سيد بحر العلوم
ولادت
سيد محمد مهدى بن مرتضى بن محمد بروجردى طباطبايى، از مشاهير علماى اماميه در قرن دوازدهم، متبحر در فقه و اصول و حديث و كلام و تفسير و رجال، در سال 1155 (و به قولى در 1154) در كربلا متولد شد.
پدر و اجداد او از دانشمندان سرشناس بودند و با بعضى از خاندانهاى علمى شيعه، از جمله خاندان مجلسى، خويشاوندى سببى يا نسبى داشتند و به دليل همين پيوند خانوادگى، بحر العلوم از مجلسى اول به عنوان جد و از مجلسى دوم به عنوان دايى ياد مىكند، (قمى، ج 2، ص 62).
تحصيلات
بحر العلوم تحصيلات خود را در زادگاهش نزد پدر و شيخ يوسف بحرانى (صاحب حدايق) آغاز كرد، و بعد به نجف رفت و نزد شيخ مهدى بن محمد فتونى عاملى و شيخ محمد تقى دورقى و شيخ محمد باقر هزار جريبى به كسب علم پرداخت. سپس به كربلا بازگشت و به حوزهى درس وحيد بهبهانى (بهبهانى، آقا محمد باقر) پيوست. (بحر العلوم، 1363 ش، ج 1، مقدمه، ص 66، مدرس تبريزى، ج 1، ص 234، حبيبآبادى، ج 2، ص 416).
بازگشت به نجف
پس از آن كه وحيد به علت كهولت درس خود را تعطيل كرد، به توصيهى استاد به نجف بازگشت و در آنجا حوزهى درسى تشكيل داد، شاگردان بسيارى تربيت كرد و به عدهاى از علما اجازهى روايت داد، كه از آن جملهاند: سيد صدر الدين عاملى، شيخ جعفر نجفى صاحب كشف الغطاء، سيد جواد عاملى صاحب مفتاح الكرامة، شيخ ابو على حائرى صاحب منتهى المقال، ملا احمد نراقى، سيد محمد مجاهد.
سيد ابو القاسم خوانسارى (كه بحر العلوم از او حكمت و كلام مىآموخت و او نزد بحر العلوم فقه و اصول مىخواند)، شيخ اسد الله شوشترى، ميرزا محمد نيشابورى معروف به اخبارى، حجت الاسلام شفتى، شيخ محمد على اعسم، سيد دلدار على هندى (خوانسارى، ج 7، ص 204، امين، ج 10، ص 159 - 160).
سفر به مشهد
بحر العلوم در 1186 به مشهد سفر كرد و هفت سال در آنجا اقامت گزيد. در اين مدت گذشته از شركت در مجالس علمى و مباحثه با علما، نزد ميرزا مهدى شهيد خراسانى به فراگيرى فلسفه پرداخت و اين حكيم او را به سبب مقام شامخ علميش بحر العلوم خواند. اين لقب كه پيش از آن به كسى اطلاق نشده بود بعدها عنوان خاندان وى شد كه تا امروز به آن شهرت دارند. (بحر العلوم، 1363 ش، ج 1، مقدمه، ص 43، امين، ج 10، ص 159).
سفر حج
در سال 1193 به حج رفت و مدتى كه در حجاز بود، گذشته از اقدامات سودمند دينى، به تدريس فقه مذاهب اربعه پرداخت و افراد بسيارى در حلقهى درسى او شركت كردند. ديگر از سوانح مهم زندگى او مناظرهى كلامى با دانشمندان يهود در منطقهى ذى الكفل است كه بر اثر آن، گروه بسيارى به اسلام گرويدند. (بحر العلوم، 1363 ش، ج 1، مقدمه، ص 50 - 66، مدرس تبريزى، همانجا، حبيبآبادى، ج 2، ص 417) گزارش كامل اين مناظره را چند تن از حاضران در مجلس بحث، از جمله صاحب مفتاح الكرامة ثبت كردهاند.
رياست عامه
بحر العلوم كه در يكى از درخشانترين دورههاى علمى شيعه مىزيست، در بعضى از علوم دينى سرآمد اقران بود، و در بعضى ديگر آگاهى لازم را داشت، از اين رو رياست عامه به او منتقل شد.
سيد صدر الدين عاملى در گزارش خود گفته است كه در نجف عدهاى بحر العلوم را در فقه برتر از شيخ جعفر نجفى مىدانند و خود مىافزايد كه اين سخن چندان هم دور از واقع نمىنمايد، (امين، همانجا).
شهامت اخلاقى و روحيهى اصلاح طلبى بحر العلوم سبب شد كه در دوران رياست عامه، در اجراى تكاليف اجتماعى - دينى با بزرگان معاصر خود همكارى كند، از جمله در مسايل فتوايى مردم را به تقليد از شيخ جعفر نجفى رهنمون شد و براى قضا و رسيدگى به خصومات، شيخ محيى الدين و براى اقامهى جماعت، شيخ حسين نجف عالم و زاهد و امام جماعت مسجد هندى را معرفى كرد.
همچنين شاگرد برجستهى خود سيد جواد عاملى مؤلف مفتاح الكرامة را به تدوين كتب، از جمله تقريرات درس خود او، كه محور آن كتاب وافى فيض كاشانى بود تشويق كرد. خود او نيز علاوه بر تدريس فقه و حديث به امور مردم رسيدگى مىكرد. (همان، ج 10، ص 159).
در گشودن مشكلات دينى و اجتماعى و برآوردن حوايج نيازمندان كوشا بود و از جمله اقدامات مؤثر او، تعيين دقيق ميقاتهاى احرام و مشخص كردن محدودهى مواقف حج است كه در دوران توقف وى در مكه صورت گرفت.
تقواى بحر العلوم، ضمن اجتناب از هر گونه سختگيرى در امور جارى زندگى، و نيز سخاوت و همت بلند او زبانزد همگان بود، چندان كه برخى به گرايشهاى عرفانى در وى معتقد شدهاند.
به هر حال تأثير اين گرايش را در دست پروردگان و برخى از علماى پس از او نمىتوان انكار كرد. همهى معاصران بحر العلوم به مقام علم و تقواى او اذعان كردهاند. حتى استاد او، وحيد بهبهانى، در سالهاى پايانى عمر، چون زوال ملكهى اجتهاد را در خود احتمال مىداد، در مسايل فقهى از او نظرخواهى مىكرد. (حبيبآبادى، ج 2، ص 416).
خبر تشرف وى به حضور امام دوازدهم عجل الله تعالى فرجه به حد تواتر رسيده است و اصل اين تشرف را هيچ يك از دانشمندان معاصر يا متأخر از او، انكار نكردهاند.
ميرزاى قمى، مؤلف قوانين الأصول، كه خود در ايران مرجعيت داشت و مانند بحر العلوم از شاگردان برجستهى وحيد بهبهانى بود، در سفرى به عراق به ديدار سيد بحر العلوم رفت و پس از خلوت شدن مجلس، ضمن اشاره به مقام معنوى او و تشرف به ديدار امام عصر عجل الله تعالى فرجه از وى خواست نكاتى را از آنچه ديده است باز گويد. بحر العلوم خواستهى او را فقط به طور سر بسته اجابت كرد و رشتهى سخن را تغيير داد.
نورى (1321، ج 3، ص 383) بحر العلوم را از اين جهت فقط همرديف سيد بن طاوس دانسته است. با اين همه وقتى كه از وى دربارهى امكان ملاقات با حضرت حجت عجل الله تعالى فرجه در دوران غيبت سؤال شد، پاسخ داد كه در احاديث شيعه رواياتى مبنى بر تكذيب مدعيان رؤيت وارد شده است (نورى، 1403، ص 236، نيز غيبت).
مقام تقوا او را در موقعيتى قرار داده كه به گفته مامقانى (ج 1، بخش 1، ص 156، ج 3، بخش 1، ص 261)، شخصيت حديثى وى برتر از وثاقت و فروتر از عصمت است.
بحر العلوم به عربى شعر مىسرود و از جملهى آثار او منظومهاى است در رثاى امام حسين عليه السلام، كه به اقتضاى دوازده بند محتشم سروده است. (بحر العلوم، 1408، ص 207 - 216) علاوه بر اين، عالمان دينى را نيز به آگاهى از فنون ادب تشويق مىكرد و شاعران مذهبى را محترم مىشمرد. تقدير و تكريم او از شيخ كاظم ازرى، مرثيه سراى برجستهى عراقى، معروف است. (امين، ج 9، ص 11).
تأليفات او
بحر العلوم به رغم دانش فراوان، چندان توفيق تأليف نيافت. سبب عمدهى اين امر را احتياط و دقت بيش از حد او در نوشتن ذكر كردهاند. آثار چندى از او بر جاى مانده كه برخى از آنها عبارتاند از:
1 - المصابيح، در عبادات و معاملات، كه از زمان تأليف تاكنون مورد توجه فقها بوده است.
2 - الدرة النجفية، كه در آن دو باب طهارت و صلاة در بيش از 2000 بيت به نظم در آمده و بر آن شرحهاى فراوان نوشته شده است.
3 - مشكاة الهداية، كه در واقع روايت منثور الدرة النجفية در باب طهارت است.
4 - الفوائد الرجالية، در علم رجال كه به معرفى خاندانهاى معروف علمى و حديثى و راويان و عالمان امامى و مطالب متفرقه دربارهى كتب حديث و رجال اختصاص دارد و نكاتى نو از مباحث رجالى در آن تبيين شده است.
5 - تحفة الكرام في تاريخ مكة و البيت الحرام، دربارهى وجه تسميه و حدود و نقشه و نيز تاريخ بناى كعبه در روايات تاريخى دربارهى تأسيس و تجديد بناهاى مختلف مكه، و نيز تاريخ بناى مسجد الحرام و ضمايم آن از قبيل صفا و مروه.
6 - ديوان شعر، كه افزون بر 1000 بيت و بيشتر در مدح و رثاى اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است (بحر العلوم، 1363 ش، ج 1، مقدمه، ص 94 - 95، امين، ج 10، ص 160، آقا بزرگ طهرانى، ج 21، ص 81، حبيبآبادى، ج 2، ص 419 - 421، زركلى، ج 7، ص 113).
علاوه بر اين كتابها، بحر العلوم بيش از هفده رساله دربارهى موضوعات مختلف فقهى و اصولى تأليف كرده است. رسالهاى نيز دربارهى سير و سلوك به او نسبت داده شده است كه عدهاى، به لحاظ عدم انطباق برخى مطالب آن با موازين و آراى شيعى، چنين نسبتى را منكرند.
وفات
بحر العلوم در سال 1212، در 57 سالگى، درگذشت و نزديك آرامگاه شيخ طوسى در نجف به خاك سپرده شد. (امين، ج 10، ص 158، قمى، همانجا، حبيبآبادى، ج 2، ص 426).
منابع
- الذريعة إلى تصانيف الشيعة، محمد محسن آقا بزرگ تهرانى، چاپ على نقى منزوى و احمد منزوى، بيروت، 1403/1983.
- أعيان الشيعة، محسن امين، بيروت، 1403/1983.
- رجال السيد بحر العلوم، المعروف بالفوائد الرجالية، محمد مهدى بن مرتضى بحر العلوم، چاپ محمد صادق بحر العلوم و حسين بحر العلوم، تهران، 1363 ش.
- «العقود الاثنى عشر في رثاء سادات البشر للسيد بحر العلوم»، همان، تراثنا، سال 3، ش 10 (محرم 1408).
- إيضاح المكنون، اسماعيل بغدادى، استانبول 1972، ج 1، ص 461، ج 2، ص 242.
- تحفة الكرام في تاريخ مكة و المسجد الحرام، نسخهى خطى كتابخانهى مدرسهى فيضيهى قم، ش 973.
- مكارم الآثار، محمد على حبيبآبادى، در احوال رجال دورهى قاجار، اصفهان، 1362 - 1364 ش.
- روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات، محمد باقر بن زين العابدين خوانسارى، ج 7، چاپ اسد الله اسماعيليان، قم، 1392.
- لغت نامهى على اكبر دهخدا، زير نظر محمد معين، تهران، 1325 - 1361 ش، ذيل «بحر العلوم، محمد مهدى بن مرتضى».
- الأعلام، خير الدين زركلى، بيروت 1986.
- الكنى و الألقاب، عباس قمى، صيدا 1358.
- تنقيح المقال في علم الرجال، عبد الله مامقانى، نجف 1349 - 1352.
- مستدرك الوسائل، همان، ج 3، تهران، 1321.
- ريحانة الأدب، محمد على مدرس تبريزى، تهران، 1369 ش.
- جنة المأوى، حسين بن محمد تقى نورى، در مجلسى، بحار الأنوار، ج 53، بيروت، 1403/1983.
|