[گوشهاى از فضايل رسول اكرم، امير المؤمنين و اهل بيت عليهم السّلام]
شيخ صدوق در «علل الشرايع» از مفضل بن عمر، روايت مفصلى را نقل كرده كه در آن آمده است: «خداوند پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را براى تمام پيامبران و رسولان فرستاده و امير المؤمنين عليه السّلام جانشين او در ميان آنان مىباشد. و همانگونه كه فرمانبردارى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر آنان واجب مىباشد، فرمانبردارى از امير المؤمنين عليه السّلام نيز بر آنان واجب بوده، مأمورين بهشت و دوزخ از او دستور گرفته، و فرشتگان مأمور به آمرزش خواستن براى شيعيانش مىباشند، همانگونه كه مأمور به پذيرش توحيد، نبوت و ولايت هستند. خداوند متعال مىفرمايد:
ترجمهالمراقبات ص : 464
«كسانى كه عرش و اطراف آن را حمل مىكنند، با ستايش خدا او را منزه داشته و براى كسانى كه ايمان آوردهاند، آمرزش مىخواهند.»«» از اين مطالب روشن مىشود كه تمام هدايتها و سعادتها منسوب به اين دو نفر و جانشينان آنها مىباشد. و بهمين جهت از طريق عامه و خاصه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده است كه فرمودند: اگر گلزارها قلم، درياها مركب، جنيان حسابدار شده و انسانها بنويسند نمىتوانند فضايل امير المؤمنين صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بشمارند.
روايات قطعى داريم كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام و همچنين جانشينان آنها سرچشمه و منشأ همه خيرات هستند. پيش از اين، از پيشوايان اهل سنت، مانند «احمد بن حنبل» در مسند خود و «ابى يعلى» در كتاب «فردوس» و از «ابن خالويه» در كتاب «منهج التحقيق» روايت صريحى نقل كرديم كه شيعه، تسبيح، تقديس، ثنا كردن،لا اله الا اللّهگفتن و يكتا شمردن خدا را از آنان و فرشتگان نيز از شيعيان آنان آموختند.
زيارت جامعه كبيره كه شيخ صدوق آن را در «الفقيه» روايت كرده و تمام علماى شيعه آن را پذيرفته و به آن عمل كردهاند، بعضى از فرازهاى آن گوياى اين مطلب است كه آنان سرچشمه هر خير و سعادتى بوده، حساب خلق با آنان و بازگشتشان نيز بطرف آنان است.
و هر شريفى در مقابل آنان پايين آمده است. آنان معادن رحمت بوده و
ترجمهالمراقبات ص : 465
هر كسى كه خدا را يگانه بداند بايد آنان اين مطلب را از او بپذيرند. خدا با آنان شروع و با آنان كار را پايان داده، بخاطر آنان باران فرو فرستاده و بخاطر آنان آسمان را نگه داشته است، جسم آنان در ميان اجسام ديگران، روح آنان در ميان روحهاى ديگران و وجود آنان در ميان مردم است ولى جايگاه و منزلت آنان نزد خدا بگونهاى است كه كسى به آن نرسيده و توقع رسيدن به آن را هم ندارد.
شيعه و سنى روايت كردهاند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به على عليه السّلام فرمودند: «اگر عدهاى از امت من درباره تو سخنانى شبيه به آنچه مسيحيان در مورد عيسى بن مريم گفتند، بر زبان نمىآوردند، امروز درباره تو سخنى مىگفتم كه از كنار هر جمع مسلمانى كه مىگذشتى، از خاك پا و باقيمانده آب شستشويت برداشته و براى شفا پيدا كردن از آن استفاده كنند. ولى همين مقدار براى تو كافى است كه تو از من و من نيز از تو بوده، تو از من ارث برده و من نيز از تو ارث مىبرم.
اين روايت تصريح دارد به اين كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فقط از ترس از دين برگشتن مردم فضايل او را كتمان كرده است. در عين حال مىبينيم كه فضايل او آشكار و دنيا را پر كرده است. نيز در احاديث زيادى آمده است كه آنان علت ايجاد عالم بوده و حديث «اگر تو نبودى افلاك را نمىآفريدم.» معروف و مشهور است.
و كسى كه از چگونگى و حكمت خداوند در آفرينش عالم آگاه شود، يقين مىكند كه يكى از مخلوقات، اولين آفريده او،
ترجمهالمراقبات ص : 466
نزديكترينشان به او، واسطه فيض او، اسم اعظم او، «حجاب نزديكتر» و «نمونه برتر» مىباشد. طبق روايات زيادى كه وارد شده تمامى اين موارد در پيامبر ما صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وجود دارد. و اگر كسى اين مطلب را قبول كند در مورد فضايلى كه درباره پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت او آمده است ترديد نخواهد نمود. و با تمام وجود باور مىكند كه عقل ما قدرت شناخت كامل آنان را ندارد. گرچه در اين راه تمام عمر خود را صرف كنيم. «اگر آب دريا براى نوشتن كلمات پروردگارم مركب شوند پيش از اين كه كلمات پروردگارم تمام شود، آب دريا تمام خواهد شد.»«» «و اگر چشمانم اجازه يابد، با يك نگاه كه در آرزوى آن بودم، معروف و مشهور خواهم گرديد، در حالى كه ناشناخته بودهام.
و من در ميان جلال و جمالش مدهوش شدم، و زبان حال، وضع مرا بازگو مىكند.
نگاههايت را به زيبايىهاى چهرهاش بيفكن. خواهى ديد كه تمام زيبايىها در چهرهاش فراهم آمده است.
اگر بنا باشد همه زيباييها چهرهاى را به حد كمال برساند، خواهى ديد كه زيباييش او را وادار به تهليل و تكبير مىكند.»«» آنان منشأ، سرچشمه و پايان تمام فضايلى هستند كه در كلمات
ترجمهالمراقبات ص : 467
خداست. و اين آيه كلمات خدا را غير قابل شمارش اعلام كرده بود.
پس بدون هيچ شكى به اين نتيجه مىرسيم كه فضايل على عليه السّلام باندازهاى زياد است كه قابل شمارش نيست.
در اينجا بد نيست نوشتهاى از امام حسن عسكرى عليه السّلام كه در آن گوشهاى از فضايل اهل بيت عليهم السّلام آمده است را نقل كنيم: «ماييم كه با گامهاى نبوت و ولايت قلههاى حقيقت را فتح نموده و هفت طبقه كوههاى بلند فتوى را با هدايت روشن نموديم. ماييم شيران درنده نبرد و كسانى كه دشمن را از پا مىاندازند. امروز شمشير و قلم از آن ماست و فردا پرچم ستايش و علم از ما. نوههاى ما هم پيمانان دين، جانشينان پيامبران، چراغهاى مردم و كليدهاى كرم هستند. «همسخن» خدا بخاطر گواهى ما به وفاى او لباس برگزيدگى را پوشيده و «روح القدس» از ميوه نوبر باغهاى ما چشيد. شيعيان ما اهل نجات، پاك، ياور و محافظ ما و دشمن ستمكاران مىباشند. و بعد از سختىها چشمههاى زندگى براى آنها مىجوشد، تا «الم» و «طه» و «طواسين» را تمام نمايند. (امضا) حسن بن على العسكرى. سال دويست و پنجاه و چهار
در ميان مسلمانان دليلى قويتر از كتاب خداى متعال نمىباشد. در اين كتاب آيههايى وجود دارد كه بروشنى فضايل رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را
ترجمهالمراقبات ص : 468
بيان مىكند و مىگويد كه آن حضرت براى تمام مردم فرستاده شده، رحمتى براى جهانيان بوده، به بالاترين درجه نزديكى به خداوند رسيده، محبوب خدا و آخرين پيامبران بوده، از تمام پيامبران براى او پيمان گرفته شده و خداوند خير زياد و مقامى پسنديده به او عنايت فرموده است. خداوند به پيامبرى با چنين اوصافى، در آيه «مباهله» دستور مىدهد كه اعلام كند: على مانند خود او مىباشد. با اين مقدمات نتيجه مىگيريم كه على عليه السّلام بعد از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم برترين مخلوقات است.
|