رساله‏ى سير و سلوك‏
اسم كتاب‏
در اين كه نام اين رساله چيست اختلاف نظر است زيرا مؤلف آن نام مشخص براى آن انتخاب نكرده است. لكن در بخش دوم رساله فصل چهارم مى‏فرمايد: «و اين تحفه را به طريق ذكر خود اجمالا ختم مى‏كنم». (رساله‏ى سير و سلوك، ص 211).
همچنين علامه‏ى عارف حسن‏زاده‏ى آملى مد ظله العالى در رساله‏ى نور على نور مى‏فرمايد: «در كتب و رسائل ارباب سير و سلوك مثل «تحفة الملوك» سيد بحر العلوم...الخ» (ص 75) كه به نظر ايشان نام رساله «تحفة الملوك» است.
و نيز نسخه‏اى از اين رساله كه با مقدمه و تصحيح و حاشيه‏ى آقاى حسن مصطفوى چاپ شده است، نام رساله را «تحفة الملوك في السير و السلوك» قرار داده است. آقا بزرگ تهرانى در الذريعة نيز قولى را نقل مى‏كند كه نام رساله را «تحفة الملوك في السير و السلوك» انتخاب نموده است: «و رأيت نسخة أخرى فيها زيادات و بسط ألفاظ و عبارات سماه في أولها «تحفة الملوك في السير و السلوك» و أنه لبحر العلوم.» (الذريعة، ج 12، ص 285).
اين قول به دليل اين كه شاهد داخلى از رساله، آن را تأييد مى‏كند به درستى نزديكتر است، لكن اشكالى كه هست اين است كه وجه اين تسميه چيست و مراد مؤلف از ملوك چه كسانى مى‏باشند؟
قول ديگر كه شهرت بيشترى دارد، نام رساله را «رساله‏ى سير و سلوك منسوب به بحر العلوم» قرار داده است، چنان كه علامه آقا بزرگ تهرانى در الذريعة همين نام را انتخاب نموده است، «رسالة في السير و السلوك تنسب إلى سيدنا بحر العلوم السيد مهدي بن مرتضى الطباطبائي البروجردي النجفي المتوفى 1212 فارسية في ألفي بيت... الخ» (ج 12، ص 284). همچنين علامه سيد محمد حسين حسينى تهرانى يك نسخه از اين رساله را با مقدمه و شرح بنام «رساله‏ى سير و سلوك منسوب به بحر العلوم» چاپ نموده است.
اين رساله از زمان تأليف تاكنون مورد توجه بزرگان عرفان و سير و سلوك بوده است، و در علو شأن آن همين مقدار بس كه بزرگانى چون علامه‏ى طباطبايى (قده) و علامه‏ى تهرانى (ره) از روى آن، نسخه‏اى براى خود استنساخ نمودند، فلذا در آخر اين رساله مرقوم است:
«تمام شد رساله‏ى شريفه‏ى منسوب به بحر العلوم در دست عبد محمد حسين طباطبايى شب يكشنبه دهم شوال سنه‏ى هزار و سيصد و پنجاه و چهار هجرى.
تمام شد استنساخ اين نسخه از روى نسخه‏ى استاد وحيد سيدنا الأعظم الحاج السيد محمد حسين طباطبايى ادام الله ظله الوارف به يد اين حقير فقير محمد حسين الحسينى التهرانى در روز اربعين بيستم شهر صفر الخير سنه‏ى يك هزار و سيصد و هفتاد و هفت هجريه‏ى قمريه و الحمد لله رب العالمين». (ص 222).
علامه‏ى تهرانى در مقدمه‏ى همين رساله مى‏فرمايد: «اين حقير فقير در زمان اشتغال به تحصيل در حوزه‏ى مقدسه‏ى علميه‏ى قم برخورد به رساله‏اى خطى نمودم كه در عنوانش نوشته بود: «تحفة الملوك في السير و السلوك. منسوب إلى مولانا السيد مهدي بحر العلوم» اين نسخه متعلق به مرحوم حجة الاسلام حاج شيخ عباس تهرانى بود و چون براى من بسيار جالب بود از مشار إليه براى استنساخ به عنوان امانت گرفتم و در سنه‏ى 1366 ق براى خود از روى آن نسخه نوشتم.
اين نسخه بسيار مغلوط بود و لذا در صدد بودم كه نسخه‏ى صحيحى بدست آورده و تصحيح كنم، تا چون براى تحصيل به نجف اشرف مشرف شدم يك نسخه از آن را نزد حضرت حجة الاسلام آيت الله حاج شيخ عباس هاتف قوچانى دامت بركاته يافتم و از ايشان به عنوان امانت گرفتم لكن آن نسخه نيز بسيار مغلوط بود.
در هنگام مراجعت از نجف اشرف در سال 1376 ق يك بار كه به خدمت استاد مكرم حضرت علامه‏ى طباطبايى مد ظله العالى مشرف شدم ايشان فرمودند: در نزد من يك نسخه‏ى بسيار صحيح موجود است كه به خط خود استنساخ نموده‏ام و اضافه كردند وقتى كه من در تبريز مشغول تحصيل بودم به يك نسخه برخورد نمودم و استنساخ كردم، اين نسخه بسيار مغلوط بود و چون به نجف اشرف مشرف شدم نظير اين نسخه را نزد آيت الله استادمان مرحوم حاج ميرزا على آقاى قاضى رضوان الله عليه يافتم، آن نسخه هم مانند نسخه‏ى من مغلوط بود.
ليكن اخيرا يك نسخه‏ى بسيار صحيح با خطى بسيار زيبا و كاغذى عالى و جدول كشى شده نزد استاد خود در علوم رياضيات و هيئت مرحوم آقا سيد ابو القاسم خوانسارى يافتم و از ايشان براى استنساخ گرفتم و در سنه‏ى 1354 ق از روى آن نسخه‏اى برداشتم. و تاريخ كتابت آن نسخه‏ى منسوخ منها، نود سال قبل از زمان استنساخ من بود». (ص 13 و 14).
موضوع‏
موضوع اين رساله‏ى وجيزه اخلاق عملى و يك دوره سير و سلوك عرفانى اسلامى است، علامه‏ى تهرانى (ره) در مقدمه‏ى رساله‏ى سير و سلوك مى‏فرمايد: «اين حقير روزى در خدمت استاد علامه‏ى طباطبايى مد ظله عرض كردم:
حقير با وجودى كه كتب اخلاق و سير و سلوك و عرفان را بسيار مطالعه نموده‏ام هيچ كتابى مانند اين رساله جامع و شامل و متين و اصولى و مفيد و روان و در عين حال مختصر و موجز بطورى كه مى‏توان در جيب گذارد و در سفر و حضر از آن بهره‏مند شد، نيافتم. ايشان از اين سخن تعجب كردند و فرمودند اين نظير عبارتى است كه من از مرحوم قاضى رضوان الله عليه شنيدم، چه، ايشان مى‏فرمودند:
«كتابى بدين پاكيزگى و پر مطلبى در عرفان نوشته نشده است» انتهى. و حضرت آيت الله آقاى حاج شيخ عباس قوچانى كه وصى مرحوم قاضى هستند، مى‏گويند: مرحوم قاضى به اين رساله عنايت بسيار داشته ولى كرارا مى‏فرموده است كه من اجازه‏ى بجا آوردن اوراد و اذكارى را كه در اين رساله آورده است به كسى نمى‏دهم». (ص 17).
آقاى مصطفوى نيز در مقدمه‏ى رساله‏ى سير و سلوك در اين زمينه مى‏نويسد: «مراحل سير و سلوك رشته مخصوصى است، و مانند رشته‏هاى ديگر - ادبيات، معقول، منقول، رياضيات، صناعات، علوم غريبه - اصطلاحات خاص و مبانى مخصوص و مطالب معينى دارد، و كسى كه در اين رشته زحمت كشيده و معارف و حقايقى بدست آورده، و به امورى كه ما وراء امور متعارف است آگاهى يافته است، و احساس وظيفه مى‏كند كه در اين رشته كتابى بنويسد، حتما بايد روى مبانى و اصطلاحات خاص اين رشته باشد.
آرى اين روش و سبك نوشته‏ى سيد، با سبك نوشته‏هاى ديگر او در فقه يا اصول يا رجال تفاوت كلى پيدا مى‏كند. و البته هم بايد چنين باشد، و اين خود كمال مرد است، كه در هر رشته‏اى سخن مى‏گويد، بايد خود را از رشته‏هاى ديگر منعزل و جدا كند.» (ص 13).
ويژگى‏هاى كتاب‏
آقاى حسن مصطفوى در مقدمه‏ى «رسالة في السير و السلوك» در اين زمينه مى‏نويسد: «و اما خصوصيات اين نسخه: متن اصيل از روى نسخه‏اى نوشته شد كه از متملكات مرحوم آقاى سيد مهدى بن سيد ريحان الله موسوى بروجردى بوده و در آخر كتاب مى‏نويسد:
اتمام پذيرفت اين رساله‏ى شريفه موسوم به تحفة الملوك في السير و السلوك در عصر 16 جمادى الأولى، و عيد سعيد نوروز 1334 ق در مدرسه‏ى صدر، بدست ابو القاسم عراقى و مقابله كرديم آن را با نسخه‏ى جناب آقاى بخشى كرمانشاهى كه ايشان از روى دو نسخه كتابت كرده‏اند. و باز با نسخه‏ى جناب آقاى عبد القائم شوشترى خراسانى كه از روى نسخه‏ى آيت الله خويى و علامه‏ى طباطبايى، استنساخ كرده است». (ص 13).
از ديگر ويژگى‏هاى اين رساله آن است كه على رغم اين كه رساله موجز و فارسى است ولى چند تن از دانشمندان مانند علامه‏ى تهرانى (ره) و علامه‏ى عارف حسن‏زاده‏ى آملى مد ظله العالى و آقايان مصطفوى و استادى، بر اين رساله مقدمه و شرح و حاشيه زده‏اند، كه هر كدام نسخه‏اى جداگانه و منحصر به فرد شده است. و غير از نسخه‏ى استاد حسن‏زاده‏ى آملى بقيه به زيور طبع آراسته شده‏اند.
مؤلف آن‏
يكى از جنجالى‏ترين مباحث اين رساله‏ى مختصر، مؤلف آن است، كه عمده‏ى اقوال به دو قول بر مى‏گردد، اول اين كه اين رساله منسوب به علامه‏ى بحر العلوم است، و دوم اين كه مؤلف آن شخص ديگرى است يا به نام سيد مهدى بحر العلوم و يا غير آن.
بررسى قول اول‏
علامه‏ى تهرانى در مقدمه‏ى رساله‏ى سير و سلوك مى‏فرمايد: «اما راجع به صحت انتسابش به مرحوم سيد مهدى بحر العلوم رضوان الله عليه، عرض مى‏شود كه حقير خود شفاها از مرحوم آيت الله آقا ميرزا سيد عبد الهادى شيرازى (رض) شنيدم كه مى‏فرمودند: در نزد من به ظن قوى اين رساله - جز قسمت‏هاى آخر آن - متعلق و به انشاء بحر العلوم است.
و نيز شفاها از مرحوم علامه‏ى خبير آيت الله آقاى شيخ آقا بزرگ تهرانى - كه از مشايخ اجازه‏ى حقير هستند - شنيدم كه مى‏فرمودند: در نزد من نيز اين رساله - غير از قسمت‏هاى اخير آن - به قلم مرحوم بحر العلوم است.
اما در كتاب «الذريعة» ج 12، ص 285 چنين مرقوم داشته‏اند: «رسالة في السير و السلوك تنسب إلى سيدنا بحر العلوم السيد مهدي بن مرتضى الطباطبائي البروجردي النجفي، المتوفى 1212، فارسية في ألفي بيت، لكنها مشكوكة فيها، و النسخة موجودة في النجف في بيت بحر العلوم... تا آنكه مى‏فرمايد: و رأيت نسخة أخرى فيها زيادات و بسط ألفاظ و عبارات سماه في أولها «تحفة الملوك في السير و السلوك» و أنه لبحر العلوم... و مرت رسالة السير و السلوك المعرب لهذه الرسالة ص 282» (انتهى).
در ص 282 نوشته‏اند «رسالة في السير و السلوك هو تعريب السير و السلوك الفارسي المنسوب إلى سيدنا بحر العلوم. عربه الشيخ أبو المجد محمدرضا الأصفهاني بالتماس السيد حسين بن معز الدين محمد المهدي القزويني الحلي في داره بالنجف في «البراني» في عدة ليال بعد الساعة الخامسة من الليل. و ذكر أبو المجد أنه ألفه بحر العلوم بكرمانشاه». سپس مى‏فرمايد: «أقول: نسبة نصفه الأخير إليه رحمه الله مشكوكة لأنه على مذاق الصوفية فلو ثبت أنها له فإنما هو النصف الأول فقط كما يأتي في ص 284» انتهى.
تا اين جا نظر علامه‏ى تهرانى بيان شد تا اين كه مى‏گويد: و اما نظريه‏ى استاد ما علامه‏ى طباطبايى مد ظله چنين است: «بعضى گفته‏اند كه اين رساله متعلق به سيد مهدى بحر العلوم خراسانى است ليكن اين معنى بسيار بعيد است. شيخ اسماعيل محلاتى كه از اهل دعوت بوده است تمام اين رساله را از مرحوم سيد مهدى بحر العلوم نجفى مى‏دانسته جز فقرات بيست و دوم و بيست و سوم و بيست و چهارم كه درباره‏ى نفى خاطر و ورد و فكر بحث شده است.
و نسخه‏اى كه در نزد شيخ اسماعيل محلاتى بوده است اصلا اين سه فقره را نياورده است. و نسخه‏ى او يك نسخه‏ى كامل است كه اين سه فقره به كلى از آن جدا شده است».
علامه‏ى طباطبايى اضافه كردند كه «بعضى اين رساله را ترجمه از رساله‏ى مرحوم سيد ابن طاوس مى‏دانند و معتقدند كه در اصل عربى آن - كه فعلا در دست نيست - و نيز در عنوان نسخه‏اى كه من از مرحوم آقا سيد ابو القاسم خوانسارى گرفتم نوشته بود: رسالة في السير و السلوك لابن طاوس.
لكن استاد بزرگ ما آية الحق مرحوم حاج ميرزا على آقا قاضى رضوان الله عليه تمام اين رساله را بطور قطع و يقين از مرحوم سيد مهدى بحر العلوم مى‏دانسته‏اند». انتهى كلام استاد بزرگوار ما علامه‏ى طباطبايى... تا اين كه مى‏گويد: از قرائنى كه ذكر مى‏نماييم بدست مى‏آيد كه تمام اين رساله به انشاء بحر العلوم بوده باشد، زيرا:
اولا: عالم نقاد، خبير فقيه و متكلم و اصولى مرحوم شيخ محمدرضا اصفهانى - صاحب كتاب «وقاية الأذهان» و «نقد فلسفه‏ى داروين» رحمة الله عليه - همان طور كه در كلام صاحب «الذريعة» گذشت، آن را از بحر العلوم مى‏داند و موضع تأليف آن را كرمانشاه معين كرده است.
ثانيا: مرحوم قاضى رضوان الله عليه كه خريت فن و جامع بين ظاهر و باطن و استاد اخلاق و معارف بوده‏اند آن را از مرحوم بحر العلوم دانسته‏اند، و شهادت چنين اسطوانه و وزنه‏ى علمى در عالم معارف طورى نيست كه بتوان از آن به آسانى عبور كرد». (ص 14 - 18).
آقاى مصطفوى در مقدمه‏ى رسالة في السير و السلوك در اين زمينه مى‏گويد: «و در صفحه‏ى 95 مقدمه‏ى فوائد رجاليه مى‏نويسد: و به سيد نسبت داده مى‏شود رساله‏هاى كوچك ديگرى، مانند رساله‏ى سير و سلوك، و لكن طريقه و سبك نوشته‏هاى سيد در تأليفاتش آن را تأييد نمى‏كند.
البته اين رساله براى افراد مخصوص كه در صراط تهذيب و تزكيه و تحصيل هدف عالى روحانى باشند، نوشته شده است، نه براى عموم اهل علم كه در رشته‏هاى مختلف زحمت مى‏كشند و از اين لحاظ بعيد نيست كه از وجود چنين رساله‏اى تنها عده‏اى مخصوص اطلاع مى‏داشتند، و حتى ممكن است خود سيد نيز براى برخى از جهات و به ملاحظه‏ى مصالحى، نمى‏خواسته است اين كتاب شريف در دسترس عموم قرار بگيرد و حق هم همين است». (ص 12).
يكى از شاگردان حضرت آيت الله بروجردى (قده) مى‏فرمود: «روزى حضرت آيت الله بروجردى در درس خارج فقه و اصولشان، رساله‏اى را از زير عبايشان بيرون آوردند و به شاگردان نشان دادند و فرمودند «اين رساله‏ى سير و سلوك سيد بحر العلوم از نياكان ماست ولى اجازه‏ى چاپ آن را نمى‏دهم».
از مجموع مطالب بالا بر مى‏آيد كه بخش عمده‏ى رساله به اتفاق افراد مذكور از علامه سيد بحر العلوم نجفى است، و اما قسمت اخير آن كه بر مذاق صوفيه است، مورد اختلاف بود، لكن مرحوم قاضى و علامه‏ى طباطبايى و تهرانى و آقاى مصطفوى اصرار دارند كه حتى قسمت اخير آن نيز از سيد بحر العلوم است و دلايلى ذكر مى‏كنند بر اثبات مدعاى خويش و نفى ادعاى مخالف.
علامه‏ى تهرانى در مقدمه‏ى رساله‏ى سير و سلوك مى‏فرمايد: «ثالثا: افرادى كه قسمت اخير آن را از بحر العلوم نفى نموده‏اند جز عنوان استبعاد، دليل ديگرى ندارند و معلوم است كه با صرف استبعاد نمى‏توان جزوى را از كتاب خارج نمود. و حال آنكه ممكن است در نظر سيد به طريق صحيحى همان فقرات مورد نظر و عمل باشد.
رابعا: هر كس در اين رساله نظر كند تمام آن را به يك انشا و با يك سياق خاص ملاحظه مى‏كند كه با يك اسلوبى بسيار جالب و سبكى لطيف و انشايى سليس نگاشته‏اند. و در اين اسلوب و سبك ابدا ميان قسمت اخير حتى سه فقره‏ى بيست و دوم تا بيست و چهارم با ساير فقرات تفاوتى نيست و كانه قلم واحدى از اول رساله تا آخر آن را در يك رشته‏ى خاص مسلسلا منظما به رشته‏ى تحرير در آورده است.
اين معنى منافات ندارد با آنچه در بعضى از تعاليق اين كتاب ذكر خواهيم نمود كه بعضى از مطالب مندرجه در آن بعينه در عبارات بعضى از بزرگان سابق بر آن ديده شده است، چه اخذ و اقتباس مطالب مورد ذوق و نظر از كتب سالفه در كتب اصحاب تأليف و تصنيف امرى است رائج و دارج بين اعلام و استادان فنون». (ص 18).
بررسى قول دوم‏
علامه‏ى تهرانى در مقدمه‏ى رساله‏ى سير و سلوك در اين زمينه مى‏فرمايد: «و مرحوم علامه سيد محسن امين جبل عاملى در أعيان الشيعة جزء 48، ص 170 (ج 10، ص 158) گويد: «بحر العلوم رساله‏اى به لغت فارسى در معرفت حضرت بارى تعالى نوشته است. لكن صاحب كتاب تتمه «أمل الآمل» گويد: اين رساله محققا از او نيست».
سپس مرحوم امين گويد: «و ظاهرا اين رساله‏ى فارسيه همان رساله‏ى سير و سلوك است كه مشتمل بر امورى است كه مناسب با مذاق تصوف است و با مذاق شرع موافقت ندارد و بدين لحاظ در تتمه‏ى «أمل الآمل» بطور جزم صحت انتساب آن را به بحر العلوم رد نموده است». و پس از آن گويد: «و از جمله مطالبى كه در آن رساله آمده است يكى لزوم استحضار صورت مرشد در موقع گفتن «إياك نعبد و إياك نستعين»، و ديگر استعانت به روحانيت ستاره‏ى عطارد و استشهادى كه به يك رباعى كه در اين باره سروده شده نموده است». تا اينجا تمام شد گفتار مرحوم صاحب «أعيان الشيعة».
ليكن ايشان در اين مسأله دچار اشتباه شده‏اند، زيرا اولا در هيچ جاى اين رساله استحضار صورت مرشد در وقت قرائت «إياك نعبد و إياك نستعين» نيامده است. و ثانيا استعانت به روحانيت عطارد - چنان كه بعدا خواهد آمد - از رساله‏ى بحر العلوم نيست بلكه گفتار ناسخ است كه بعد از تمام شدن كتابت رساله در ضمن شرح احوال خود بيان مى‏كند و ابدا ربطى به رساله ندارد».
تا اين كه مى‏گويد: «بعضى گفته‏اند كه اين رساله متعلق به سيد مهدى بحر العلوم خراسانى است. ليكن اين معنى بسيار بعيد است»... تا اين كه مى‏گويد: «و اما نسبت رساله به مرحوم سيد ابن طاوس - رضوان الله عليه - بسيار از واقع دور است چون اولا ابن طاوس از علماى قرن هفتم و مقيم حله و اصلا از سادات عربى اللحن و اللسان بوده و طبعا انشاء فارسى آن هم بدين سبك كتابت كه راجع به قرون اخيره است از او نمى‏تواند بوده باشد. و از سبك و روش اين رساله نيز معلوم است كه ترجمه نيست، قلم، قلم انشاء است.
علاوه بر اينها هر كس كه بر كتب ابن طاوس خبير باشد مى‏داند كه سلوك عملى ابن طاوس بر مراقبه و محاسبه و صيام و دعا بوده است. و اين كيفيت سير و سلوك كه در اين رساله بيان شده است با مذاق و روش ابن طاوس تطبيق نمى‏كند». (ص 15 - 18).
رساله‏اى نيز درباره‏ى سير و سلوك به او (بحر العلوم) نسبت داده شده است كه عده‏اى به لحاظ عدم انطباق برخى مطالب آن با موازين (شرع) و آراى شيعه، چنين نسبتى را منكرند.
دانش‏نامه‏ى جهان اسلام، حرف ب جزوه‏ى 6، ص 960 «بحر العلوم، سيد محمد مهدى بن مرتضى بن محمد بروجردى طباطبايى، از مشاهير علماى اماميه در قرن دوازدهم، متبحر در فقه و اصول و حديث و كلام و تفسير و رجال. در 1155 (و به قولى در 1154) در كربلا متولد شد.
پدر و اجداد او از دانشمندان سرشناس بودند و با بعضى از خاندان‏هاى علمى شيعه، از جمله خاندان مجلسى، خويشاوندى سببى يا نسبى داشتند و به همين دليل پيوند خانوادگى، بحر العلوم از مجلسى اول به عنوان جد و از مجلسى دوم به عنوان دايى خود ياد مى‏كند...
بحر العلوم در 1186 به مشهد سفر كرد و هفت سال در آنجا اقامت گزيد در اين مدت گذشته از شركت در مجالس علمى و مباحثه با علماء، نزد ميرزا مهدى شهيد خراسانى به فراگيرى فلسفه پرداخت و اين حكيم، او را به سبب مقام شامخ علميش بحر العلوم خواند. اين لقب كه پيش از آن به كسى اطلاق نشده بود بعدها عنوان خاندان وى شد كه تا امروز به آن شهرت دارند». (دانش‏نامه‏ى جهان اسلام، حرف ب، جزوه‏ى 6، ص 958).
اساتيد
از جمله مطالبى كه پيرامون اين رساله و مؤلف آن از اهميت ويژه‏اى برخوردار است، مسأله‏ى استاد و شيخ و راهنماست، زيرا در اين رساله به مناسبت‏هاى گوناگون از شيخ و استاد عام سخن به ميان آمده است، كه به برخى از آنها اشاره مى‏شود: «پس طالب را در اين مرحله نيز از رجوع به راهنما يا خليفه يا نائب آن يا فهم از كلمات آن چاره‏اى نيست»...
تا اين كه مى‏گويد: «لهذا طالب را چاره‏اى جز از رجوع به راهنما يا قائم مقام او كه تعبير از او به استاد يا شيخ مى‏شود نيست»... تا اين كه مى‏گويد: «و فرقى ديگر هست ميان اوستاد فقه جسمانى كه فقيهش خوانند و اوستاد فقه روحانى كه شيخش گويند»... و نيز مى‏گويد: «پس چاره‏اى از همراهى اوستاد و شيخ و مراقبت آن در همه‏ى احوال نيست و عرض حال بر او در هر عقبه لازم است»...
همچنين مى‏گويد: «و عمده‏ى طريق سير در اين راه بعد از بيعت با شيخ آگاه ذكر و فكر و تضرع و تبتل و ابتهال و زارى است.»... و نيز مى‏گويد: «بيست و يكم: شيخ و اوستاد: و اين بر دو گونه است: استاد خاص و استاد عام.» (رساله‏ى سير و سلوك، ص 122، 123، 127، 130 و 166).
بزرگانى كه پيرامون اين رساله تحقيقات ارزشمندى نموده‏اند، در تعيين استاد عام و شيخ و راهنمايى كه در رساله‏ى مذكور است، چيزى بيان نفرموده‏اند، نه بطور تصريح، و نه با اشاره و كنايه. پس اين سؤال مانند سؤال قبل بدون پاسخ ماند كه استاد عام مؤلف كيست؟ و وجه تسميه‏ى تحفة الملوك چيست؟.
اگر مؤلف رساله، علامه سيد بحر العلوم است، بايد به سراغ اساتيد او رفت، شايد سرنخى بدست آيد. در منابع موجود نيز توجهى به اين مطالب نشده است، لكن به چند استاد كه اهل معرفت و سير و سلوك بوده‏اند و بحر العلوم خدمت آنها رسيده است، اشاره شده است، كه اينك آنها را متذكر مى‏شويم:
1 - سيد ابو القاسم خوانسارى «كه بحر العلوم از او حكمت و كلام مى‏آموخت و او نزد بحر العلوم فقه و اصول مى‏خواند.» (دانش‏نامه‏ى جهان اسلام، حرف ب، جزوه‏ى 6، ص 959) «در سال‏هايى كه به كربلا بازگشت مدت چهار سال نزد ميرزا ابو القاسم مدرس، حكمت و كلام آموخت و مدرس نيز از وى فقه و اصول فرا گرفت.» (دائرة المعارف تشيع، حرف ب، ج 3، ص 116).
2 - ميرزا محمد مهدى اصفهانى، بحر العلوم پس از اقامتى كوتاه در كرمانشاه براى زيارت آستان قدس رضوى راه مشهد را پيش گرفت. وى در مشهد با ميرزا محمد مهدى اصفهانى، معروف به ميرزا مهدى شهيد (م 1218 ق) كه خود فقيهى عارف و از نوادگان شاه نعمت الله ولى كرمانى بود، ديدار كرد و ميرزا مهدى شهيد كه دريافت سيد در انواع علوم دينى و فلسفى استادى دارد وى را بحر العلوم خواند.» (همان مأخذ).
«بحر العلوم در 1186 به مشهد سفر كرد و هفت سال در آنجا اقامت گزيد. در اين مدت گذشته از شركت در مجالس علمى و مباحثه با علما نزد ميرزا مهدى شهيد خراسانى به فراگيرى فلسفه پرداخت و اين حكيم او را به سبب مقام شامخ علميش بحر العلوم خواند.» (دانش‏نامه‏ى جهان اسلام، همانجا).
معصوم‏على شيرازى صاحب تذكره طرائق الحقايق، حكايتى در باب ملاقات سيد بحر العلوم با ميرزا محمد على اصفهانى - كه از عرفا بوده است - در منزل ملا عبد الصمد همدانى صاحب بحر المعارف، نقل كرده است. (طرائق الحقايق، چاپ سنگى، مجلد سوم، ص 90).
در سال‏هايى كه در نجف اشرف اقامت داشته است با سيد قطب الدين نيريزى كه از مشايخ صوفيه (م 1173 ق) بوده است، آشنايى يافت. (دائرة المعارف تشيع، همانجا).
ساختار كتاب‏
اين رساله مشتمل بر دو بخش است، و هر بخشى شامل چهار فصل است، كه عناوين سر فصل‏ها به اختصار به شرح زير است:
بخش اول‏
در بيان طرح كلى از حقيقت سلوك إلى الله و مقصد آن و شرح منازل عالم خلوص و عوالم قبل و بعد آن.
فصل اول: در بيان خاصيت عدد چهل در ظهور استعدادها و تكميل ملكه‏ها در پيمودن منازل و سپردن مراحل، و بيان آيات و روايات مربوط به آن، و اشاره به عالم خلوص كه مستفاد از حديث «من أخلص لله أربعين صباحا... الخ» است و لوازم مسافر عالم خلوص كه چهار چيز است و در سه فصل بعدى بيان مى‏شود.
فصل دوم: در بيان شناخت اجمالى هدف كه بقاى به معبود است، و ظهور و جوشيدن چشمه‏هاى علوم حقيقى و معارف الهى.
فصل سوم: در بيان دخول به عالم خلوص و معرفت آن، و خلوص و اخلاص، و تقسيم خلوص به خلوص دين براى خدا و خلوص خود براى خدا، و بيان اوصاف مخلصان (به فتح لام) از كتاب و سنت، و بيان قتل در جهاد اصغر و اكبر و مراحل جهاد اصغر، و بيان نفاق اصغر و اكبر.
فصل چهارم: در بيان سير در منازل چهل‏گانه‏ى عالم خلوص، و شرح اجمالى عوالم مقدم بر عالم خلوص كه اسلام، ايمان، هجرت با رسول خدا (ص) و جهاد در راه خدا است، و شرح تفصيلى عوالم دوازده‏گانه‏ى مقدم بر عالم خلوص كه عبارتند از:
اول: اسلام اصغر
دوم: ايمان اصغر
سوم: اسلام اكبر
چهارم: ايمان اكبر
پنجم: هجرت كبرى‏
ششم: جهاد اكبر
هفتم: فتح و پيروزى بر لشگرهاى شيطان‏
هشتم: اسلام اعظم‏
نهم: ايمان اعظم‏
دهم: هجرت عظمى‏
يازدهم: جهاد اعظم‏
دوازدهم: عالم خلوص.
بخش دوم‏
در بيان طريقه‏ى سير و سلوك به سوى حق.
فصل اول: در بيان اجمالى سير و سلوك به سوى حق كه عبارت است از: طلب علم به احكام فقهى، عمل به احكام فقهى، مواظبت بر علم و عمل، رفق و مدارا، سرايت علم و عمل به اعضاى ظاهرى و باطنى، انتخاب شيخ و راهنماى طريقت، بيعت با شيخ آگاه، ذكر، فكر، تضرع و انقطاع به سوى حق.
فصل دوم: در بيان تفصيلى سير و سلوك به سوى حق، و اشاره به تعداد منازل سير و سلوك نزد علماى طريقت، و حقيقت سلوك كه تسخير بدن و نفس است، و طى مقام طلب و تحصيل علم به احكام ايمان و بيان امورى كه در سير و سلوك مهم است، و آنها عبارتند از:
اول: ترك عادات و رسوم كه آن را توبه گويند.
دوم: عزم‏
سوم: رفق و مدارا
چهارم: وفا
پنجم: ثبات و دوام‏
ششم: مراقبه، و اشاره به اقسام آن‏
هفتم: محاسبه‏
هشتم: مؤاخذه‏
نهم: مسارعت‏
دهم: ارادت‏
يازدهم: ادب نگاهداشتن نسبت به جناب بارى تعالى و رسول خدا (ص) و خلفاى او (ع).
دوازدهم: نيت‏
سيزدهم: صمت (سكوت) و تقسيم آن به عام و مضاف، خاص و مطلق.
چهاردهم: جوع (گرسنگى) و كم خورى و برترى روزه بر ساير اصناف گرسنگى.
پانزدهم: خلوت و تقسيم آن به عام و خاص، و بيان آداب و شرايط خلوت خاص.
شانزدهم: شب زنده‏دارى‏
هفدهم: دوام طهارت‏
هيجدهم: مبالغه در تضرع و ذلت و مسكنت و خاكسارى در درگاه خداوند.
نوزدهم: احتراز از خواسته‏ها به قدر توان.
بيستم: كتمان سر و تأكيد بر آن نزد مشايخ طريقت.
بيست و يكم: شيخ و استاد و تقسيم آن به عام و خاص و اوصاف هر يك و شيوه‏ى شناختن آنها، و پرهيز از مدعيان ارشاد و رهبرى.
بيست و دوم: ورد و تقسيم آن به قالبى و نفسى و تقسيم هر يك به اطلاقى و حصرى.
بيست و سوم: نفى خواطر به شيوه‏ى سكوت دل و تسخير آن‏ و برترى آن بر شيوه‏ى نفى خواطر با ذكر، و بيان نفى خواطر به شيوه‏ى محققان و واصلان، و به طريقه‏ى ترتيب و تذكر آفات و خطرات اين مرحله.
بيست و چهارم: در بيان ذكر و اقسام آن، كه عبارتند از: خيالى، نفسى، سرى، و ذاتى، و بيان اقسام دهگانه‏ى آن، كه عبارتند از:
اول: خيالى قالبى جمعى اثباتى‏
دوم: خيالى قالبى جمعى ثبتى‏
سوم: خيالى قالبى بسطى اثباتى‏
چهارم: خيالى قالبى بسطى ثبتى‏
پنجم: خيالى نفسى جمعى اثباتى‏
ششم: خيالى نفسى جمعى ثبتى‏
هفتم: خيالى نفسى بسطى اثباتى‏
هشتم: خيالى نفسى بسطى ثبتى‏
نهم: خفى نفسى‏
دهم: سرى‏
و بيان شيوه‏ى ذكر ذاتى و ذكر كبير مركب و بسيط آن، و بيان هيئت ذاكر در وقت ذكر گفتن به طريقه‏ى جزر و مد و تربع و مجمع البحرين، و تقديم مجمع البحرين بر تربع نزد مصنف، و بيان شيوه‏ى ذكر اكبر و اعظم، و بيان لوازم اوقات ذكر كه عبارتند از: اول: تصور اسم استاد خاص، دوم: ورد، سوم: مناجات، چهارم: فكر، پنجم: مداومت بر همه‏ى اذكار و اوراد.
فصل سوم: در بيان آثار سلوك‏
فصل چهارم: در بيان طريقه‏ى ذكر مؤلف (ره)
آرا و ابتكارات‏
در اين رساله دو شيوه‏ى ابتكارى از اهميت ويژه‏اى برخوردار است، اول اين كه در تطبيق مراحل و منازل سير و سلوك بر آيات و روايات، گوى سبقت از همگان ربوده است، فلذا علامه‏ى تهرانى (ره) مى‏فرمايد:
«كدام يك از فقهاى آن عصر داراى مذاق عرفان و سير و سلوك بوده‏اند تا چنين رساله‏ى آبدارى را بنويسند؟ و يا كدام يك از عرفا و اهل سلوك آن زمان، فقيه زبر دست و متبحرى بوده‏اند تا اين طور به اخبار اهل بيت عليهم‏السلام و آيات قرآنيه وارد باشند؟ زيرا پر واضح است كه تدوين اين رساله به دست فقيهى توانا و مطلع از آيات و اخبار تحقق پذيرفته است». (رساله‏ى سير و سلوك، ص 19).
و نيز آقاى مصطفوى مى‏فرمايد: «اين رساله‏ى مبارك كه در نسخه‏ى اينجانب به نام تحفة الملوك في السير و السلوك و در نسخه‏هاى ديگر به نام رسالة في السير و السلوك ناميده شده است، از بهترين كتاب‏هايى است كه در رشته‏ى سير و سلوك و تكميل و تزكيه‏ى نفس نوشته شده است. و بلكه بنده كتابى تا به حال در اين موضوع، باين محكمى و اتقان و دقت و جامعيت نديده‏ام.
اين كتاب در عين اختصار، تمام مراحل و منازل سير و سلوك و درجات تكميل نفس انسانى را، با بهترين و جامع‏ترين بيانى، و با استناد به آيات كريمه و روايات شريفه و برهان عقلى روشن ساخته است.» (ص 7).
براى اثبات ادعاى فوق به عنوان نمونه مثالى از اين رساله بيان مى‏شود، افتتاح مطالب رساله با اين حديث شروع مى‏شود: «به طرق عديده از سيد رسل و هادى سبل مروى است كه: من أخلص لله أربعين صباحا ظهرت ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه.»
با استناد به اين حديث كه اخلاص و مقام مخلصين را بيان مى‏كند، روشن مى‏سازد كه منازل قبل از وصول به منزل اخلاص، چهل منزل از منازل سير و سلوك را بايد بپيمايد تا خلوص حاصل شود، سپس به عالم اخلاص داخل شود، آنگاه مراحل طبع و نفس را طى كرده و به مرحله‏ى قلب مى‏رسد كه اخلاص الهى در مرحله‏ى قلبى موجب تجلى و ظهور چشمه‏هاى حكمت‏هاى ربانى و علوم و معارف الهى مى‏گردد.
اين حديث - كه مفادش بيانگر مقام مخلصين است - نقطه‏ى عطف ميان منازل مقدماتى سير و سلوك - كه چهل منزل عالم خلوص است و بخش نخست رساله است - و ظهور و تجلى علوم و معارف حقانى است.
و نمونه‏ى ديگر، بيان ترتيب اسلام و ايمان و هجرت و جهاد و تقسيم آنها به اصغر و صغرى، اعظم و عظمى و اكبر و كبرى و مستند نمودن و تطبيق كردن اين ترتيب و تقسيم بر آيات و روايات مى‏باشد.
دوم اين كه در تقسيم مراحل و منازل سير و سلوك به دو قسمت، اين رساله پيشتاز است. زيرا غالب رساله‏هاى سير و سلوك، منازل و مراحل عرفانى را از منزلى مانند يقظه يا توبه يا طلب، شروع و به منزلى مانند توحيد يا تسليم يا بقاء بالله ختم مى‏نمايند.
اين گونه رسائل و كتب عرفانى مخصوص سالكان و عارفانى است كه مقدارى از مراتب و مدارج سير و سلوك را طى نموده‏اند و از معرفت و شناخت برخوردارند، و لكن مبتديان و طالبان سلوك الى الله از آنها بى نصيب مى‏باشند، ولى رساله‏ى سير و سلوك منسوب به علامه‏ى بحر العلوم اين ويژگى را دارد كه عارف و عامى، طالب و سالك و محقق همگى مى‏توانند از آن بهره‏ى كافى و حظ وافى ببرند و اين به خاطر آن است كه مؤلف رساله از مهارت فوق العاده‏اى در معرفت و شناخت مراحل و منازل سير و سلوك و سير و سلوك آنها، برخوردار بوده است.
به همين لحاظ در بخش اول رساله، مقصد و هدف سالك و مراحل و عوالم بين راه را معرفى مى‏كند و سپس به بيان عوالم خلوص و اخلاص مى‏پردازد و بعد از آن، عوالم دوازده‏گانه‏ى مقدم بر عالم خلوص را به نحو اجمالى و تفصيلى تشريح مى‏كند كه اين خود به منزله‏ى تبيين سفرهاى چهارگانه‏ى سير و سلوك است.
در بخش دوم رساله، آداب و رسوم سير و سلوك و نحوه‏ى طى طريق را از ابتدايى‏ترين منزل - كه طلب و فحص اديان و مذاهب است - شروع و به آخرين و مشكل‏ترين مراحل آن - كه ورد، نفى خواطر، فكر و ذكر است - ختم مى‏نمايد.
اين نحوه‏ى سير و سلوك بعدها توسط پيروان آن، به شيوه‏ى سير و سلوك مبتنى بر ورد و ذكر و فكر يا تخليه و تجليه و تحليه و فنا و بقا، موسوم گرديد و آقا سيد على شوشترى (قده) و پيروان او تا هم اكنون بر اين شيوه سير و سلوك مى‏نمايند. و در مقابل شيوه‏ى مواظبت بر واجبات و مستحبات و محرمات و مكروهات است.
علامه‏ى تهرانى (ره) در مقدمه‏ى رساله‏ى سير و سلوك مى‏فرمايد: «سلوك عملى ابن طاوس بر مراقبه و محاسبه و صيام و دعا بوده است. و اين كيفيت سير و سلوك كه در اين رساله بيان شده است با مذاق و روش ابن طاوس تطبيق نمى‏كند.» (ص 18).
نقدها
اظهار نظرها پيرامون اين رساله به تبعيت از دو بخش رساله، به دو دسته تقسيم مى‏شود كه درباره‏ى قسمت دوم رساله است زيرا مطالب قسمت اول رساله به اتفاق مورد قبول همگان است، و منشأ اختلاف دانشمندان در بخش دوم رساله، ناشى از اختلاف سير و سلوك است كه در بالا بدان اشاره رفت.
يعنى كسانى كه سلوك عملى آنها بر مراقبه و محاسبه و صيام و دعاست، به بخش دوم رساله نقد و اعتراض دارند و مى‏گويند: اين بخش از رساله بر مذاق صوفيه است و با مذاق متشرعه مخالف است، كه منابع و كلمات آنها را در قبل بازگو كرديم و نياز به تكرار نيست لكن محض تذكر به برخى اشاره مى‏شود.
آقا ميرزا سيد عبد الهادى شيرازى مى‏فرمايد: «در نزد من به ظن قوى اين رساله - جز قسمت‏هاى آخر آن - متعلق و به انشاء بحر العلوم است».
آقا بزرگ تهرانى در الذريعة ج 12، ص 282 مى‏فرمايد: «اقول: نسبة نصفه الأخير إليه رحمه الله مشكوكة، لأنه على مذاق الصوفية».
علامه سيد محسن امين در أعيان الشيعة مى‏فرمايد: «و ظاهرا اين رساله‏ى فارسيه همان رساله‏ى سير و سلوك است كه مشتمل بر امورى است كه مناسب با مذاق تصوف است و با مذاق شرع موافقت ندارد».
شيخ اسماعيل محلاتى مى‏گويد: «تمام اين رساله از بحر العلوم نجفى است جز فقرات بيست دوم تا بيست و چهارم كه درباره‏ى نفى خاطر و ورد و فكر است».
و اما بزرگانى كه سير و سلوك آنها بر مبناى ورد و ذكر و فكر يا تخليه و تجليه و تحليه و فنا و بقا است، تمام رساله را تأييد نموده‏اند و آن را از علامه‏ى بحر العلوم دانسته‏اند، و خود نيز به همين شيوه رسائل و كتب تدوين نمودند - مثل لب اللباب و رسالة الولاية - و بدين طريق سير و سلوك عملى نمودند، كه به برخى از آنان اشاره مى‏شود.
علامه‏ى طباطبايى مى‏فرمايد: «مرحوم حاج ميرزا على آقا قاضى تمام اين رساله را به طور قطع و يقين از مرحوم بحر العلوم مى‏دانسته‏اند».
حاج شيخ عباس قوچانى مى‏گويند: «مرحوم قاضى به اين رساله عنايت بسيار داشته است».
شيخ محمدرضا اصفهانى رساله را از بحر العلوم مى‏داند و موضع تأليف آن را كرمانشاه دانسته است.
نسخه‏ى حاضر
رساله‏ى سير و سلوك منسوب به بحر العلوم علامه آيت الله العظمى سيد مهدى بن سيد مرتضى الطباطبايى النجفي رضوان الله عليه با مقدمه و شرح حضرت علامه آيت الله حاج سيد محمد حسين حسينى تهرانى قدس الله نفسه الزكية، طبع چهارم، محرم الحرام 1418 هجرى قمرى، انتشارات علامه‏ى طباطبايى، مشهد مقدس.
منابع‏
1 - أعيان الشيعة، السيد محسن الأمين، تحقيق: حسن الأمين، لبنان، دار التعارف، 1403 ه - 1983 م، 10 ج، ج 10.
2 - الذريعة إلى تصانيف الشيعة، آقا بزرگ تهرانى، الطبعة الثانية، لبنان دار الأضواء، 26 ج، ج 12، 4، 21.
3 - دائرة المعارف تشيع، زير نظر احمد صدر حاج سيد جوادى و كامران فانى و بهاء الدين خرمشاهى، چاپ دوم، تهران، سعيد محبى، 1375، ادامه ج، ج 3.
4 - دانش‏نامه‏ى جهان اسلام، زير نظر غلام‏على حداد عادل، چاپ اول، تهران، بنياد دائرة المعارف اسلامى، 1374، ادامه‏ى ج، حرف ب، جزوه‏ى 6.
5 - رساله‏ى سير و سلوك منسوب به بحر العلوم، سيد مهدى بحر العلوم، شرح: سيد محمد حسين حسينى تهرانى، چاپ 4، مشهد، علامه‏ى طباطبايى، 1418 ق.
6 - رسالة في السير و السلوك، محمد مهدى طباطبايى بحر العلوم، شرح: حسن مصطفوى، چاپ دوم، تهران، امير كبير، 1367.
7 - طرائق الحقايق، معصوم على شيرازى، چاپ سنگى، تهران، 1316 ه - ش، سه مجلد، مجلد سوم.
8 - نور على نور در ذكر و ذاكر و مذكور، حسن حسن‏زاده‏ى آملى، چاپ ششم، قم، تشيع، 1376.