درس سوم: رازدارى (1)
رازدارى از خصلتهاى الهى، جزو اوصاف مؤمنين كامل، نشانه كمال عقل و به عنوان منبع خيرات شناخته شده است؛ انسان رازدار، وفادار و امين است و با حفظ اسرار، موقعيت خود را حفظ كرده و آبرو و ناموس ديگران را نيز محترم مىشمارد. از اين رو، اسلام بر حفظ اسرار و رازدارى تأكيد كرده است، امير مؤمنان (ع) مىفرمايد:
جُمِعَ خَيْرُ الدُّنْيا وَ الْاخِرَةِ فى كِتمانِ السِّرِّ. «1» خير دنيا و آخرت در پنهان داشتن راز نهفته است.
در جاى ديگر مىفرمايد:
كُنْ بِاسْرارِكَ بَخيلًا. «2» نسبت به رازهاى خود بخيل باش.
نقش رازدارى در زندگى چنان حياتى است كه امام صادق (ع) آن را همچون خونى كه در رگهاى انسان جريان دارد دانسته، مىفرمايد:
سِرُّكَ مِنْ دَمِكَ فَلا يَجْرِيَنَّ مِنْ غَيْرِ اوْداجِكَ. «1» راز تو، بخشى از خون توست، پس نبايد در غير رگهايت جارى شود.
از اين حديث شريف استفاده مىشود، همان طور كه جريان طبيعى خون در بدن باعث ادامه حيات است و چنانچه به جاى جريان يافتن در رگها، به بيرون ريخته شود، منجر به مرگ مىشود، اسرار انسان نيز اين گونه است، اگر از دل خارج شود و در مجراى غير طبيعى قرار گيرد، زندگى عادى انسان را متزلزل كرده، آبروى او را در معرض خطر جدى قرار مىدهد.
به همان اندازه كه رازدارى در اسلام مورد تأكيد و سفارش قرار گرفته، افشاىراز، سخت نكوهش شده، زيرا پيامدهاى بسيار نامطلوبى براى انسان به دنبالخواهد داشت، تا جايى كه در روايات از آن به عنوان خيانت ياد شدهاست؛ چنان كه اميرمؤمنان على (ع) مىفرمود:
وَ لا تُذِعْ سِرّاً اودِعْتَهُ، فَانَّ الْاذاعَةَ خِيانَةٌ. «2»
رازى را كه به تو سپرده مىشود، فاش مساز، كه فاش ساختن رازها خيانت است.
در پارهاى از روايات نيز فاش ساختن اسرار، شركت در قتل پيامبران الهى شمرده شده است و از آنها استفاده مىشود كه افشاى راز چه بسا منجرّ به قتل افراد بىگناه مىشود و انسان را در قتل آنها شريك مىسازد و عواقب چنين كارى انسان را در آتش دوزخ گرفتار خواهد ساخت. امام صادق (ع) در تفسير آيه «وَ يَقْتُلُونَ الْانْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ» «1»
مىفرمود:
اما وَ اللَّهِ ما قَتَلُوهُمْ بِاسْيافِهِمْ وَ لكِنْ اذاعُوا سِرَّهُمْ وَ افْشَوْا عَلَيْهِمْ فَقُتِلُوا. «2»
به خدا سوگند آنان را با شمشيرهايشان نكشتند، ولى اسرارشان را فاش كردند و سبب قتل آنان شدند.
|