[مصايب امام حسين عليه السّلام‏]
سزاوار است حال دوستان آل محمّد - كه رحمت خدا بر آنان باد - بحكم دوستى و وفا و ايمان به خداوند بلند مرتبه و بزرگ و رسول كريم، در دهه اول محرم تغيير نموده و در دل و سيماى خود، آثار اندوه و درد اين مصيبتهاى بزرگ و دردناك را آشكار نمايند. بايد مقدارى از لذائذ زندگى را كه از خوردن و نوشيدن و حتّى خوابيدن و گفتن بدست مى‏آيد ترك نموده و مانند كسى باشند كه پدر يا فرزند خود را از دست داده است. نبايد احترام ناموس خداوند بزرگ و احترام پيامبر عزيز و احترام امامش كمتر از احترام خود و نزديكانشان باشد و لازم است كه خدا و پيامبر و امامش - رحمت خداوند بر آنان باد - را بيش از خود، فرزندان و نزديكانش دوست داشته باشد.
خداوند متعال مى‏فرمايد: «بگو اگر پدران و پسران خود را بيش از خدا و رسولش و جهاد در راه او دوست داريد، منتظر باشيد تا خداوند
ترجمه‏المراقبات ص : 46
مطلب مورد نظر خود را انجام داده (و شما پشيمان و زيانكار شويد)»«».
يكى از فرزندان كوچكم در دهه اول محرم فقط نان خالى و بدون خورش مى‏خورد. و تا جائى كه مى‏دانم كسى به او نگفته بود كه اين كار را انجام دهد و گمان مى‏كنم سرچشمه اين كار دوستى باطنى او بود.
حال اگر كسى نتواند در تمام دهه اول اين كار را انجام بدهد، بايد در روز تاسوعا، عاشورا و شب يازدهم نان خالى بخورد. و در روز عاشورا، تا عصر خوردن، آشاميدن و حتّى سخن گفتن - مگر آن كه لازم باشد - و ديدار با برادران دينى را ترك كرده و آن روز را روز گريه و اندوه خود قرار دهد. و نيز در دهه اول، هر روز امام حسين عليه السّلام را با زيارت عاشورا زيارت نمايد. و اگر مى‏تواند مراسم عزادارى آن حضرت را در منزل خود با نيتى خالص برپا نمايد، بايد همين كار را بكند. و اگر نمى‏تواند، در مساجد يا منازل دوستانش به برپايى اين مراسم كمك كرده و اين مطلب را از مردم بپوشاند تا به اخلاص نزديك شده و از خودنمايى دور شود. و هر روز مقدارى از اوقات خود را در مكانهاى عمومى به عزادارى بپردازد.
مواسات با امام حسين عليه السّلام و اهل بيت - رحمت خدا بر آنان باد - نيز بايد بخاطر صدمات ظاهرى كه به آن حضرت وارد شد، باشد. ولى از اين مطلب هم نبايد غافل شد كه صدمات ظاهرى كه بر آن حضرت عليه السّلام
ترجمه‏المراقبات ص : 47
وارد شد، در مورد هيچكدام از پيامبران و جانشينان آنان و حتّى در مورد هيچيك از جهانيان شنيده نشده است، بخصوص تشنگى حضرت عليه السّلام كه در احاديث قدسى و غير قدسى چيزهايى درباره آن آمده است كه انسان توان تصور آن را نيز ندارد. همچنين مصيبتهايى مانند شهيد شدن اهلبيت و اسارت حرمش، گويا او با محبوبش پيمان بسته بود بخاطر خوشنودى او كشته شدن را با انواع آن از قبيل سر بريدن، كشتن از زير گلو، كشتن با شكنجه و با گرسنگى و تشنگى و اندوه و غير اين‏ها، تحمّل كند. ولى با اين همه شادمانى و نشاطى بجهت آشكار شدن نورهاى زيبايى و عظمت خداوند و شوق ديدار با او و رسيدن به ذات مقدسش به او مى‏رسيد كه آن سختيها را آسان مى‏نمود.
بلكه سختى آن را به لذت تبديل مى‏نمود. يكى از ياران او در اين رابطه مى‏گويد: هر چه شرايط بر امام عليه السّلام سخت‏تر مى‏گرديد، سيماى او برافروخته‏تر و خوشحال‏تر مى‏شد. ولى بهر حال درد و اندوه سختيها و مصيبتهايى كه بر جسد مبارك حضرت عليه السّلام و بر دل اهل بيت محترم او وارد شد و هتك حرمت ظاهرى او انسان را مى‏كشد.
بنابراين دوستانش بايد كارهايى را كه مناسب اين مصيبت بزرگ است، بخاطر مواسات با آن حضرت عليه السّلام در اين مصيبت، انجام دهند، بگونه‏اى كه گويا اين مصيبت بر خود، عزيزان و فرزندان يا خويشان آنان وارده شده است. زيرا امام عليه السّلام بفرموده جدش صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سزاوارتر از آنان نسبت به خودشان مى‏باشد و باين جهت كه او اين مصيبتها را
ترجمه‏المراقبات ص : 48
پذيرفت و وجود شريف خود را فداى پيروان خود نمود تا آنها را از عذاب دردناك رهايى بخشد. فرزندان و عزيزان خود را يتيم نموده، به اسارت حرم و زنان، و زينب و سكينه - كه سلام خدا بر آنان باد - رضايت داده و اصغر و اكبر و برادران و دودمان خود را سر بريد، تا پيروانش را از گمراهى و پيروى گمراه كنندگانى كه هلاك شده و ديگران را به هلاكت مى‏كشانند نجات داده و بدين وسيله آنان را از گناهان بزرگ و آتش رهايى بخشد، پيروانش را از تشنگى روز قيامت رهانيده و از نوشيدنيى كه ظرف آن با مشك مهر شده است، به آنها بنوشاند. بنابراين بحكم وفا و مواسات كه از صفات عالى انسانى است، لازم است كه همان چيزى را كه امام عليه السّلام به آنان عنايت كرده است، آنان نيز به امام عليه السّلام تقديم نموده و همانگونه كه امام عليه السّلام خود را فداى آنها نمود آنان نيز خود را فداى او نمايند. و حتّى اگر چنين كارى را نيز انجام بدهند باز هم بخوبى با او مواسات ننموده‏اند. زيرا وجود شريف او قابل مقايسه با ديگران نيست. باين جهت كه او مانند پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، علّت آفرينش تمام موجودات و آقا و سرور تمام مخلوقات و پيامبران و فرشتگان نزديك به خداوند بوده و محبوب خداوند و محبوب محبوب اوست.
نيز با گفتارى صادقانه و با زبان حال بگويد: آقاى من كاش بجاى تو تمام اين بلاها بر سر من آمده و فداى تو مى‏شدم كاش خويشان و فرزندان من بجاى خويشان و فرزندان تو كشته و اسير مى‏شدند كاش
ترجمه‏المراقبات ص : 49
تير حرمله - كه لعنت خدا بر او باد - سر شيرخوار مرا مى‏بريد كاش فرزندم، على بجاى فرزند تو قطعه قطعه مى‏شد كاش جگر من از شدت تشنگى تكه تكه مى‏شد كاش از شدت تشنگى دنيا بر چشمم تيره و تار مى‏شد كاش من درد اين جراحتها را تحمل مى‏نمودم كاش آن تير به گلوى من مى‏نشست و جان مرا مى‏گرفت كاش خانواده و خواهران و دختران من در ذلت اسارت افتاده و آنها را مانند كنيزان در شهرها گردانده ولى خويشان تو در خوارى و ذلت نمى‏افتادند كاش وارد آتش شده و شكنجه مى‏شدم ولى اين مصيبتها به شما وارد نمى‏شد.
اگر اين سخنان را صادقانه بگويى، تو را پذيرفته و بخاطر مواسات راستين با بزرگوارترين سادات تو را در جايگاه راستگويان با آنان همنشين مى‏گرداند. ولى جدا از فريبكارى با اين سخنان بپرهيز زيرا ممكن است وقتى مى‏گويى: حاضرم اين بلاها را بجاى امام عليه السّلام تحمل نمايم، حال و دل تو بمقدار كمتر از يك صدم آن را هم تصديق نكرده و در موقع امتحان جز مقدار كمى از اين ادعاها قبول نشود. و در اين صورت بجاى اين كه به جايگاه صدق و درجه صدّيقين برسى به ذلّت دروغ و پايينترين درجات منافقين مى‏رسى. پس اگر مى‏بينى كه نمى‏توانى اين گونه با امام عليه السّلام مواسات نمايى، ادعاهاى دروغ را از خود دور كرده و خود را خوار نكن و فقط بگو: كاش با تو بوده، در مقابل تو كشته شده و به سعادت بزرگى مى‏رسيدم. و اگر مى‏بينى باين مقدار هم
ترجمه‏المراقبات ص : 50
معتقد نيستى، مرض دل خود را كه همان دوستى اين دنياى پست و ميل و اعتماد به زندگى آن و فريب خوردن به زيباييهاى آن است، معالجه كرده و اين فرمايش خداوند متعال را بخوان: «اى يهود اگر گمان مى‏كنيد فقط شما دوستان خداييد و اگر راست مى‏گوييد، آرزوى مرگ كنيد.»«» و در آخر روز عاشورا زيارت تسليت را بخواند، و روز عاشورا را با توسلى كامل به حمايت كننده و پناه آن روز كه از معصومين عليهم السّلام مى‏باشند بپايان رسانيده و در توسل، اصلاح حال و پذيرش عزادارى را خواسته و از كوتاهى خود معذرت بخواهد.