[آداب نماز عيد]
[4 - نماز عيد] قبل از خروج از منزل بنيت انجام دستور خداوند، با يك يا چند دانه خرما افطار نموده، و دعايى را كه در اين مورد رسيده
ترجمه‏المراقبات ص : 346
است بخواند. زيرا در اين دعا نيز امامش - درود و سلام خدا بر او و پدران و فرزندانش - ذكر شده و بايد در مضمون دعا تأمل كند. زيرا دعا بروشنى مى‏گويد كه رفتن به سوى نماز، رفتن به طرف خداوند است.
بنابراين بايد نشانه ديدار با خدا را داشته باشد. اگر بتواند بايد باندازه بزرگى خدا و شناخت منت او، در اجازه ديدارش بلكه دعوت به اين كرامت، آنگونه كه شايسته است ادب اين مقام را رعايت كند. ولى خيلى بعيد است اين مخلوق ضعيف بتواند آنگونه كه شايسته اين مجلس است تواضع و احترام و شكرگزارى نمايد. بنابراين بايد همراه با اعتراف به ناتوانى باندازه‏اى كه مى‏تواند سپاسگزار و متواضع باشد.
و اگر نتواند، نبايد حضور در اين مجلس براى او سبكتر از حضور در مجلس سلطان زمانش باشد. زيرا از سلطان غفلت نمى‏كند، بخصوص هنگام سخن گفتن با او. اگر سلطان بداند كه دل رعيتش جاى ديگر است او را از مجلس خود طرد، از حضور او جلوگيرى و او را از عطاياى خود محروم مى‏نمايد. بخصوص كه بداند اين غير، دشمن سلطان است، كه در اين حالت بشدت بر او خشم مى‏گيرد. و اگر از ياد و احترام به خدا غفلت كردى بايد بدانى كه علت اين همه غفلت از پروردگار چيزى جز دوستى دنيا نمى‏باشد، دنيايى كه دشمن خدا و دوستانش مى‏باشد.
بپرهيز از اين كه اين مجلس را كوچك شمارى. زيرا اهل آن، فرشتگان مقرب، پيامبران و رسولان، شهدا و صديقين و بندگان صالح
ترجمه‏المراقبات ص : 347
خدا هستند. شرمسار باش كه حاضرين مجلس در بهترين حالات باشند - همگى پاك، مقدس، آراسته، بر سر ايشان تاج كرامت مراقبت خداى جليل بوده، بر بدنهاشان لباسهاى توجه به خدا، بر دلهاشان جامه اشتغال به خدا و بر بدنهاشان لباس بازداشتن از نافرمانى خدا، بر دستهايشان انگشتر نگشودن دست به نافرمانى خدا و بر پاهايشان كفش منع از رفتن در حرامهاى خدا - و سر تو برهنه از عمامه مراقبت و قلب تو آلوده به دوستى دشمن خداوند، بدنت برهنه از لباس نگهداشتن از مخالفت با خدا و بر دستت انگشتر ستم بر بندگان خدا بوده و پايت برهنه از رفتن به سوى طاعت خدا باشد.
اگر پرده از جلو ديدگانت برداشته شده و ببينى بدنت آلوده به نجاستهاى گناهان و باطن تو گرفتار انواع بيماريهايى است كه تو را از چشم ديگران مى‏اندازد چه حالى خواهى داشت؟ آيا با اين شكل و قيافه بر سر سفره پاكان، و بزرگانى كه هيچ عيبى ندارند حاضر خواهى شد اگر زيبايى باطنى آنان را ببينى از همنشينى آنان پرهيز خواهى كرد، چه رسد به اين كه سر سفره آنان بنشينى. و حتى اگر هزار چوب هم به تو بزنند راضى نمى‏شوى با اين همه پليدى كه در تو هست، خود را به آنان نشان بدهى. برادرم حال بد و وزر و وبال خود را بنگر و خود را مضطر به اين مطلب بنما تا خداوند بديهايت را پوشانده و بديهايت را به خوبى تبديل نمايد. آنگاه در كرم حضرت اله را بكوب و صدا بزن:
«اى كريمترين كريمان اى اجابت كننده دعاى مضطرها به پستى و
ترجمه‏المراقبات ص : 348
ذلتى كه نسبت به خودم روا داشتم رحم كن. تو از من به خودم مهربانترى بخصوص در مثل چنين روزى كه مرا دعوت به ديدار خود نموده‏اى. من ميهمان تو هستم پس راضى نشو كه آبرويم پيش ميهمانهايت بريزد. كارم را اصلاح كرده و از لباسهايى كه به ميهمانانت مى‏دهى به من نيز عنايت فرما تا بتوانم زشتى‏ها و نقايص خود را پوشانده خود را بيارايم و آبرويم را حفظ كنم.
اگر انسان با اضطرار واقعى روى به درگاه پروردگارش آورد محال است او را اجابت نكند. او كسى است كه در قرآن خود فرموده است:
امَّن يُجيبُ المضطر اذا دعاه و يكشف السوء 27: 62،اى كسى كه هنگامى كه مضطر او را بخواند، او را اجابت نموده و گرفتاريش را برطرف مى‏نمايد بنا بر اين بنده بايد اضطرار را در خود بوجود بياورد. اغلب مردم روحيات بدى در خود بوجود آورده و از صفات خوب غافل هستند. بهمين جهت نيز از خود خجالت نمى‏كشند تا بخاطر حيا و پوشاندن زشتيها و رسواييهاى خود مضطر شوند. و اگر در اين مورد عملى هم انجام بدهند، ناشى از چيزهايى است كه بطور اتفاقى شنيده و مسموعات آنها خجالت و شرمى در آنها بوجود نمى‏آورد، چه رسد به اين كه آنچنان خجالت بكشند كه به اضطرار برسند.
و خلاصه اگر شرمى كه به اضطرار برسد بوجود آمد، اجابت نيز بدنبال آن آمده و گرفتارى بر طرف مى‏گردد. علامت اضطرار نيز اين است كه در هنگام عيد قلب او شكسته، و از رد شدن بترسد، اميدوار
جمه‏المراقبات ص : 349
عفو و فضل او بوده و اميدوارى به كرم پروردگارش را بيشتر نمايد، بانتظار رحمت و عنايت خداوند باشد آنگونه كه بندگان صالح او هستند، و ترس خود را با ملاحظه اين كه امروز روز جايزه دادن و بدست آوردن فضيلت است از بين ببرد. در عين حال با گوشه چشم به عظمت خدا و بزرگى جنايت خود نگريسته و مانند كوتاهى كنندگانى كه به دامن عفو فراوان او پناه آورده‏اند، رفتار مى‏كند، و تمام سعى و تلاش او براى استغفار و جلب رحمت و ديدن آثار قبولى است. و به نگهبانان و حاميان خود كه از معصومين عليهم السّلام مى‏باشد، پناهنده شده تا او را شفاعت نمايند. و خداوند را به حق و آبروى آنان نزد خدا قسم مى‏دهد كه او را با عفو خود اكرام نموده، از فضل مخصوص خود محروم نكند، صورت كريم خود را از او برنگردانده، بخاطر آنان او را قبول نمايد و آنگونه كه با حزب و دوستان خود رفتار مى‏كند با او نيز معامله كند. از بوجود آمدن اين حالات معلوم مى‏گردد كه فيض قدسى شامل حال او شده است كه بايد خدا را بخاطر نجات و رهايى از خطر هلاك ثنا گفته، و از اين به بعد با يارى گرفتن از پروردگار خود را از غفلت و انجام كارهايى كه باعث هلاكت دائمى است دور بدارد.
آنچه درباره اضطرار به پوشش پروردگار گفتيم، فقط در كسى بوجود مى‏آيد كه با چشم دل نجاست گناهان را بر اعضاى بدنش و پليدى عيوب دل بر روح و جانش را ببيند. آن هم نه مجازا بلكه واقعا اين مطلب را درك كند و بفهمد كه اين نجاستها و پليديها نجستر و
ترجمه‏المراقبات ص : 350
كثيفتر از چيزهاى كثيف اين عالم و بدبوتر از مردارهاى بو گرفته دنياست.
اگر كسى خود را در پيشگاه سرور رسولان و ائمه طاهرين و فرشتگان مقرب و ساير پيامبران و رسولان فرض نمايد چه حالى خواهد داشت؟ فكر مى‏كنم اگر انسان يك دهم اين رسوايى را داشت، آرزو مى‏كرد زمين او را فرو برد تا از اين رسوايى رهايى يابد. مريم راستگو هنگام فرض رسوايى بين مردم، با اين كه نزد خداى عز و جل و فرشتگان پاك بود، گفت: «كاش قبل از اين مرده و كاملا فراموش شده بودم.»«» بهر صورت تمامى ما به پوشش زيباى خدا محتاج بوده و اگر اين پوشش از ما برداشته شود، رسوا خواهيم شد.
يكى از پوششهاى زيباى او، همين شكل انسانى است كه اگر از ما سلب شده و مردم شكل واقعى ما را ببينند رسوا مى‏شويم. زيرا شكل روح متناسب با اخلاق و صفات است. مثلا كسى كه صفت غضب بر او غالب باشد، روح او بشكل سگ خواهد بود. مگر اين كه خلق خود را با داروى حلم معالجه نموده، خشم تبديل به شجاعت شده و شكل سگ به شكل انسانى شجاع تغيير يابد. و همينطور ساير اخلاق و صفات.
بهمين جهت گذشتگان هر روز با آينه و غيره سيماى خود را بررسى مى‏كردند تا مطمئن شوند كه تغيير نكرده و مسخ نشده و پوشش خدا همچنان باقى است. و اين شكلهاى حقيقى گاهى اوقات به بعضى از
ترجمه‏المراقبات ص : 351
اوليا نشان داده مى‏شود و مردم را باين شكلها مى‏بينند. از امام سجاد عليه السّلام روايت شده است كه پرده را از جلو ديدگان شخصى برداشته و شكل واقعى حاجيها را به او نشان داد و او در ميان جمعيت فقط دو نفر را به شكل انسان ديد.
هنگام برپايى نماز عيد بصورت جماعت، مصيبت غيبت او را بياد آور و بياد داشته باش كه امامت نماز عيد از حقوق مخصوص امام زمان (عج) و برپايى آن از كارهاى معروف اوست.
«چون در روز عيد خود را آشكار كند، ديده همگان بر زيبائيش خيره گردد. ارواح آنان بسوى زيبائيش سرازير شوند و مردمك چشمانشان از فرط زيباييش هوس گلزار نمايند. عيد من آن روزى است كه با ديدگان شاد كه زيباييش را تحسين مى‏كند، آن زيبايى را ببينم.»«» آيا اين مصيبت نيست كه بجاى نماز با امام عليه السّلام با ديگران نماز بگزاريم اگر بجاى ديگران امام زمان عليه السّلام خطبه‏هاى نماز عيد را مى‏خواند چه حالى داشتيم و اگر او در ميان ما بود روزگار ما چقدر با امروز فرق داشت آنگاه به آنچه در روايات درباره او آمده بنگر از قبيل: بركتها و نورهاى زمان حضور او، گسترش عدل، برچيده شدن بساط ظلم و سركشى، عزت اسلام، احترام قرآن، رواج ايمان، كامل شدن عقلها،
ترجمه‏المراقبات ص : 352
تزكيه دلها، اصلاح اخلاق و از بين رفتن تفرقه و نفاق.