آداب‏الصلاة ص : 164
فصل سوم در بيان بعضى مراتب اخلاص است‏
به طريق اجمال به طورى كه مناسب با وضع اين اوراق است يكى از مراتب آن، تصفيه عمل است - چه عمل قلبى يا قالبى - از شائبه رضاى مخلوق و جلب قلوب آنها، چه براى محمدت يا براى منفعت يا براى غير آن. و در مقابل اين، اتيان عمل است ريائا. و اين رياء فقهى، و از همه مراتب ريا پست‏تر و صاحب آن از همه مرائى‏ها بى ارزشتر و خسيستر است.
مرتبه دوم، تصفيه عمل است از حصول مقصودهاى دنيوى و مآرب زائله فانيه، گرچه داعى آن باشد كه خداى تعالى به واسطه اين عمل عنايت كند، مثل، خواندن نماز شب براى توسعه روزى، و اتيان صلوة اوّل ماه مثلا براى سلامت از آفات آن ماه، و دادن صدقات براى سلامتى، و ديگر مقصدهاى دنيوى. و اين مرتبه از اخلاص را بعضى از فقهاء عليهم الرحمة شرط صحت عبادات شمرده‏اند در صورتى كه اتيان عمل براى رسيدن به آن مقصود باشد. و اين، خلاف تحقيق است به حسب قواعد فقهيّه، گر چه پيش اهل معرفت اين نماز را به هيچ وجه ارزشى نيست و مثل ساير كسبهاى مشروعه است، بلكه شايد از آن نيز كمتر باشد.
مرتبه سوّم، تصفيه آن است از رسيدن به جنّات جسمانيّه و حور و قصور و امثال آن از لذات جسمانيّه. و مقابل آن، عبادت اجيران است، چنانچه در روايات شريفه است. و اين نيز در نظر اهل اللّه چون ساير كسبها است، الا آن كه عمل اين كاسب اجرتش بيشتر و بالاتر است در صورتى كه قيام به امر كند و از مفسدات صوريّه عمل را تخليص كند.
مرتبه چهارم، آن است كه عمل را تصفيه كند از خوف عقاب و عذابها [ى‏] جسمانى موعود. و مقابل آن، عبادت عبيد است، چنانچه در
آداب‏الصلاة ص : 165
روايات است.«» و اين عبادت نيز در نظر اصحاب قلوب قيمتى ندارد و از نطاق عبوديّت اللّه خارج است. و در نظر اهل معرفت فرق نكند كه انسان عملى را بكند از خوف حدود و تعزيرات در دنيا، يا خوف عقاب و عذاب آخرتى، يا براى رسيدن به زنهاى دنيائى، يا براى رسيدن به زنهاى بهشتى، در اين كه هيچ يك براى خدا نيست، و داعى بر داعى امرى است كه مطابق قواعد فقهيّه عمل را از بطلان صورى خارج كند، ولى در بازار اهل معرفت اين متاع را ارزشى نباشد.
مرتبه پنجم، تصفيه عمل است از رسيدن به سعادات عقليّه و لذّات روحانيّه دائمه ازليّه ابديّه و منسلك شدن در سلك كروبيّين و منخرط شدن در جرگه عقول قادسه و ملائكه مقرّبين. و در مقابل آن، عمل نمودن براى اين مقصد است. و اين درجه گرچه درجه بزرگ و مقصد عالى مهمى است، و حكماء و محقّقين به اين مرتبه از سعادت خيلى اهمّيّت دادند و براى او ارزش قائل شدند، ولى در مسلك اهل اللّه اين مرتبه نيز از نقصان سلوك و سالك آن نيز كاسب و از اجيران به شمار مى‏رود، گرچه در متجر و مكسب با سايرين فرقها دارد.
و در ازاء اين مرتبه كه مرتبه ششم است تصفيه آن است از خوف عدم وصول به اين لذّات و حرمان از اين سعادات. و در مقابل، عمل براى اين مرتبه از خوف است. و اين نيز گرچه مرتبه عاليه‏اى است و از حدّ اشتهاى امثال نويسنده خارج است، ولى در نظر اهل اللّه اين نيز عبادت عبيد است و عبادت معلّل است.
مرتبه هفتم، تصفيه آن است از وصول به لذّات جمال الهى و رسيدن به بهجتهاى انوار سبحات غير متناهى كه عبارت از جنّت لقاء، است. و اين مرتبه، يعنى جنّت لقاء از مهمّات مقاصد اهل معرفت و اصحاب قلوب است
آداب‏الصلاة ص : 166
و دست آمال نوع از آن كوتاه است، و اوحدى از اهل معرفت به سعادت اين شرف مشرّفند، و اهل حبّ و جذبه از كمّل اهل اللّه و اصفياء اللّه هستند، و لكن اين كمال مرتبه كمّل اهل اللّه نيست، بلكه از مقامات معمولى سرشار آنها است. و اين كه در ادعيه، مثل مناجات شعبانيّه، حضرت امير المؤمنين و اولاد طاهرينش اين مرتبه را خواسته يا اشاره به داشتن آن نموده، نه آن كه مقامات آنها منحصر به همين مرتبه است، چنانچه مرتبه هشتم كه در ازاء اين مرتبه است و آن عبارت است از تصفيه عمل از خوف فراق نيز از كمال مقامات كمّل نيست، و اين كه جناب امير المؤمنين‏كيف اصبر على فراقك«»
گويد از مقامات معمولى سرشار او و مثل او است.
بالجمله، تصفيه عمل از اين دو مرتبه نيز در نزد اهل اللّه لازم است، و عمل با آن معلّل و از حظوظ نفسانيّه خارج نيست، و اين كمال خلوص است.
و پس از اين، مراتب ديگرى است كه از حدود خلوص خارج و در تحت ميزان توحيد و تجريد و ولايت است كه بيان آن اينجا مناسب نيست.