درس هشتم: جاه طلبى‏
«جاه‏طلبى» به معناى به دست آوردن منزلت در دل مردم است؛ به اين شكل كه آنان را به كمال حقيقى خود يا شبيه به آن از قبيل: علم، عبادت، تقوا، زهد، شجاعت، سخاوت، قدرت، مديريت و مانند آن، معتقد سازد تا از او فرمان ببرند.
تسخير دلها و به اطاعت واداشتن آنها بستگى به اعتقاد مردم به كمالات شخصى جاه‏طلب دارد، هر چه اعتقاد و اطاعت آنها بيشتر باشد، خوشحالى و جاه‏طلبى او نيز افزونتر است. همچنين است مدح و ثنايى كه نسبت به وى ابراز مى‏شود.
منشأ جاه‏طلبى ممكن است «قوّه غضب» يا «قوّه شهوت» يا هر دو باشد. «1» دوستى جاه و مقام، تا حدّى كه نياز ضرورى و مشروع انسان را برآورده سازد، طبيعى و پسنديده است، زيرا همگان طالب‏اند كه در دل ديگران جايى داشته باشند و مورد احترام قرار گيرند تا چرخ زندگى‏شان، براحتى بچرخد. امّا انسان بايد دقت كند كه اين صفت طبيعى او را از طريق راستى و درستى خارج نكند و به فسق و عصيان و كفر نكشاند. واقعيت اين است كه «جاه‏طلبى» در همه اقشار مردم، به تناسب شغل و مقامشان وجود دارد و هر كسى در رشته و حرفه خويش دوست دارد تا به عالى‏ترين مقام برسد و سايرين را زير نفوذ و فرمان خود درآورد. نيروهاى اطلاعاتى نيز به تناسب در دست داشتن برخى از اهرمهاى قدرت، شايد بيش از ديگران در معرض پيدايش اين رذيله قرار گيرند، بدين سبب بحث جاه‏طلبى را در چهار محور تبيين مى‏كنيم: