ترجمهالمراقبات ص : 222
[فهم معناى قرآن]
منظور از فهميدن معناى كلام خدا اين است كه اجمالا بداند كه كنه قرآن از انوار خدا بوده و در عالمها مظاهرى دارد كه اين مظاهر نيز تأثيراتى دارد. در عوالم آخرت صورتى مانند صورت پيامبران، فرشتگان و بندگان صالح خدا داشته، در اين شكل سخن گفته، در پيشگاه خداوند شفاعت كرده و شفاعت او قبول مىشود و شافعى است پذيرفته شده و راستگوئى است كه تصديق شده است. در حقيقت جلوهاى از جلوههاى خداى بزرگ است. مطالبى كه درباره قرآن گفتيم همگى برگرفته از روايات اهل بيت عليهم السّلام بود، كسانى كه متولى قرآن بوده و از آن جدا نمىشوند. هر چيزى در قرآن بيان شده، و دانش آنچه بوده و خواهد بود، در آن است، و نورى است كه خداوند بوسيله آن كسانى را كه پيرو خوشنوديش باشند به راههاى سلامتى راهنمايى نموده، و با اذن خود آنان را از تاريكيها خارج و به راه راست هدايت مىكند، حتى حقيقت آن در بعضى از عوالم با حقيقت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و جانشينان پاك او يكى است. چنانچه اين فرمايش امير المؤمنين عليه السّلام:«انا القرآن الناطق، من قرآن ناطق هستم.»
از اين مطلب پرده برمىدارد.
تمام كلام اين كه قرآن حقيقتى دارد. و حقيقت او بگونهاى است كه اين علوم به كنه شناخت آن نمىرسد. و او چنان است كه خداى متعال
ترجمهالمراقبات ص : 223
فرموده است: «جز دست پاكان به آن نمىرسد.»«» درك حقيقت قرآن ملازم با شناخت عظمت آن و شناخت عظمت آن ملازم با درك عظمت گوينده آن است، بنابراين كسى كه آن را بدينگونه شناخت، بايد هنگام تلاوت آن حضور قلب داشته و هنگام قرائت، سعى كند در آن تدبر كرده و سعى كند منظور سخن، اشارات و نكات قرآن را بفهمد. و بدين ترتيب به علم مبدأ و معاد - كه همان علم به خدا، فرشتگان، كتابهاى او و روز قيامت و شناخت حقيقت اشيا مىباشد. - كه در قرآن هست دست يابد. از امير المؤمنين عليه السّلام روايت شده است كه فرمودند: اسرارى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با من در ميان مىگذاشت از مردم نمىپوشاندم و فقط در جايى آن را كتمان مىكردم كه كسى كه توان فهم كتاب خدا را داشته باشد نمىيافتم.
|