[رعايت ظاهر و باطن ايمان، اخلاق، عبادات و...]
چيزى كه براى همگان قابل رؤيت مى‏باشد اين است كه بيشتر مردم در عبادات و كارهاى آخرت و حتى در ايمان و اخلاق خود به شكل ظاهرى آن چسبيده، ولى در امور دنيايى علاوه بر انجام دادن شكل
ترجمه‏المراقبات ص : 539
ظاهرى، براى بدست آوردن حقيقت و واقعيت آن دقت زيادى بخرج مى‏دهند. مثلا بيشتر مردم فقط شكل نماز را بوجود آورده و براى تكميل ظاهر آن كوشش كرده ولى در پى بدست آوردن روح آن نيستند.
و مهمترين چيزى كه باعث از بين رفتن دين و آخرت انسان شده و او را بسوى دنيا كشيده و باعث حاكميت هواى نفس بر انسان مى‏شود همين مطلب است.
هر كدام از كارها و ذكرهاى نماز كه از اجزاء يا شرايط نماز هستند، از طهارت و تكبير گرفته تا سلام دادن و خواندن تعقيبات نماز، همگى داراى شكل و روح مى‏باشند. ولى مردم شكل ظاهرى نماز را ياد گرفته و براى درست كردن تقليد و آموختن نماز خيلى تلاش كرده و در اين موارد احتياط مى‏كنند. و حتى درباره ميزان معلومات و تقواى مراجع تقليد تحقيق كرده و در اين باره با يكديگر بحث مى‏كنند. بخاطر فهميدن مطالب رساله‏هاى عمليه دقت كرده و درباره عبارتهاى آن با يكديگر بحث مى‏كنند. درباره پاك بودن آب و پاك كردن اعضاى بدن زياده‏روى كرده، و براى رساندن آب به اعضاى وضو باندازه‏اى تلاش مى‏كنند كه شرع از آنان نخواسته و حتى با صراحت آن را نهى كرده است. و همينطور در مورد پاك كردن مكان و لباس نماز. و هنگام خواندن قرآن در نماز و گفتن ذكر باندازه‏اى در اداى حروف از مخارج آن دقت كرده و زياده‏روى مى‏كنند كه در نهايت آن را غلط مى‏خوانند.
ولى گويا اصلا دستور ندارند كه اعضاى بدن خود را از گناهان و دل را از
ترجمه‏المراقبات ص : 540
اخلاق رذيله، نفاق، دوستى غير خدا و بياد غير خدا بودن پاك نمايند كه به اين امور نمى‏پردازند.
و همينطور در بوجود آوردن ماهيت كارها و ذكرهاى نماز سهل انگارى مى‏كنند. تا جايى كه حتى گاهى علماى بزرگى نيز پيدا مى‏شوند كه منظور از بعضى از كارهاى نماز را نمى‏دانند. با اين كه فلسفه بلند كردن دست در هنگام تكبير، ايستادن در نماز، ركوع، سجده، كشيدن گردن در ركوع، برداشتن سر از سجده، خواندن تشهد و سلام دادن در روايات آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آمده است. نيز آمده است كه هر كدام از آنها حقيقت و معنايى دارد كه اگر اين اعمال بقصد آنها نباشد، گويا اصلا انجام نشده است.
تكبير، قرائت، تسبيح، ثنا گفتن، گواهى به توحيد و رسالت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و سلام دادن نيز هر كدام حقايقى دارند. و اگر كسى اين مطالب را بهمراه حقايق آن نگويد، تكبيرگو، قارى، تسبيحگر و ثناگو نخواهد بود. اين مطالب را در كتاب «اسرار الصلاة» شرح داده و روايات آن را آورده‏ايم.
ولى مردم در امور دنيوى چنين نبوده و تمام تلاش خود را براى بدست آوردن چيزهاى حقيقى بكار مى‏گيرند. مثلا كسى كه حلوا مى‏دهد. نمى‏تواند با شكل يا كلمه حلوا خود را راضى كند. و اگر يكى از اجزاى آن بحد كافى در آن نباشد، نام حلوا را از روى آن برداشته و مى‏گويد: اين حلوا نيست. و همينطور در ساير چيزها و امور دنيا مثلا
ترجمه‏المراقبات ص : 541
اگر فرزند در بيشتر اوقات بصورت واقعى نسبت به پدر خود متواضع باشد ولى گاهى اوقات نشان بدهد كه متواضع است و در واقع اين گونه نباشد و پدر اين مطلب را بفهمد، مى‏گويد: نسبت به من متواضع نبوده و مرا مسخره كرده است. يا اگر كسى از معمارى بخواهد براى او ساختمانى بسازد، و او ساختمان را همانگونه كه خواسته است ولى بدون شالوده بسازد، و صاحب ساختمان بفهمد كه ساختمان بعد از چند ماه فرو مى‏ريزد، مزد او را نداده و به او مى‏گويد: آنچه را كه خواسته بودم نساخته‏اى بنا بر اين نه تنها مزدى طلبكار نيستى بلكه بايد قيمت مصالح ساختمانى را كه در آن بكار برده‏اى بدهى و تاكنون كسى را نديده‏ام كه در امور دنيايى به شكل و ظاهر اكتفا كند. و اگر همه مردم چنين نباشند، بيشتر مردم در اغلب امور آخرت فقط شكل ظاهر را بوجود آورده و انتظار دارند كه شكل و ظاهر اثر روح را داشته باشد كه به آن نمى‏رسند.
يكى از امور آخرت كارهايى است كه ما براى نزديك شدن به خدا انجام مى‏دهيم، حتى همين كتاب كه عمرى را براى تأليف آن صرف كرده‏ام، شكل ظاهرى آن در حد خود كامل است. ولى آيا شكل ظاهر فايده معناى آن را دارد؟ معنا و روح تأليف مانند اين كتابها اين است كه قصد مؤلف نزديك شدن به خداى متعال و بدست آوردن رضايت او بوده و مطالب و دانشهاى الهى را در آن بنويسد كه خواننده از آن استفاده كرده و به آن عمل كند. و اگر انگيزه نويسنده، نوشتن علومى
ترجمه‏المراقبات ص : 542
باشد كه براى مسلمين سودمند باشد، مى‏كوشد سودمندترين مطالب را براى آنان بنويسد، و براى او مهم نخواهد بود كه ديگران چه خواهند گفت. و نيز شيوايى عبارت براى او اهميتى نداشته، و از رهگذر اين كار در پى اظهار برترى خود نخواهد بود. حتى نظم و ترتيب خوب هم، براى او اهميتى نداشته و تنها در پى نوشتن مطالب مفيدى خواهد بود كه در دلها تأثير گذاشته و مورد رضايت آفريدگار باشد.
و در يك كلام، ما در امور دينى و آخرتى خود گرفتار سهل انگارى شده و خود را با شكلهاى بدون حقيقت راضى نموده و در انجام اين امور كوتاهى مى‏كنيم.
البته بايد در نظر داشت، ما كه مى‏گوييم بايد ماهيات و معانى را بوجود آورده و از اكتفا به ظاهر پرهيز كرد، منظور اين نيست كه بايد به شكل ظاهر بى‏اعتنا باشيم. بلكه بايد هم جلوه ظاهرى را ايجاد نموده و هم معنى و باطن را، همانگونه كه خداوند از ما خواسته و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم انجام مى‏داد. زيرا شكل و ظاهر نيز بسيار مهم است. و اگر كسى مانند صوفيها، اصلا جلوه خارجى و شكل ظاهرى را رعايت نكند، خود و ديگران را گمراه نموده و با اين عمل از دين خارج مى‏شود. آنان ادعا مى‏كنند كه در پى حقايق بوده و به شكل ظاهر كارى ندارند. ولى مى‏بينيم كه حقايق را نيز بوجود نمى‏آورند. و كسى كه شكل ظاهر را ترك كند، حتما روح و ماهيت را نيز ترك خواهد كرد. و ضرر اين كار از هر چيزى براى اسلام بيشتر است. زيرا بقاى دين با
ترجمه‏المراقبات ص : 543
حفظ شكل و ظاهر آن است. و اين نه بدان جهت است كه اسلام از شكل ظاهرى و معناى باطنى تشكيل شده و كسى كه يكى از اين دو را ترك كند اسلام را ترك كرده است كه گرچه اين مطلب درستى است و كسى در آن شكى ندارد، بلكه بدين علت است كه مراقبت از ظواهر و حفظ آن موجب پيروى بيشتر مردم از دين مى‏شود - زيرا معانى دين امورى باطنى است كه معمولا براى مردم آشكار نمى‏گردد تا از آن پيروى نمايند. تنها چيزى كه مردم مى‏بينند شكل ظاهرى معانى دين است. و علت اينكه سفارش بيشترى به روح و معانى دين مى‏نماييم اين است كه نزد شارع روح و معانى مهمتر از شكل و ظاهر آن است.
بنابراين بهمان مقدار كه به شكل و ظاهر اهميت مى‏دهيم بايد به روح و معنا نيز اهميت دهيم. بايد در ظاهر كار بيشتر به شكل و ظاهر آن توجه داشته و در باطن به روح و معنى.