[قصد حج واقعى در مناسك حج ظاهرى]
پس از درك معنى واقعى حج و آماده نمودن ظاهر و باطن براى انجام آن بايد تمام عبادات و كارهايى كه جهت بجا آوردن آن انجام مىدهد مناسب با حج واقعى و حقيقى باشد. و البته بايد مراقب باشد كارهايى كه جهت انجام حج ظاهرى خود انجام مىدهد نيز صحيح باشد. مثلا هنگام ترك وطن و خانواده بايد شهوات، گناهان و تمام چيزهايى را كه او را از خدا باز مىدارد ترك نمايد. و بگونهاى با ديگران وداع كند كه مورد رضايت خدا باشد. و در نظر بياورد كه خداوند بزودى از او درباره آنها سئوال مىكند. و نيز تصور كند كه از اين سفر باز نگشته و بهمين جهت از تمام كسانى كه مىشناسد حلاليت طلبيده و آنان را از خود راضى كند. از اين سفر به ياد سفر آخرت افتاده و توشه سفر آخرت - كه تقواست - و اين سفر را پربار نمايد. و در مورد حلال بودن توشه اين سفر دقت نمايد. هنگام گرفتن وسيله نقليه براى اين
ترجمهالمراقبات ص : 396
سفر، مركب آخرت كه همان بدن او مىباشد را در نظر آورده و بخوبى مواظب آن باشد. و بمقدار اعتدال براى تقويت آن اقدام نمايد. هنگام پيمودن راه مكه بياد پيمودن راه سفر آخرت از هنگام مرگ تا ورود به سراى پاداش باشد. زيرا گردنههاى سختى در اين سفر وجود دارد كه بجز كسانى كه از ترس خدا بسيار گريه كرده باشند نمىتوانند براحتى از آن بگذرند و سادهترين آنها مرگ مىباشد كه گردنههاى بعد از آن بزرگتر و عبور از آن سختتر است.
انسان بايد بنيت خارج شدن از هر چه خلاف رضايت پروردگار است لباسها را از تن بدر آورده و لباس احرام را بنيت پوشيدن بهترين لباسها كه لباس تقواست به تن كند. و هنگام ديدن لباس احرام كفن خود را كه بزودى در ميان آن قرار مىگيرد بياد آورد.
احرام و لبيك گفتن بمنزله پاسخ به خداوند است. زيرا او با زبان دوست خود حضرت إبراهيم عليه السّلام ما را به اين عمل دعوت نموده است.
بهمين جهت بايد در اين هنگام از رد شدن ترسيده و به قبول اميدوار باشيم. و به ياد داشته باشيم كه از امام سجاد عليه السّلام نقل شده است كه هنگام احرام و لبيك گفتن غش كردند. و هنگامى كه از علت آن پرسيدند، فرمود: ترسيدم كه بگويند:«لا لبيك و لا سعديك،
جوابى ندارى و با تو كارى نداريم.» روايت شده است: «كسى كه بدون حلاليت طلبيدن حج كرده و لبيك بگويد، خداى عزّ و جلّ مىفرمايد: جوابى ندارى و با تو كارى نداريم» و نيز روز قيامت و محاسبه اعمال را در نظر بياورد.
ترجمهالمراقبات ص : 397
هنگام ورود به حرم بايد بيش از ترس از مكر خدا و غضب او به كرم و فضل او اميدوار باشد. زيرا صاحب اين خانه شريف، مهربان و كريم بوده، حقوق ديدار كنندگان را رعايت و حرمت پناهندگان را از بين نمىبرد. و بر ديداركنندگان سهلتر از ديگران مىگيرد. همچنين بايد با جسم و جان متواضع بوده و همانگونه كه در روايات آمده است، يكى از كفشهايش را بدستش بگيرد.
خلاصه هر قدر مىتواند بايد در اظهار خشوع و خوارى جديت بخرج داده و حال او بگونهاى باشد كه درباره كافران در روز قيامت، هنگام آشكار شدن حكومت خدا روايت شده و در قرآن نيز به آن اشاره شده است «و با گوشه چشم نگاه مىكنند.»«» همراه با مستى محبت و هيجان شوق. نيز بايد با نگاه هيبت و محبت به راههاى مكه و خانههاى آن بخصوص خانه كعبه نگريسته و در عين حال جهت محبت را تقويت نمايد. و بسيار بگويد:«سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه و اللّه اكبر»
و اگر هنگام تسبيح، عظمتهاى جلال او و هنگام ثنا گفتن، نورهاى جمال او و هنگام «لا اله الا اللّه گفتن» چگونگى يكتايى او برايش آشكار شده و هنگام تكبير كوه منيّت را فرو گذاشته و دست از غير خدا بشويد رستگار شده و به آرزوى خود مىرسد.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم طواف را به نماز تشبيه نمودهاند. امير المؤمنين نيز نماز را به زيارت تفسير نموده و نماز را زيارت دانستهاند، آنجا كه
ترجمهالمراقبات ص : 398
مىفرمايند:«قد قامت الصلاة،
نماز برپا شد، يعنى زمان زيارت رسيد.» و باين ترتيب مىتوان نتيجه گرفت كه طواف از وظايف خود زيارت و از اجزاى زيارت بعد از رسيدن به خانه كعبه مىباشد.
و حجر الاسود را بنيت پيمان بستن با خدا جهت فرمانبردارى كامل از او و سلب اختيار از خود لمس نموده و پرده را بنيت پناه گرفتن، حفظ شدن و تبرك جستن بگيرد.
هنگام سعى بايد مانند كسى باشد كه به ديدار سلطان رفته و بر آستان خانهاش با بيم و اميد در انتظار است كه ببيند آيا پذيرفته شده يا رد مىشود.
هنگام توقف در عرفه، با جديت خود را آماده نيل به كمال شناخت بنما.
مىتوان گفت: اجتماع حجاج در اين مكان تقريبا علت تامهاى براى اجابت باشد. بخصوص از اين جهت كه افراد صالح و بزرگان اهل باطن نيز حتما در ميان آنان وجود داشته و همدلى و اتحاد هدفى نيز در ميان آنان براى بارانيدن ابرهاى جود و كرم وجود دارد. بهمين جهت گفتهاند: از بزرگترين گناهان اين است كه كسى در عرفات حضور يافته و گمان كند خداوند او را نمىآمرزد.
و بايد بنيت يكرنگى و مهربانى با بندگان خدا در «منى» توقف نمايد. و بنيت مخالفت نكردن، با خدا، عدم ارتكاب گناهان و تحصيل علم و كارهاى نيك به جمع كردن سنگريزهها پرداخته و بنيت رسيدن
ترجمهالمراقبات ص : 399
به مقصود و بر آورده شدن حاجات سنگريزهها را به جمرهها پرتاب نمايد. و بنيت قطع طمع از غير خدا و پيروى از حضرت إبراهيم عليه السّلام قربانى را ذبح كند. و بنيت بازگشت به رحمت و قرب خدا به مكه بازگشته و «طواف بازگشت» را انجام دهد.
|