امّا مقدّمه‏
بدان كه از براى نماز غير از اين صورت معنايى است و غير از اين ظاهر باطنى است، و چنانچه ظاهر را در آدابى است كه مراعات ننمودن آنها يا موجب بطلان نماز صورى يا نقصان آن گردد، همينطور از براى باطن آدابى است قلبيّه باطنيه كه با مراعات ننمودن آنها نماز معنوى را بطلان يا نقصان دست دهد، چنانچه با مراعات آنها نماز داراى روح ملكوتى شود. و ممكن است پس از مراقبت و اهتمام به آداب باطنيّه قلبيّه، شخص مصلّى را نصيبى از سرّ الهى نماز اهل معرفت و اصحاب قلوب حاصل شود كه آن قرّة العين اهل‏
__________________________________________________
[1] «بار الها، كمال بريدگى (از متعلّقات دنيوى) براى توجه به خودت ارزانيم فرما، و چشم دلهايمان را به نور نظر كردن به خودت روشن گردان تا ديدگان دل پرده‏هاى نور را دريده به كان عظمت و جلال برسد و جانهايمان به عزّت قدس تو آويخته گردد (تعلق يابد).» «مناجات شعبانيّه»، بحار الانوار، ج 91، ص 99.
[2] - اشاره است به كتاب سرّ الصّلوة (معراج السّالكين و صلوة العارفين). جناب مؤلّف قدّس سرّه الشريف در آغاز آن بعد از حمد و صلوة و دعا چنين آورده‏اند: «و بعد، اين سرگشته وادى حيرت و جهالت و بسته به تعلّقات انيّت و انانيّت و سرگرم باده خودى و خود پرستى و بى خبر از مقامات معنويّه و ملك هستى ارادت خالص كردم كه برخى از مقامات روحيه اولياء عظام را در اين سلوك روحانى و معراج ايمانى به رشته تحرير در آورم...». پايان تأليف اين كتاب شريف در بيست و يكم ربيع الثّانى 1358 هجرى قمرى، برابر با 19 خرداد 1318 هجرى شمسى، بوده است.
آداب‏الصلاة ص : 3
سلوك«» و حقيقت معراج قرب محبوب است.«» و آنچه گفته شد كه براى نماز باطن و صورت غيبيّه ملكوتيّه است، علاوه بر آن كه موافق ضربى از برهان و مطابق مشاهدات اصحاب سلوك و رياضت است، آيات و اخبار كثيره عموما و خصوصا نيز دلالت بر آن دارد، و ما به ذكر بعضى از آن اين اوراق را متبرّك مى‏كنيم.
از آن جمله قول خداى تعالى است:يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرا و ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ انَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَدا بَعيدا 3: 30.«» آيه شريفه دلالت كند كه هر كسى اعمال خوب و بد خود را حاضر مى‏بيند و صورت باطنّيه غيبيّه آنها را مشاهده كند. چنانچه در آيه شريفه ديگر فرمايد:وَ وَجَدُوا ما عَمِلوُا حاضِرا 18: 49.«» و در آيه ديگر فرمايد:فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْرا يَرَه 99: 7... الخ«» دلالت كند بر آن كه نفس اعمال را معاينه كند.
و اما احاديث شريفه در اين مقام بيشتر از آن است كه در اين صفحات بگنجد و ما به ذكر بعض آن اكتفا مى‏كنيم.
از آن جمله در وسائل سند به حضرت صادق سلام اللّه عليه رساند، قال: من صلّى الصّلوات المفروضات في اوّل وقتها و أقام حدودها، رفعها الملك الى السّماء بيضاء نقيّة، تقول: حفظك اللّه كما حفظتنى استودعتني ملكا كريما.
و من صلاها بعد وقتها من غير علّة و لم يقم حدودها، رفعها الملك سوداء مظلمة، و هي تهتف به: ضيّعتني ضيّعك اللّه كما ضيّعتني و لا رعاك اللّه كما لم ترعني. [1]
__________________________________________________
[1] - «كسى كه نمازهاى واجب را در اوّل وقت ادا كند و حدود آنها را حفظ نمايد، فرشته آن را سپيد و پاكيزه به‏
آداب‏الصلاة ص : 4
دلالت كند بر آن كه نماز را ملائكة اللّه بالا برند به سوى آسمان يا با صورت پاكيزه سفيد. و آن در وقتى است كه در اوّل وقت بجا آورد و ملاحظه آداب آن نمايد، و در اين صورت دعاى خير به نمازگزار كند. و يا با صورت تاريك سياه. و آن در وقتى است كه آن را بى عذر تأخير اندازد و اقامه حدود آن نكند، و در اين صورت او را نفرين كند. و اين حديث علاوه بر آن كه دلالت بر صور غيبيّه ملكوتيّه كند دلالت بر حيات آنها نيز كند، چنانچه برهان نيز قائم است بر آن و آيات و اخبار دلالت بر آن كند. چنانچه حق تعالى فرمايد:و إنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوان 29: 64.«» و به مضمون اين حديث شريف احاديث ديگرى است كه ذكر آنها موجب تطويل است.
و از حضرت صادق سلام اللّه عليه روايت است كه «چون بنده مؤمن داخل قبر شود، نماز در جانب راست او و زكات در جانب چپ او است، و خوبى او بر او سايه افكند و صبر در گوشه‏اى قرار گيرد، و چون دو ملكى كه موكّل سؤالند داخل شوند، صبر به نماز و زكات و نيكويى گويد: با شما باد يارى رفيقتان و اگر شما عاجز شديد من با او هستم.»«» و اين حديث شريف را در كافى شريف به دو طريق نقل فرموده و شيخ صدوق رحمه اللّه در ثواب الاعمال حديث فرموده. و دلالت آن بر صور غيبيّه برزخيّه و حيات و شعور آنها واضح است. و احاديث تمثّل قرآن به صورت ملكوتيّه و تمثّل نماز بسيار است.
__________________________________________________
آسمان برد. نماز (به نماز گزار) گويد: خدا تو را نگاه دارد همان گونه كه مرا نگاه داشتى، مرا به ملكى بزرگوار سپردى. و كسى كه نمازها را بى سبب به تأخير اندازد و حدود آنها را حفظ نكند، فرشته نماز او را سياه و تاريك به آسمان برد در حالى كه نماز با صداى بلند به نماز گزار گويد: مرا ضايع كردى، خداى تو را ضايع كند آنچنانكه مرا ضايع كردى، و خدا تو را رعايت نكند، آنچنانكه تو مرا رعايت نكردى.» - وسائل الشيعة، ج 3، ص 90، «كتاب الصّلوة»، «أبواب المواقيت»، باب 3، حديث 17. (با اختلافى اندك).
آداب‏الصلاة ص : 5
و اما آنچه گفته شد كه از براى نماز و ساير عبادات جز اين آداب صوريّه آداب قلبيه ايست كه بدون آن آداب نماز ناقص است يا اصلا مقبول درگاه نيست، در خلال اين اوراق، كه شماره آداب قلبيّه مى‏شود، مذكور خواهد شد ان شاء اللّه.
و آنچه در اين مقام بايد دانست آن است كه اكتفا نمودن به صورت نماز و قشر آن و محروم ماندن از بركات و كمالات باطنيّه آن، كه موجب سعادات ابديّه بلكه باعث جوار ربّ العزّة و مرقاة عروج به مقام وصول به وصال محبوب مطلق - كه غايت آمال اولياء و منتهاى آرزوى اصحاب معرفت و ارباب قلوب بلكه قرّة العين سيّد رسل صلّى اللّه عليه و آله است -«» از اعلى مراتب خسران و زيان كارى است كه پس از خروج از اين نشأه و ورود در محاسبه الهيّه موجب حسرتهايى است كه عقل ما از ادراك آن عاجز است. ما تا در حجاب عالم ملك و خدر طبيعت هستيم از آن عالم نمى‏توانيم ادراكى نماييم و دستى از دور بر آتش داريم. كدام حسرت و ندامت و زيان و خسارت بالاتر از آن است كه چيزى كه وسيله كمال و سعادت انسان و دواى درد نقايص قلبيّه است و در حقيقت صورت كماليّه انسانيّه است، ما پس از چهل پنجاه سال تعب در راه آن از آن به هيچ وجه استفاده روحيّه نكرده سهل است، مايه كدورت قلبيّه و حجابهاى ظلمانيّه شود، و آنچه قرّة العين رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلم است موجب ضعف بصيرت ما گردد يا حسرتى على ما فرّطت في جنب اللّه«».
پس اى عزيز، دامن همّت به كمر زن و دست طلب بگشاى و با هر تعب و زحمتى است حالات خود را اصلاح كن و شرايط روحيّه نماز اهل معرفت را تحصيل كن، و از اين معجون الهى كه با كشف تامّ محمدى صلّى اللّه عليه و آله براى درمان تمام دردها و نقصهاى نفوس فراهم آمده استفاده كن، و خود را
آداب‏الصلاة ص : 6
تا مجال است از اين منزلگاه ظلمت و حسرت و ندامت و چاه عميق بعد از ساحت مقدّس ربوبيّت جلّ و علا كوچ ده و مستخلص كن و به معراج وصال و قرب كمال خود را برسان، كه اگر اين وسيله از دست رفت وسايل ديگر منقطع است: ان قبلت قبل ما سواها، و إن ردّت ردّ ما سواها. [1] و ما آداب باطنيّه اين سلوك روحانى را به مقدار ميسور و مقتضى بيان مى‏كنيم، شايد يكى از اهل ايمان را نصيبى از آن اتّفاق افتد، و اين خود شايد موجب رحمت الهى و توجّه غيبى شود نسبت به اين باز مانده از طريق سعادت و انسانيّت و مغلول در زندان طبيعت و انانيّت. انّه ولىّ الفضل و العناية.
__________________________________________________
[1] «اگر (نماز) پذيرفته شد ساير اعمال پذيرفته مى‏شود، و اگر ردّ شد كارهاى ديگر (نيز) ردّ مى‏شود.» فلاح السّائل، ص 127، به نقل از من لا يحضره الفقيه. در منبع اخير روايت چنين است: أوّل ما يحاسب به العبد عن الصّلوة، فاذا قبلت قبل منه سائر عمله، و اذا ردّت عليه ردّ عليه سائر عمله. ج 1، «فضل الصّلوة»، باب 2، حديث 5.