دهم، ارادت:
و آن عبارت است از اينكه باطن خود را از تعلّق خاطر و كمال اخلاص و محبّت نسبت به مقنّن قوانين اعمالى كه آن را شريعت خود قرار داده كه صاحب شريعت و خلفاى او باشد چنان خالص كند كه هيچ غشىّ در آن نباشد. و بايد در اين مرتبه به سر حدّ كمال باشد. و اين مرحله را در تأثير اعمال مدخليّتى است تامّ و آنچه امر شده در ردّ اعمال بدون ولايت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دالّ بر اين مطلب است و از اعظم دلالات است. و تحصيل اين محبّت
تحفةالملوك‏فى‏السيروالسلوك ص : 153
يكى از منازل است كه طىّ آن محتاج به حركتى است كه بعد از اين ذكر كرده مى‏شود.
و از تتمّه اين ارادتست ارادت و اخلاص نسبت به ذرّيه رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و منسوبان و شعائر ايشان از مشاهد و قبور و كتب جامعه كلمات شريفه ايشان. آرى:
أذلّ لآل ليلى في هواها و أحتمل الأصاغر و الكباراو چون اصل قوانين و قواعد از جانب پروردگار است ملازمت آثار محبّت و شفقت و مهربانى نسبت به جميع منسوبان پروردگار كه عبارت از مخلوقات است، چه از حيوان و چه از غير آن در هر يك به حسب آنها لازم چنانكه حديث دالّ بر اينكه عمده شعب ايمان هو الشّفقة على خلق الله بدان مشير است.
أحبّ بحبّها تلعات نجد و ما شغفى بها لولا هواهاو بايد اظهار لوازم خلوص و شفقت را به جاى آورد كه آن را در حصول خلوص باطنى غايت تأثير است و همچنين نسبت به اوستاد و شيخ و مفتيان او. [114]
__________________________________________________
[114] - ظاهرا مراد از شيخ همان اوستاد عام و عطف، عطف تفسير است و مفتيان او فقهاء شريعت هستند.
يا آنكه مراد از شيخ كسى است كه تربيت سالك به أمر اوستاد عام به او سپرده شده است كما آنكه چنين متداول و مرسوم بوده كه طالبى كه به اوستاد عام براى پيمودن راه خدا مراجعه مى‏نمود اوستاد عام تربيت دوران مقدماتى او را به دست يكى از شاگردان محوّل مى‏نمود و بعد از تربيت و بروز استعداد و قابليت به دست خود اوستاد عام دوران را طى مى‏نمود.
نقل است كه مرحوم حاج ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى رضوان الله عليه مدت چهارده سال ملازم جمال الأولياء و العرفاء مرحوم آخوند مولى حسين قلى همدانى -
تحفةالملوك‏فى‏السيروالسلوك ص : 154
أمرّ على الدّيار ديار سلمى أقبّل ذا الجدار و ذا الجدارا
و ما حبّ الدّيار شغفن قلبى و لكن حبّ من سكن الدّيارا [115]