بعضى از اسرار عبادات حج‏]
در اينجا بد نيست به بعضى از اسرار عبادات حج كه باعث رسيدن به زيارت حقيقى و باطنى شده و در روايات آل محمد - درود خدا بر همه آنان باد - آمده است، اشاره نماييم:
در ابتدا روايتى را كه از امام زين العابدين عليه السّلام درباره اسرار عبادت حج رسيده و در آن هدف اصلى از هر كدام از اعمال حج را براى شبلى (راوى حديث كه به حج رفته و اعمال آن را انجام داده بود) بيان نموده‏اند ذكر مى‏كنيم: آن حضرت عليه السّلام فرمودند: «اگر اين اعمال را به اين نيتها انجام نداده باشى گويا اصلا آن را انجام نداده‏اى: فرود آمدن به ميقات بنيت بيرون آمدن از گناهان و پوشيدن لباس طاعت، كندن لباس را بنيت در آمدن از ريا و نفاق، غسل را بنيت پاك شدن از خطاها و گناهان، پاكيزه شدن با داروى نظافت را بنيت توبه خالصانه براى خدا، محرم شدن را بنيت حرام دانستن آنچه خدا حرام كرده، پيمان بستن بر حج را بنيت شكستن تمام پيمانها بجز پيمان خدا، ورود به ميقات بعد از محرم شدن بنيت زيارت خدا، نماز در اين زمان را به نزديك شدن به خدا، لبيك گفتن را بنيت سخن گفتن در راه طاعت خدا و نگهدارى آن
ترجمه‏المراقبات ص : 383
از هر گناهى، وارد شدن به حرم بنيت تحريم غيبت هر مسلمانى، ديدن خانه بنيت ديدن خانه خدا، قصد خداى سبحان، بريدن از غير خدا و تلاش براى فرار بسوى خدا، لمس كردن حجر الاسود بنيت مصافحه با خدا، توقف در مقام إبراهيم بنيت توقف در هر طاعت و انجام ندادن هيچ نافرمانيى، و نماز در اين مقام بنيت نماز إبراهيم خليل عليه السّلام - شايد اين مطلب اشاره باشد به اين كه به نيت دوستى و رفاقت رسيده است - رفتن به چاه زمزم و نوشيدن از آن بنيت رفتن بر سر طاعت و چشم پوشى از نافرمانى، راه رفتن بين صفا و مروه بنيت در ميان ترس و اميد بودن، رفتن به منى بقصد در امان گذاشتن مردم از زبان، قلب و دست، توقف در عرفه بنيت شناخت خدا و اطلاع او از باطن و دل، بالا رفتن از كوه رحمت بنيت اعتقاد اين كه خدا با هر مرد و زن مؤمنى مهربان است، رفتن به مزدلفه و جمع كردن سنگريزه بنيت از بين بردن هر نافرمانى و نادانى و بدست آوردن علم و عمل، رفتن به مشعر بنيت بوجود آوردن احسان و شعور اهل تقوى و ترس در دل، رسيدن به منى و سنگسار كردن جمره‏ها بنيت رسيدن به هدف و برآورده شدن نيازها، تراشيدن سر بنيت پاك شدن از چركها، خارج شدن از گناهان و جبران كارهاى بدى كه در حق ديگران انجام داده‏اى، ورود در مسجد خيف بنيت نترسيدن مگر از خدا و اميدوار نبودن جز به او، ذبح قربانى بنيت سر بريدن طمع و پيروى كردن از خليل الرحمن در سر بريدن فرزندش، و بازگشت به مكه و طواف بنيت بازگشت به رحمت و
ترجمه‏المراقبات ص : 384
فرمانبردارى خدا و نزديك شدن به خداى متعال.
هدف اصلى از تشريع حج و ساير عبادات تقويت بعد روحانى است تا انسان با معنويت شده و از عالم جسم به عالم معنى ترقى نموده و شناخت خدا، دوستى و انس او را بدست آورد و در سراى كرامت او با اوليايش بسر برد. و بجهت اينكه تمام انسان‏ها بجز عده نادرى قبل از بلوغ، بخاطر نداشتن عقل، علم و عمل بعد حيوانى آنان كامل شده و درندگى، حيوانيت و شيطنت در آنان نيرومند و قواى عقلانى و معنوى آنان ضعيف مى‏شود، بگونه‏اى كه موجودى است كه بجز حيوانيت چيزى نداشته و گويا سگ، خوك و شيطان بالفعل و انسان ضعيفى است بالقوه، لطف خداى متعال اقتضا نمود كه آنان را بحال خود رها نكرده و پيامبرانى براى آنان فرستاده و براى آنان شريعتها، عبادات و اعمالى تشريع نمايد تا آنان را از بعد جسمانى به بعد روحى، از گمراهى به هدايت، از حيوانيت به انسانيت، از تاريكى به نور و از دورى به نزديكى بكشاند. در اين راستا تكاليف و عباداتى براى آنان مقرر فرمود كه بعضى از آنها در از بين بردن تاريكيها و بعضى ديگر در جلب نور و بدست آوردن آن مؤثر است.
بعبارت ديگر بعضى از آنها باعث دور شدن صفات بد بوده و بعضى ديگر در متصف شدن به صفات نيك مؤثرند و بعضى از آنها هر دو جنبه را دارا هستند كه حج اين گونه است. حج دارويى الهى و مركب از اجزاء بسيار نافعى براى بيماريهاى دل مى‏باشد. بيماريهايى كه قلب را
ترجمه‏المراقبات ص : 385
از عالم نور باز مى‏دارد. مثلا خرج كردن در حج بيمارى بخل را معالجه نموده و تواضع و خوارى در اعمال حج و طواف و نماز مرض تكبر را معالجه مى‏كنند، بخصوص اعمالى كه فلسفه آن را نمى‏دانيم، مانند هروله يا تحمل سختيهاى اعمال آن كه تنبلى را معالجه مى‏كند. و ساير اعمال آن... بنابراين حج و ساير عبادات بايد آن طور انجام شود كه خدا مى‏خواهد. و تنها زمانى به اين امر رسيده و از نتيجه عبادت برخوردار مى‏شويم كه هدف از آن عبادت را بدانيم. و اگر كسى حج را همانگونه كه در اين روايت آمده بود انجام داده و به تك تك اعمال و نيتهايى كه در آن آمده بود عمل كند، مى‏توان گفت: آنگونه حج را بجا آورده است كه خدا مى‏خواهد.
لازم به توضيح است مراد حضرت عليه السّلام از اين كه فرمود: نيت تو از فلان عمل فلان چيز باشد، اين است كه بايد آن نيت و قصد را در خارج از دل نيز بوجود آورد نه اين كه فقط نيت را از دل بگذراند ولى خلاف آن عمل كند مثلا آنجا كه فرمود: آيا قصد تو از در آوردن لباس اين بود كه لباس نافرمانى را در آورده‏اى؟ مراد اين است كه واقعا در حال حاضر گناهان را ترك نموده و تصميم جدى بگيرد كه در آينده مرتكب گناهان نشود. و باقى نيتها و قصدهايى كه در اين روايت آمده نيز همينطور است. زيرا به كسى كه كارى بر خلاف قصد خود انجام بدهد، نمى‏گويند قصد فلان عمل را نموده است. و از دل گذراندن نيت و
ترجمه‏المراقبات ص : 386
انجام كارى بر خلاف آن همزمان با هم استهزاء و غفلت است نه نيت.
در يك كلام، مراد از نيت، ايجاد آنچه قصد كرده در خارج است، نه از دل گذراندن آن، گرچه در اين حال مشغول انجام كارى كه مخالف آن است باشد. مثلا آنجا كه مى‏فرمايد: «منظور تو از سعى بين صفا و مروه اين بود كه بين ترس و اميد هستى» منظورش اين است كه در حالى بين صفا و مروه رفت و آمد كن كه واقعا در حالت ترس و اميد باشى، مانند كسى كه در آستانه سراى سلطان قدم زده و بزودى او را مى‏بيند، كه چگونه هم اميد دارد كه با كرم و جود با او برخورد نموده و او را بپذيرد و هم مى‏ترسد كه او را رد نموده و مجازات نمايد، و در حالى كه فكرش مشغول اين دو است، قدم مى‏زند و حتى رغبت و ترس دو محرك براى اين قدم زدن هستند.