآنٌ مُبِينٌ 36: 69[2].
و گر نه عبارات قرآن مانند شعر موزون نيست كه بتوان آن را شعر ناميد.
امام باقر عليه السّلام در تفسير آيه شريفه:«وَ الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ» 26: 224[3]. مى‏فرمايد: آيا شاعرى را ديده‏ايد كه كسى از او پيروى كند؟ منظور از شعراء در اين آيه كسانى هستند كه براى غير خدا تحقيق كرده‏اند و لذا خود گمراه شده و ديگران را گمراه كرده‏اند.