ترجمه‏اخلاق ص : 205
باب سيزدهم آميزش با جامعه و گوشه نشينى‏
«آميزش با مردم و شركت در اجتماعات از جمله مسائلى است كه در اسلام بسيار بر آن تأكيد شده و جاى هيچ شبهه‏اى نيست كه بهترين اعمال، اعمالى است كه به صورت دسته جمعى انجام مى‏شوند و آيات و اخبار بسيارى بر اين مطلب گواهند از طرف ديگر اخبار و احاديثى وجود دارد كه بر گوشه نشينى و كناره گيرى از مردم صحّه مى‏گذارد و به آن تشويق مى‏كند و به آن توصيه مى‏نمايد به همين خاطر است كه»:
بين علماى اخلاق در اين مطلب اختلاف است كه كدام يك از اين دو شايسته‏تر است و هر گروه را در اين مقام كلامى است:
گروهى آميزش را برگزيده آن را بر گوشه نشينى ترجيح داده‏اند.
اين گروه براى اثبات مدعاى خود به آياتى از قرآن و احاديثى از معصومين عليهم السّلام استدلال كرده‏اند.
آيات مورد استدلال عبارتند از:
1 - «الَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ 8: 63»[1].
__________________________________________________
[1] و الفت داد دلهاى مؤمنين را دلهائى كه اگر تو با تمام ثروت روى زمين مى‏خواستى الفت دهى نمى‏توانستى. (سوره انفال، آيه 63).
ترجمه‏اخلاق ص : 206
-«وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا» 3: 105[1].
و احاديث عبارتند از:
1 - پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: مؤمن با ديگران انس مى‏گيرد و ديگران با او انس مى‏گيرند و خيرى نيست در كسى كه الفت نگيرد و ديگران با او مأنوس نشوند.
و باز مى‏فرمايد: هر كس از جامعه جدا شود به مرگ جاهليت از دنيا مى‏رود [2].
همينطور اخبار و احاديثى كه بر استحباب ديد و بازديد مصافحه، روبوسى، عيادت مريض، تشييع جنازه، بر آوردن حوائج مسلمين، اهميت دادن به امور آنها، اصلاح بين آنها، امر به معروف و نهى از منكر، همكارى در تقوى و نيكوكارى و حضور در نماز جمعه و جماعت دلالت مى‏كند. و احاديثى كه به تأديب و تأدّب، مداراى با مردم، تحمل آزار آنان، انس و استيناس، شركت در مهمانيها، قبول دعوت، تواضع و فراگيرى تجارب ديگران و امثال آن تشويق مى‏كنند، همگى دليل برترى آميزش با مردم است.
چه، اين‏ها امورى هستند كه جز با معاشرت با ديگران تحقق نمى‏يابند.
گروهى ديگر عزلت را پسنديده، آن را بر آميزش ترجيح داده‏اند.
محقق عارف ابن فهد [3] كتابى در اين باره تأليف كرده و بر ادعاى خود شواهد بسيارى از اخبار و احاديث آورده كه از آن جمله است.
امام صادق عليه السّلام فرمود: اگر بخاطر موقعيتى كه خدا به من داده نبود دوست داشتم بر سر كوهى باشم كه تا وقت مرگ نه كسى را بشناسم و نه كسى مرا بشناسد.
امام باقر عليه السّلام به عبد الواحد انصارى فرمود: اگر انسان در مسير حق باشد گفتار مردم به او ضرر نمى‏رساند حتى اگر او را ديوانه بنامند و اگر بر سر كوهى باشد و تا دم مرگ در همانجا خدا را عبادت كند ضررى نمى‏بيند.
امام صادق عليه السّلام سه بار فرمود: مؤمن از جدايى مردم ضرر نمى‏بيند اگر چه بر قلّه كوهى باشد.
__________________________________________________
[1] و شما مانند كسانى نباشيد كه متفرق و پراكنده شدند. (سوره آل عمران، آيه 105).
[2] من فارق الجماعة مات ميتة جاهليّة.
[3] مرحوم أبو العباس احمد بن محمد بن فهد حلّى معروف به ابن فهد از اجلّه علماى شيعه و داراى تأليفاتى گرانبهاست درباره او حكايت شده كه مرحوم سيد مرتضى رحمه اللّه را در خواب ديد كه دست در دست امام عليه السّلام مشغول قدم زدن است جلو رفت و سلام كرد مرحوم سيد پس از جواب فرمود خوش آمد ياور ما اهل بيت سپس فرمود چه تأليفاتى دارى وقتى ابن فهد تأليفاتش را شمرد فرمود: كتابى بنويس كه مشتمل بر تحرير مسائل و تسهيل دلائل باشد، وقتى مرحوم ابن فهد از خواب بيدار شد مشغول به نوشتن كتاب تحرير شد كه معروفترين كتاب اوست.
در سال 757 هجرى قمرى متولد شد و در سال 841 هجرى قمرى از دنيا رفت و در كنار مرقد مطهر حضرت امام حسين عليه السّلام دفن شد.
ترجمه‏اخلاق ص : 207
امام باقر عليه السّلام مى‏فرمايد: كسى كه خدا حق را به او بشناساند ضرر نمى‏كند از اينكه بر سر كوهى باشد و از گياهان زمين تغذيه كند تا مرگ او را دريابد.
امام صادق عليه السّلام مى‏فرمايد: كسى كه بر اين امر «امر امامت» استوار باشد ضرر نمى‏بيند از اينكه سايه بانى جز درخت و غذايى جز برگ آن نداشته باشد.
و باز مى‏فرمايد: خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد: عابدترين دوستان من كسى است كه از نمازش بهره‏اى برده باشد، پروردگارش را نيكو عبادت كند و او را در نهان بپرستد و در ميان مردم ناپيدا باشد كه انگشت نماى ديگران نباشد و رزقش به اندازه نيازش باشد و بر آن صبر كند و چون مرگش در ربود ارث و گريه كننده‏اش كم باشد.
امام باقر عليه السّلام مى‏فرمايد: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد:
پرستنده‏ترين دوستان من در نظرم سبكبارى است كه از نمازش بهره برده پروردگارش را در پنهانى نيكو عبادت كند و در ميان مردم ناشناخته باشد و به رزقش كه به قدر كفاف اوست صبر كند تا بميرد و ارث و گريه كننده‏اش كم باشد.
امام صادق عليه السّلام مى‏فرمايد: يكى از استدلالات خداى تعالى براى محكوم كردن بندگان بى عمل در قيامت اين است كه مى‏فرمايد:
آيا بى‏نام و نشانت نكردم؟ و همو به فحص بن غياث مى‏فرمايد: اى فحص هميشه دم باش نه سر.
معروف كرخى به امام صادق عليه السّلام عرض كرد يا ابن رسول اللّه مرا نصيحت كن.
حضرت فرمود: آشناهايت را كم كن.
عرض كرد بيشتر بگو.
فرمود: آنها را كه مى‏شناختى فراموش كن.
عرض كرد بيشتر بگو.
فرمود: همين براى تو بس است.
«اين‏ها تعدادى از احاديثى هستند كه همگى به عزلت و گوشه‏نشينى تشويق مى‏كند».
اضافه بر اين‏ها در گوشه نشينى فوايد بسيارى هست از جمله اينكه: انسان در خلوت براى عبادت و فكر و انس با مناجات آرامش بيشترى دارد و ديگر اينكه از آنچه باعث هلاك يك انسان مى‏شوند از قبيل اخلاق رذيله مثل غيبت كردن و غيبت شنيدن، ريا، تكبّر، كينه و حسد نجات مى‏يابد، كسى كه عزلت برگزيند امر به معروف و نهى از منكر بر او واجب نمى‏شود كه اگر
ترجمه‏اخلاق ص : 208
سكوت كرد مؤاخذ و مسئول باشد در عزلت مى‏توان از فتنه‏ها و دشمنى‏ها نجات يافته خود و دينش را از غوطه‏ور شدن در فتنه‏ها حفظ كند و از شر مردم رهايى يابد.
و در خلوت است كه انسان به مردم طمع نمى‏كند و طمع ديگران از او بريده مى‏شود و از مشاهده مردمان احمق و اخلاق پست آنها راحت مى‏شود.
«اين بود اشاره‏اى به دو عقيده متضاد در مسأله عزلت و آميزش با دلائلى كه هر گروه براى اثبات مدعاى خود ذكر كرده‏اند ما هر كدام را بپذيريم براى دلائل گروه ديگر جوابى نخواهيم داشت».
ولى مى‏توان با بيانى شيوا اخبارى را كه در اين دو مورد وارد شده با هم سازگار كرد، بطورى كه هيچ كدام با دسته مقابل تنافى نداشته باشد.
جمع اين احاديث به چهار صورت ممكن است:
1 - اينكه بگوئيم عزلتى كه ممدوح و پسنديده است عزلت قلبى است «به اين معنى كه انسان بايد در عين حال كه در جميع اجتماعات شركت مى‏كند، قلبش در گوشه تفكر خود و مناجات با خدا مشغول باشد».
در اين مورد عبد اللّه بن سنان از امام صادق عليه السّلام نقل مى‏كند كه فرمود:
خوشا به حال بنده‏اى كه مردم را بشناسد و با جسمش با آنها مصاحبت كند ولى قلبش با آنها غريبه باشد مردم او را بظاهر بشناسند و او باطن مردم را بشناسد [1].
2 - اينكه منظور از عزلت كناره‏گيرى از كسانى است كه به دنيا چسبيده و خدا را فراموش كرده‏اند، ولى از اهل آخرت مثل علما و عقلا و عرفا كه اخلاقشان قابل استفاده و علوم و احوالشان مفيد است و انسان در آميزش با آنان به اجر و پاداش مى‏رسد نبايد كناره گيرى كرد.
امام كاظم عليه السّلام مى‏فرمايد: اى هشام تحمل تنهائى نشانه قوّت عقل است پس اگر كسى درباره خدا تفكر كند از دنيا و راغبين به آن كناره مى‏گيرد و به آنچه نزد خداست رغبت پيدا مى‏كند و هر كس به آنچه نزد خداست راغب شود خدا انيس او در وحشت و دوستش در تنهائى و بى نيازيش در فقر و ياور او در بى‏كسى خواهد بود.
3 - اينكه بگوئيم با دقت در لغت «عزلت» و حروف آن مى‏توان چنين به دست آورد كه همانگونه كه از دو حرف عين و زاء در لغت فهميده مى‏شود، از لوازم عزلت اين است كه انسان آراسته به علم و زهد باشد كه اگر عين علم در آن نباشد زلت است يعنى لغزش و اگر زاء در عزلت‏
__________________________________________________
[1]طوبى لعبد عرف النّاس فصاحبهم ببدنه و لم يصاحبهم بقلبه فعرفوه في الظّاهر و عرفهم في الباطن.

ترجمه‏اخلاق ص : 209
نباشد علّت (بيمارى) است و علّت به معنى مرض است و اگر حرف لام كه نمايانگر جهل است در آن نباشد عزت است، بنابر اين، شخص جاهل سزاوار نيست گوشه عزلت برگزيند.
در كتاب كافى چنين نقل مى‏كند: به امام صادق عليه السّلام گفتند مردى است كه اين موضوع (مسأله امامت) را شناخته و در خانه نشسته و با هيچكس آشنايى نمى‏كند.
حضرت فرمود: اين مرد چگونه در دينش تحقيق مى‏كند.
«بنابر اين شخصى كه از اجتماع كناره‏گيرى مى‏كند بايد عالم باشد. وقتى قرار شد براى عزلت فقط كسانى مجاز باشند كه عالم هستند».
اگر عالمى داراى نفس قدسى و قوه‏اى ملكوتى باشد و در راه خدا خشن و بى‏گذشت و قادر به امر به معروف و نهى از منكر باشد.
و ارشاد گمراهان و كمك ضعيفان و دادرسى آنان كه فريادشان بلند است و يارى مظلومان و امثال آن در توانش باشد.
و در دعوت به سوى خدا به سرزنش سرزنش كنندگان توجّه نكند، براى او سزاوار است كه آميزش را ترجيح دهد و گر نه همان به كه از جامعه كناره گيرد [1].
4 - اينكه بگوئيم جدائى از مردم دشمنى آنها را بر مى‏انگيزد و آميزش بى‏حد با آنها باعث جمع دوستان در اطراف انسان مى‏شود.
بنابر اين بايد انسان حدّ اعتدال را برگزيند، نه بيش از حدّ از مردم كناره گيرد و نه بيش از حدّ با آنها بياميزد، البته حدّ اعتدال به حسب حال افراد و فايده‏ها و آفاتى كه از عزلت و آميزش به انسان مى‏رسد متفاوت است.
پس انسان بايد حال خود را ملاحظه كند و آن حدّى را كه صلاح اوست و براى او شايسته است برگزيند.
__________________________________________________
[1] «قابل تذكّر است كه اين گونه استفاده از لغت عزلت جز استنباط بر مبناى استحسان، و سليقه شخصى چيز ديگرى نيست و اين مطلب يعنى لزوم علم و زهد براى كسى كه عزلت مى‏گزيند از احاديث استفاده مى‏شود، همچنانكه امام فرمود: كسى كه خدا حق را به او شناسانده باشد يا فرمود: رزقى به حد كفاف داشته بر آن صبر كند».