تنبيه عرفانى‏
بدان كه از براى شهادت مراتبى است كه ما به بعض مراتب آن اكتفا مى‏كنيم به حسب مناسبت اين اوراق.
اول، شهادت قوليّه است. و آن معلوم است. و اين شهادت قوليّه اگر مشفوع با شهادت قلبيه نشود، و لو به بعض مراتب نازله آن، شهادت نخواهد
آداب‏الصلاة ص : 132
بود، بلكه خدعه و نفاق خواهد بود، چنانچه در باب تكبير از حضرت صادق حديث شد.«» دوم، شهادت فعليّه است. و آن چنان است كه انسان به حسب عملهاى جوارحى شهادت دهد، مثلا، در طرز اعمال و جريان افعال خود حقيقت لا مؤثّر في الوجود الا اللّه را داخل كند، و چنانچه لازمه شهادت قوليّه‏اش آن است كه كسى را مؤثّر نداند، نقشه اعمالش نيز چنان باشد، پس، دست احتياج خود را جز در محضر مقدس حق جلّ و علا دراز نكند و چشم اميد خود را به موجودى از موجودات باز ننمايد، و پيش بندگان ضعيف اظهار غنا و استغنا كند و از ضعف و ذلت و عجز كناره گيرد. و اين مطلب در احاديث شريفه بسيار است، چنانچه در روايت كافى شريف است كه «عزّ مؤمن استغناء اوست از مردم.»«» و اظهار نعمت و غنى نمودن خود يكى از مستحبّات شرعيّه است و طلب حوائج از مردم از مكروهات است. بالجمله، انسان بايد لطيفه الهيّه لا مؤثّر في الوجود الا اللّه را در مملكت ظاهر خود اجرا كند.
سوم، شهادت قلبيّه است. و آن سرچشمه شهادات افعاليّه و اقواليّه است، و تا آن نباشد، اين‏ها صورت نگيرد و حقيقت پيدا نكند. و آن، چنان است كه توحيد فعلى حق در قلب تجلّى كند و قلب به سرّ باطنى خود در يابد حقيقت اين لطيفه را و از ديگر موجودات منقطع و منفصل شود. و عمده اخبارى كه از اهل بيت عصمت راجع به ترك طمع از دست مردم و يأس از بندگان و ثقه و اعتماد به خداى تبارك و تعالى وارد شده، راجع به اين مقام است.
عن الكافى باسناده عن على بن الحسين عليهما السلام، قال:رايت الخير كلّه قد اجتمع في قطع الطّمع عمّا في ايدى النّاس، و من لم يرج النّاس في شي‏ء و ردّ امره إلى اللّه تعالى في جميع اموره، استجاب اللّه تعالى له في كلّ‏
آداب‏الصلاة ص : 133
شى‏ء. [1]
و از اين قبيل احاديث بسيار است.
چهارم، شهادت ذاتيه است، و مقصود شهادت وجوديّه است. و آن در كمّل اولياء تحقق يابد. و در نظر اولياء در جميع موجودات به يك معنى اين شهادت هست. و شايد آيه شريفه‏شَهِدَ اللّه انّهُ لا الا هُوَ و الْمَلائِكةُ و اولوا الْعِلْم. 3: 18[2] اشاره به شهادت ذاتيّه باشد، زيرا كه حق تعالى در مقام احديّت جمع شهادت ذاتيّه به وحدانيّت خود دهد، زيرا كه صرف وجود احديّت ذاتيّه دارد و در طلوع يوم القيمة ظهور به وحدانيّت تامّه كند. و اين احديّت اول در مرآت جمع، و پس از آن در مرآت تفصيل ظهور كند، و لهذا فرموده:
وَ المَلائِكَةُ و اولوُا الْعِلْم 3: 18.و در اينجا مقاماتى از معارف است كه از عهده اين اوراق خارج است.