[فضايل پيامبر اكرم و اهل بيت در ساير كتب آسمانى‏]
اين مطلب بطور مشروحتر از كتابهاى آسمانى نيز نقل شده است:
[الف -] در كتابى كه «شيث» از پدرش «آدم» به ارث برده آمده است: «آدم» به نورى كه پرتو افشانى مى‏نمود و تمام فضا را روشن كرده بود نگريست كه از مشرق آمده و تا مغرب را پوشانيد آنگاه بالا رفت تا به ملكوت آسمان رسيد، سپس رو به من كرد. و من فهميدم نورى كه همه جا را بخوبى روشن كرده نور محمد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مى‏باشد. چهار نور نيز از سمت راست، چپ، پس و پيش او را در بر گرفته بودند كه در روشنايى و خوبى خيلى شبيه آن بودند. به من گفتند:
آدم اين نور و نورهاى اطراف آن وسيله تو و وسيله مخلوقاتم هستند كه رستگار مى‏شوند... اين يكى، احمد و سرور آنان و سرور مردمان
ترجمه‏المراقبات ص : 469
است كه با علم خود آن را انتخاب كرده و اسم او را از اسم خود گرفته‏ام و من محمود هستم و او محمد. و اين، برادر تنى و وصى او مى‏باشد كه او را بوسيله او يارى مى‏كنم... دلهاى پيامبران برگزيده خود را نگاه كردم و نديدم كسى مانند محمد برگزيده مخصوصم فرمانبردارم بوده و خيرخواه خلقم باشد. او را با آگاهى انتخاب كرده و نام او را در كنار نام خود قرار دادم. آنگاه ديدم قلب خواص او كه بعد از او هستند، مانند قلب او مى‏باشد. آنان را نيز با او پيوند داده، وارثان كتاب، وحى و آشيانه‏هاى حكمت و نور خود قرار داده و به نام خود سوگند ياد كرده‏ام هيچگاه كسى را كه مرا ديدار كند و به يكتا دانستن من و رشته دوستى آنان چنگ زده باشد، با آتش خود عذاب نكنم.
[ب -] در كتاب «ادريس» كه از «شيث» به او ارث رسيده است، آمده است: «ادريس» به قوم خود گفت: فرزندان پدر شما «آدم» عليه السّلام و فرزندان فرزندان او و خاندان آنان از يكديگر پرسيدند: بنظر شما چه كسى نزد خدا عزيزتر، داراى مقام بهتر و نزديكتر به اوست؟ عده‏اى گفتند: پدر شما، آدم، كه خداى متعال او را با دست خود ساخته، فرشتگان خود را براى او به سجده افكنده، او را در زمينش جانشين قرار داده و همه مردم را تحت تسلط او در آورده است. عده‏اى گفتند:
فرشتگانى كه هيچگاه از فرمان خداوند سرپيچى ننموده‏اند. عده‏اى گفتند: رؤساى سه‏گانه فرشتگان، جبرييل، ميكاييل و اسرافيل. آنگاه بسوى «آدم» عليه السّلام روانه شده و جريان را تعريف كردند. او گفت:
ترجمه‏المراقبات ص : 470
فرزندانم به شما مى‏گويم كه چه كسى نزد خداى متعال از تمام مخلوقات عزيزتر است. بخدا سوگند، آنگاه كه روح در من دميده شد و نشستم عرش بزرگ خداوند برايم درخشيد، نگاه كردم ديدم در آن نوشته است: محمد رسول خداست. فلانى امين خداست. فلانى برگزيده خداى متعال است و نامهاى ديگرى كه با نام محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مقرون بود نوشته شده بود. آنگاه گفت: در آسمان جايى نبود مگر اين كه روى آن نوشته بودند«لا اله الا اللّه»و هر جايى كه«لا اله الا اللّه»نوشته شده بود، نوشته بودند - البته نه با خط بلكه خلقتا -«محمد رسول اللّه،»«محمد رسول خداست» و هر جايى كه نوشته بود: «محمد رسول خداست» نوشته بود: «فلانى برگزيده خداست.»، «فلانى دوست صميمى خداست.» «فلانى امين خداى عز و جل است» و نيز نامهاى ديگرى نوشته بود.
«آدم» فرمود: فرزندانم محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و كسانى كه نامشان همراه با نام او نوشته شده بود، از تمامى مردم پيش خداوند عزيزتر هستند.
[ج -] از كتاب «صلوات» حضرت إبراهيم خليل عليه السّلام نقل شده كه در «تابوت» نگاه كرد، خانه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آخرين پيامبران را ديد در حالى كه على بن ابى طالب در سمت راست او و دست به دامان او بود.
نيز شكل بزرگ و درخشانى ديد كه در آن نوشته شده بود: اين وصى و برادر تنى اوست كه او را يارى و تقويت مى‏كند. إبراهيم پرسيد:
پروردگارا خداى من سرور من اين مخلوق شريف كيست؟ خداى
ترجمه‏المراقبات ص : 471
عز و جل وحى فرمود: اين بنده و دوست صميمى من، آغازگر و پاياندهنده است و اين وصى و وارث او مى‏باشد.
عرض كرد آغازگر و پاياندهنده كيست؟ فرمود: اين محمد است، برگزيده من، اولين مخلوق من و بزرگترين حجت من در ميان مردمان من است. وقتى كه آدم در مرحله گل و جسد بسر مى‏برد، او را آگاه نموده و حياتش دادم. و در زمانى كه پيامبرى نبود او را براى تكميل دين به پيامبرى برانگيخته و با او به رسالتها و انذارهاى خود پايان دادم.
اين هم برادر و بهترين دوست اوست. پيش از اين كه آسمان و زمينم و مخلوقات خود را بيافرينم بخاطر اينكه از آنان و دلهايشان آگاه بودم، آنان را خلق كرده رشته برادرى بين آنها ايجاد، آنان را انتخاب، بر آنان درود فرستاده و مباركشان نمودم. آنان را پاك و خالص كردم.
نيكوكاران از آنها و دودمان آنها برخاسته‏اند. و من از حال بندگان خود آگاهم.
[د -] در سفر دوم «تورات» آمده است: در ميان درس نخوانده‏هاى فرزندان اسماعيل رسولى برانگيخته، كتاب خود را بر او فرو فرستاده، و شريعت گرانبهايى را بوسيله او براى تمامى مخلوقاتم مى‏فرستم.
حكمت خود را به او عنايت كرده، با فرشتگان و لشكريانم او را تقويت نموده و دودمان او را مبارك مى‏گردانم... با دوازده نفر از دودمان او دين خود را كامل نموده و او آخرين پيامبر و رسولى است كه مى‏فرستم.
[ه -] در مفتاح چهارم وحى به عيسى عليه السّلام آمده است: عيسى اى
ترجمه‏المراقبات ص : 472
فرزند بتول پاك به سخنانم گوش و در راه من كوشش كن. تو را بدون اينكه پدرى داشته باشى آفريده و نشانه‏اى براى مردمان قرار دادم. فقط مرا پرستش نموده و فقط بر من توكل كن. كتاب را با توانايى گرفته و آن را براى اهل سوريا تفسير كن. و از طرف من به آنان بگو: من خدايى هستم كه هيچ خدايى بجز من نبوده، زنده، ازلى و قيوم بوده تغيير نكرده و از بين نمى‏روم. پس به من و به رسول و پيامبر درس نخوانده‏ام كه در آخر الزمان بوده و پيامبر رحمت و نبرد و اولين و آخرين مى‏باشد ايمان آوريد.
او اولين پيامبرى بود كه آفريده شد، و آخرين پيامبرى بود كه مبعوث گرديد.
مطالبى كه از كتابهاى آسمانى نقل كرديم بنقل از روايت سيّد در اقبال با اسناد صحيح از «ابى المفضل محمد بن عبد المطلب شيبانى» بود. و در كتاب «حسن بن اسماعيل اشناس» از «كتاب اعمال ذى حجه» درباره مباهله پيامبر مى‏گويد: هنگامى كه پيامبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمايندگانى براى مسيحيان نجران فرستاد و آنان را به پذيرش اسلام دعوت فرمود، آنان براى تطبيق خصوصيات آخرين پيامبر كه در كتاب «جامعه» بود به اين كتاب مراجعه نموده و عين اين مطالب را با همين الفاظ در كتابهاى مذكور مطالعه نمودند. و همين مقدار براى اثبات فضايل امير المؤمنين عليه السّلام كافى است.