[تفاوت قضاوت در مورد عمل خود و ديگران‏]
آنچه درباره دقت در مراتب اخلاص و صدق در آن گفتيم فقط در مورد عمل خود انسان است تا از خود قانع نشود مگر به خالص
ترجمه‏المراقبات ص : 309
صادقانه و غير خالص را مانند معدوم بداند بلكه آن را گناه بشمار آورده ولى نبايد اين گونه اعمال را از ديگران، مانند معدوم يا گناه بحساب آورد. زيرا اگر اعمال ديگران را بخواهد اين گونه بداند، نه تنها فايده‏اى نداشته بلكه باعث ترك عمل و بستن در صلاح و خير مى‏گردد.
بنابراين نبايد با اين ملاك با ديگران برخورد كند. بلكه بايد با بندگان خدا به ملاك ظاهر عملشان، و حتى بالاتر، با ترازوى فضل خداوند، برخورد نموده، و گمان كند كه اعمال ناقص و مخلوط مردم بهتر بوده و مورد قبول خداوند است. و اميدوار باشد كه از فضل خدا و قبول او محروم نمى‏شوند، گرچه اعمال آنها ناقص و ناخالص باشد. و بعيد نشمرد كه خداوند دعاى بندگانش را فقط بخاطر شكل دعا قبول كند.
- گرچه اين دعا جز جنبانيدن زبان چيزى نباشد - و با عفو عالى خود با آنان معامله كند. و مبادا انسان كسى را از رحمت خدا مأيوس نموده يا باعث شود اعمال را بجا نياورد، گرچه عمل او مخلوط با تيرگى باشد.
شايد اگر همين شكل عمل ترك نشود گاهى اوقات با بعضى از عنايات الهى همراه باشد و باعث ايجاد روح و حقيقتى در آن عمل شود و در روشن شدن قلب مؤثر باشد، بگونه‏اى كه بكلى عمل او عوض شود و بيشتر يا همه اعمال او با حضور قلب بوده و آنگاه همراه با رستگاران، رستگار گردد. و خلاصه اگر فردى لوطى در مستى بگويد: «يا اللّه» گمان نمى‏كنم خداوند او را رد نموده و او را اجابت نكند.