[مطالبى درباره روزه‏]
همانگونه كه در روايت آمده، همين مقدار كه روزه براى خدا باشد كافى است. ولى سزاوار است وقتى سالك روزه مى‏گيرد، اعضاى بدن او نيز روزه باشند، همانطور كه از امام صادق عليه السّلام روايت شده:
«هنگامى كه روزه گرفتى، گوش، چشم، مو و پوست تو نيز بايد روزه بگيرند.» - امام عليه السّلام غير از اين، اعضاى ديگرى را نيز شمردند - ولى همين كه پوست و مو را ذكر فرمودند، كافى است بدانيم لازم است تمام اعضاى بدن روزه بگيرند. و خلاصه اينكه روزه خواص تنها روزه شكم و فرج نيست، بلكه ساير اعضا را نيز شامل مى‏شود. چنانچه روزه خواص خواص، روزه تمام اعضاى بدن باضافه روزه قلب است.
ترجمه‏المراقبات ص : 117
و معنى روزه اعضاى بدن خوددارى اعضاى بدن از مخالفت خواسته‏هاى الهى است، و روزه قلب عبارت از نگهداشتن آن از خواسته‏هاى پست و خطورات دنيوى و بازداشتن كامل آن از غير خدا مى‏باشد.
روزه و همينطور هر عبادتى را عوام تكليفى بيش نمى‏دانند و لذا با زحمت آن را انجام مى‏دهند، ولى خواص آن را بزرگداشت و لطفى از جانب خداوند دانسته و قرار دادن عبادات و واجب نمودن آن را منت بزرگى براى خدا و نعمت بزرگى براى بندگان مى‏بينند. و بگونه‏اى كه شايسته بزرگداشت آن است، با نشاط، خوشحالى و سرور از آن استقبال مى‏كنند نه با حالتى كه انسان با تكليف روبرو مى‏شود. بلكه بالاتر، از خطاب تكليف لذت برده و شامان مى‏شوند. از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه درباره اين آيه: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد روزه بر شما نوشته شد.»«» فرمودند: «لذت خطاب (خداوند به مؤمنين) سختى عمل را از بين برده است.» بنده عارف به خدا و به حق او بايد هم چنين باشد. زيرا هنگامى كه بنده پروردگار را شناخت، او را دوست مى‏دارد، و هنگامى كه او خدا را دوست داشت، خدا نيز او را دوست مى‏دارد، و بدين ترتيب تمام معاملات او با خدا معامله محبوب با محبوب مى‏گردد. و آيا محبوبى را مى‏شناسى كه خدمت به محبوب براى او سخت باشد، بخصوص موقعى كه خدمت
ترجمه‏المراقبات ص : 118
به محبوب بزرگداشت و لطفى از طرف او بلكه بالاتر، دعوت به مجلس انس و كرامت باشد. و نه تنها سخت نيست بلكه از خطابى كه تكليف در آن است، لذت مى‏برد و باندازه محبت و دوستى جان خويش را فدا مى‏كند، و دقت مى‏كند كه تمام منظور او را انجام دهد، و در بدست آوردن تمام محبت او كوشش مى‏كند، گرچه از او نخواسته باشد و بكارگيرى تمام نيروى خود را در اين راه لذت و سعادت مى‏داند، و به اين ترتيب انجام چيزهاى مورد علاقه خدا از محبوبترين چيزها و خواسته‏هاى او مى‏شود. و با شوقى كامل و با قبول منت خدا - در اين كه به او اجازه اين كار را داده است - به آن عمل مى‏كند و در قصد او چيزى غير از خدا و رضايت او پيدا نمى‏شود. و اين نيت را با نيت بدست آوردن ثواب و پاداش و بهشت و نعمتى از نعمتهاى خداوند مخلوط نمى‏كند، چه رسد به اين كه ريا، كسب شهرت و اطلاع و رضايت غير خدا را با نيت رضايت خدا همراه كند.