[توضيح وداع با ماه رمضان‏]
اگر خدا حافظى با «زمان» - كه فاقد درك سخن ما و خدا حافظى است - برايت مشكل است به جواب سيد - قدّس اللّه سره - در اقبال مراجعه كن. و اگر به آن قانع نشدى اين مطالب را بخوان:
زمان و مكان و ساير چيزهايى كه از قبيل حيوانات نيستند، گرچه در اين عالم و به اين شكل درك و شعورى ندارند ولى تمام آنها در بعضى از عالمهاى بالاتر داراى زندگى، درك، توانايى سخن گفتن و بيان نمودن و دوستى و دشمنى مى‏باشند. و روايات بسيارى كه درباره احوال عالم برزخ و قيامت رسيده و نيز مكاشفات اهل مكاشفه اين
ترجمه‏المراقبات ص : 326
مطلب را ثابت مى‏كند. تمام موجودات اين عالم، قبل از بوجود آمدن، در عالمهاى ديگرى بوجود آمده‏اند و موجودات در هر عالمى شكل و خصوصياتى مخصوص به آن دارند كه با شكل و خصوصيات اين عالم فرق مى‏كند.
يكى از خصوصياتى كه بعضى از عالمهاى برتر دارند اين است كه تمام موجودات آن زنده بوده و داراى شعور مى‏باشند و شايد اين آيه هم اشاره به همين مطلب داشته باشد: «و همانا سراى آخرت بهترين زندگى است.»«» زيرا فقط سراى آخرت را زندگى ناميده است.
رواياتى كه درباره سخن گفتن ميوه‏ها در بهشت و خوشحال شدن تخت و سرور او بخاطر تكيه زدن مؤمن بر آن وارد شده است نيز دلالت بر حيات موجودات در عالم آخرت دارد و حتى بعضى از روايات دلالت بر سخن گفتن زمين با مؤمن و كافر دارد.
سخن گفتن سنگريزه در دست رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه از معجزات آن بزرگوار است نيز از همين قبيل است، زيرا سخن گفتن آن در ملكوتش مى‏باشد. و اعجاز رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فقط در رسانيدن سخن گفتن (با زبان ملكوتى) او به گوش مردم اين جهان است.
حتى تمام معجزاتى كه پيامبران و اولياء از خود بروز داده‏اند، از قبيل به سخن واداشتن جمادات و زنده كردن آنها، از همين قبيل است.
زندگى عصاى موسى و پرنده عيسى يك زندگى ملكوتى و بر اهل اين
ترجمه‏المراقبات ص : 327
عالم پوشيده بود و زمانى كه خداوند لازم ديد اين زندگى را براى مردم آشكار نمود. زمان نيز در بعضى از عوالم خود زنده و داراى شعور است. پس وداع با او و مخاطب ساختن او در عالم خودش چه اشكالى دارد مهم اين است كه وداع كننده بايد در اظهار غم و اندوه هنگام وداع راستگو باشد، تا مبادا با دروغ و نفاق - در چنين زمان گرانقدرى - اين ماه را به پايان برساند، گرچه چنين صداقتى فقط براى كسانى تحقق پيدا مى‏كند كه با اشتياق و علاقه نه با نارضايتى و زحمت اين ماه را بسر برده باشند.
بطور كلى غم در ماهيت وداع وجود دارد، و فقط كسى غمگين مى‏شود كه به همراه وداع كننده خود علاقمند باشد و چنين كسى نه تنها با او مخالفت نمى‏كند، بلكه آنچه را كه مورد علاقه اوست بجا مى‏آورد.
بنابراين اگر از آمدن ماه رمضان و روزه و عبادتهاى آن خوشحال باشى و به آن علاقمند بوده و نسبت به انجام اعمالى كه در اين ماه وارد شده، با توجه و در اين جهت جدى و به كرامت، فضل و فايده آن - آنگونه كه بايد - معتقد باشى، طبيعى است كه از جدايى آن غمگين شده و بسر آمدن آن براى تو سخت است. و در چنين صورتى اگر بگويى:
«السلام عليك من قرين جلّ قدره موجودا و افجع فراقه مفقودا،
سلام بر تو كه همراهى و وجودت گرانقدر و نبودن و جداييت فاجعه است».
راستگو خواهى بود. و نيز اگر در مناجات با پروردگار خود بگويى:
ترجمه‏المراقبات ص : 328
«نحن مودعوه وداع من عز فراقه فغمنا، و اوحش انصرافه عنا فهمنا،
ما با او مانند كسى كه جدايى از او سخت و رفتن او موجب وحشت است، وداع كرده و غمگين شديم.» گفتار تو صادقانه خواهد بود. ولى اگر - پناه بر خدا - اين ماه براى تو سخت بوده و با سختى روزه و عبادتهاى آن را انجام داده باشى از باقى ماندن آن ناراحت باشى و در پايان ماه با چنين سخنانى با اين ماه وداع كنى، ماه رمضان تو را دروغگو خواهد دانست و در جواب تو مى‏گويد: «از سخنانت خجالت نمى‏كشى، به همراهى من راضى نبودى و من براى تو سخت بودم، به خيرات و هدايا و تحفه‏هايى كه براى تو بود بى‏اعتنايى مى‏كردى و با اشتياق و رغبت به استقبال من نيامدى، با انس و علاقه مرا همراهى نكرده و مشتاق تمام شدن و جداييم بودى و اكنون در قلبت از جدايى من خوشحال ولى با زبانت اظهار غم و اندوه مى‏نمايى» در اين صورت اگر خداوند در جواب مناجات از تو روى گردانده يا بخاطر دروغ گفتن و كوچك دانستن جناب قدسش تو را مجازات نمايد، چه حالى خواهى داشت اگر از مقام ماه رمضان نزد خدا و باندازه فضل و نعمتى كه براى تو داشته است آگاهى داشته باشى متناسب با نيكيهايى كه نسبت به تو انجام داده و رفتار كريمانه‏اى كه با تو داشته با آن برخورد خواهى كرد. و براى اين كه مقام اين ماه براى تو روشن شود، مى‏توانى آن را مانند ميهمان بزرگوارى كه بر تو وارد شده بدانى كه با آمدن او سود تو بيشتر شده و
ترجمه‏المراقبات ص : 329
مقامت بالاتر رفته است، همانگونه كه در روايات آمده است. اگر بدانى كه اين ميهمان باعث نجات تو از جهنم و رسانيدن تو به بالاترين درجات نزديكى در بهترين مكانهاى صدرنشين بهشت همراه با پيامبران و صديقين شده، و تو را در مكان صدق همراه پيامبران و رسولان و فرشتگان مقرب خواهد نشاند، چگونه با اين ميهمان برخورد مى‏كنى و از همراهى آن لذت مى‏برى و چگونه از او مراقبت كرده و خود، خانواده و تمام چيزهايى را كه براى تو عزيز است فداى آن مى‏كنى و چگونه از جدايى آن به وحشت مى‏افتى در اين هنگام با حالتى با آن وداع مى‏كنى كه سرور سجده كنندگان عليه السّلام با آن وداع نمود، و ماه رمضان نيز آنگونه كه با او وداع نمود با تو وداع خواهد كرد. و حتى بهتر از وداع تو با تو وداع مى‏كند و هنگام وداع با تو بالاتر از آنچه كه تو اظهار كردى، اظهار مى‏كند. زيرا هميشه عنايت مقام بالا بهتر و كاملتر از مقام پايين است.
و اگر حال تو در تمام ماه يكسان نبود، يعنى گاهى از وجود ماه رمضان راضى، از همراهى آن خوشحال، با نورهاى آن نورانى، از فيوضات پاك و بركات آن با بهره، آگاه به فوايد آن، شكرگزار نعمتهاى آن، بياد دارنده منت‏هاى آن، جدّى در مراقبت آن، از توشه‏هاى آن با بهره و با اثرهاى بزرگ آن سعادتمند بوده، و گاهى از اين امور غافل يا مخالف با مقتضاى آن باشد، بايد در آخرين شب با معذرت خواهى صادقانه و اظهار توبه و پشيمانى برخاسته از دل، نه زبان، او را راضى
ترجمه‏المراقبات ص : 330
كنى. زيرا او مهمان بزرگوارى است كه كريمترين كريمان او را فرستاده تا خير او به تو برسد و با كمى سخنان لطيف در هنگام معذرت خواهى، از تو راضى خواهد شد.
مصيبتى را كه در طول اين ماه بر خود وارد كرده‏اى مى‏توانى با پشيمانى صادقانه و آمادگى كامل جبران كنى و با اين عبارت لطيف بگويى: «خدايا با اين ماه و كرامت بزرگ كه كسى از مقدار آن آگاه نيست ما را بزرگ داشتى ولى ما آن را تباه كرديم. و همانطور كه بهتر از همه مى‏دانى بر خود ستم كرديم. شبها و روزهاى اين ماه گذشت.
اكنون عنايتى از عنايات تو نصيبم گشته، از خواب غفلت بيدار شده و مصيبت و جنايت بزرگ خود را فهميدم. در حالى كه اكنون به هلاكت نزديك شده‏ام، در پيشگاه تو به بدكارى و تباه كردن اين كرامت بزرگ و قرار دادن خود در هلاكت جاويد و افسوس بزرگ، معترف هستم.
اكنون چه كسى مرا از عذابت نجات مى‏دهد و چه كسى مرا از آثار اعمال بدم كه در دل قرار دارد رها خواهد نمود با اين بدحالى و در ميان هلاكت خود با يادآورى تو فهميدم كه مرا به حال خود و غفلتم رها نكرده و در «توبه» را بر من نبسته‏اى. بنابراين از رحمتت نوميد نمى‏گردم. زيرا غير از كافران كسى از بخشش تو نوميد نمى‏گردد. و از رحمتت مأيوس نمى‏گردم زيرا بجز زيانكاران كسى از رحمت تو مأيوس نمى‏شود.
پس با رحمتى كه بندگان هلاك شده‏ات را با آن نجات داده، با قبولى
ترجمه‏المراقبات ص : 331
كه با آن ساحران فرعون را پذيرفته و با اجابتى كه فرعون و بدترين دشمنانت، شيطان - كه مهلت خواست و به او دادى - را اجابت كردى مرا نيز نجات ده، با قبول خود مرا بپذير و دعايم را در اين شب اجابت كن و آنگاه گناهانم را به چند برابر اعمال خير مبدّل گردان، نامم را در اين ماه مبارك از دفتر سيه روزان جهنم پاك، و در دفتر رستگاران در بهترين جاى بهشت ثبت بفرما، و مرا به دوستان قديمى و برگزيدگان نزديك خود ملحق فرما، بحق محمد و آل پاك او - درود تو بر تمامى آنان باد.
خدايا گناهان و كمى حيايم رويم را نزد تو سياه كرده است. پس با روى نورانى آل محمد - درود تو بر آنان باد - به سويت روى آوردم تا مرا قبول نمايى و پناهم دهى. خدايا اين ماه سراى ميهمانى تو است و دوست ندارى كه ميهماندار از ميهمان خود پذيرايى نكند، گرچه ميهمان از كسانى باشد كه پذيرايى نكردن از او، او را نابود نكرده و ميهماندار از كسانى باشد كه احسان، دارايى او را كم مى‏كند. و اگر تو مرا از پذيرايى خود محروم نمايى در پناه تو گرسنه مانده و به هلاكت مى‏رسم، اى كسى كه احسانش دارايى او را افزايش مى‏دهد»