[روز بيست و هفتم]
از كارهاى مهم در اين روز، روزه، غسل، زيارت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و زيارت امير المؤمنين با زيارت مخصوص و ارزندهاى كه براى اين روز وارد شده است مىباشد.
و همينطور نمازى كه در كتاب اقبال روايت شده كه قبل از ظهر
ترجمهالمراقبات ص : 158
خوانده مىشود. اين نماز دوازده ركعت است در هر ركعت حمد و هر سورهاى كه توانستى مىخوانى و بين هر دو ركعت مىگويى: الحمد للّه الذي لم يتخذ... و هنگامى كه از نماز و دعا فارغ شدى «حمد»،«قل هو اللّه،»«قل يا أيها الكافرون،»«معوذتين»،«انا انزلناه في ليلة القدر»و «آية الكرسى» را هر كدام هفت بار مىخوانى سپس هفت بار مىگويى:
«لا إله الا اللّه و اللّه اكبر و سبحان اللّه و لا حول و لا قوّة الا باللّه»
و هفت بار مىگويى:«اللّه اللّه ربّي لا أشرك به شيئا»
سپس براى هر چه خواستى دعا مىكنى.
و نيز از اعمال مهم در اين روز خواندن دعاهاى زير مىباشد. كه يكى با اين عبارت«يا من امر بالتجاوز»
و دومى با اين عبارت«اللهم اني اسئلك بالتجلي الاعظم»
شروع مىشود.
سيد قدّس سرّه در كتاب اقبال درباره ارزش نعمت بعثت توضيحاتى داده است كه مىتوان به آن كتاب مراجعه نمود.
انسان بايد در مورد ايام جاهليت و دوره قبل از بعثت انديشه كند و ببيند مردم به كجا رسيده بودند. عدهاى يهودى، عدهاى مسيحى و عموم مردم بتپرست بودند. احكام اسلام را ترك كرده، از اخلاق انسانى جدا شده و با خلق و خوى درندگى و صفات حيوانات خو گرفته بودند. كارشان به جايى رسيده بود كه دختران را زنده بگور كرده و بدين طريق پيوندها را مىبريدند. به چيزهاى باطل افتخار كرده، از عدل جدا شده و حقوق يكديگر را از بين مىبردند. قدرتمندان را بر
ترجمهالمراقبات ص : 159
ناتوانان مسلط نموده انسانهاى شريف را از بين برده، با علماء دشمنى كرده و از حكيمان وحشت داشتند. بساط علم را برچيده، خوبى بردبارى و علم را انكار كرده، قطع رحم نموده و شبيه چهارپايان شده و قمار مىكردند، شراب نوشيده عقل خود را زير پا گذاشته و فرزندان خود را مىكشتند. شهرها را خراب كرده نيكيها را فراموش نموده، شريعتهاى الهى را از بين برده، سرمايهها را نابود كرده و مرتكب كارهاى زشت مىشدند.
خود پسندى و تكبر در ميان آنها رواج پيدا كرده و به بىصبرى افتخار مىكردند. فحشاء و منكرات را روش خود ساخته و سخنان باطل (مانند دروغ، شهادت ناحق) مىگفتند پيامبران را كشته و اولياى خدا را از ميان خود بيرون مىكردند. بدكاران را حاكم بر خود نموده و كسانى را كه اصل و نسب درستى نداشتند اطاعت مىنمودند. شيطان را عبادت، خدا را بخشم آورده و آتش دوزخ را برافروخته بودند. و در اثر اين امور امواج خشم و غضب پروردگار به تلاطم آمده و نزديك بود عالم نابود شده و تازيانه غضب خدا آنها را به جهنم براند. يا همانطور كه مشغول كارهايشان هستند آنان را درهم كوبيده و نابود كند. و چيزى نمانده بود كه آتش بر آنان فرود آمده و آنان را بسوزاند. يا در زمين فرو روند يا باران سنگ بر آنها ببارد يا تبديل به خوك شده يا به عذاب و مجازات و بلا و بدبختيهاى ديگرى گرفتار شوند كه عنايت پروردگار براى تمام كردن حجت و كامل كردن رحمت شامل حالشان
ترجمهالمراقبات ص : 160
گرديده و خاتم پيامبران صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را با فضايلى كه گفتيم بر انگيخت تا رحمتى براى جهانيان و نشانى براى هدايت باشد. آنها را از تاريكيها خارج كرده و به نور رساند. نادانى آنان را به علم، گمراهيشان را به هدايت، هلاكتشان را به نجات، ستم آنان را به عدل و كم خرديشان را به عقل، نياز آنان را به بىنيازى، ذلتشان را به عزت، خرابيشان را به آبادانى و خوارى آنان را به سلطنت مبدّل نموده و كفرشان را به ايمان، جهنمشان را به بهشت، تاريكى آنان را به نور و ترسشان را به امنيت، نوميديشان را به اميدوارى، اسارت آنان را به رهايى و بندگى آنان را به آزادگى تبديل نمايد.
و در يك كلام براى آنها رسولى درس نخوانده و از خودشان برانگيخت تا آيات الهى را بر آنان خوانده، آنها را تزكيه نموده و كتاب و حكمت را به آنان آموزش داده و آنان را از اين گمراهى سخت نجات دهد.
مردم بعد از بعثت او چند دسته شدند:
گروهى برسالت و دعوت او كافر شده و سزاوار جنگيدن، كشتن و شكنجه جاويد شدند.
گروهى نيز در ظاهر اسلام را قبول نموده ولى در دل اسلام را نپذيرفته و منافق شدند. با اسلام ظاهرى خون آنها محفوظ شده و احكام اسلامى در مورد مسلمانان در اين دنيا در مورد آنان جارى شد.
ولى در آخرت بجهت نفاق در پائينترين طبقات جهنم جاويد هستند.
ترجمهالمراقبات ص : 161
و گروهى در ظاهر و باطن مسلمان شده و هم كار خوب و هم كارهاى بد انجام دادند. اين دسته ممكن است بدون رفتن به جهنم به بهشت بروند.
گروهى هم، علاوه بر داشتن صفات گروه فوق عمل صالح انجام داده و كارهاى خير زيادى انجام دادند. پروردگار به اين دسته بهشتهائى كه در آن نهرهايى جريان دارد، وعده داده است. اينان هيچ عذاب و مجازاتى نمىبينند. خداوند گناهان آنها را بخشيده و بديهايشان را به چند برابر خوبى تبديل مىكند.
و عدهاى علاوه بر داشتن خصوصيات دسته قبل به منظور نزديكى به خداى متعال به تزكيه نفس از اخلاق رذيله و آراستن آن به اخلاق عالى پرداخته كه خدا نيز آنها را به خود نزديك و مقام ارجمندى به آنان عنايت مىكند.
و گروهى علاوه بر داشتن خصوصيات دسته قبل، با فكر و ذكر و تلاش بسيار زياد پروردگارشان را شناخته و آنگاه خالص از هر گونه شركى، او را يكتا دانسته، او را دوست داشته و با بذل هر چه غير اوست به او نزديك شدند. و مشتاق ديدار او گرديدند. خداوند نيز آنان را بخوبى قبول و به خود نزديك و تمامى حجابها را از آنها برداشت.
جمال خود را به آنان نشان داد و آنان نيز با ديده و قلب بدون هر گونه حجابى آن را ديدند. آنان را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او عليهم السّلام ملحق نموده و در جايگاه صدق در كنار آنان و در نزد پادشاه مقتدر جاى داد. آنانند
ترجمهالمراقبات ص : 162
سبقت گيرندگان و نزديك شدگان، دوستان پيامبران و شهدا.
بهر صورت كسى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را شناخته و نعمت بعثت و فوايد و انوار و بركات و خيرات آن را درك كرده باشد، اين روز را روز بزرگى دانسته خوشحالى و سرور و شكر او بخاطر آن بيشتر مىشود. و كسى را كه در اين روز مبعوث شده زياد ستايش نموده و بر او درود مىفرستد و اعمالى را كه لايق اوست به او هديه مىكند.
در آخر اين روز نيز با تسليم عمل و خواهش اصلاح آن، به نگهبان اين روز متوسل شده و با لطافت، با آنان مناجات مىنمايد. زيرا لطافت سخن و عمل تأثير آن را افزايش مىدهد.
|