فصل سوم در آداب قلبيّه سالك است هنگام توجّه به آب براى طهارت‏
و در اين باب حديث شريف مصباح الشّريعه را ذكر و ترجمه مى‏كنيم تا قلوب صافيه اهل ايمان را از آن نورانيّتى حاصل شود.
فى مصباح الشّريعة قال الصّادق عليه السلام:اذا اردت الطّهارة
آداب‏الصلاة ص : 62
و الوضوء، فتقدّم إلى الماء تقدّمك إلى رحمة اللّه. فانّ اللّه تعالى قد جعل الماء مفتاح قربته و مناجاته و دليلا إلى بساط خدمته. و كما انّ رحمة اللّه تطهّر ذنوب العباد، كذلك النّجاسات الظّاهرة يطهّرها الماء لا غير. قال اللّه تعالى:هُو الَّذى أَرْسَلَ الرِّياحَ بُشْرا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهوُرا. 25: 48و قال اللّه تعالى:وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَي‏ءٍ حَيّ، أَ فَلا يُؤْمِنونَ. 21: 30فكما احيا به كلّ شي‏ء من نعيم الدّنيا، كذلك برحمته و فضله جعل حياة القلوب الطّاعات. و تفكّر في صفات الماء و رقّته و طهره و بركته و لطيف امتزاجه بكلّ شي‏ء. و استعمله في تطهير الاعضاء الّتى امرك اللّه بتطهيرها [خ ل: و تعبّدك بادائها]. و آت بآدابها في فرائضه و سننه، فانّ تحت كلّ واحدة منها فوائد كثيرة، فاذا استعملتها بالحرمة، انفجرت لك عيون فوائده عن قريب. ثمّ عاشر خلق اللّه كامتزاج الماء بالاشياء: يؤدّى كلّ شي‏ء حقّه و لا يتغيّر عن معناه، معتبرا لقول رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله: مثل المؤمن المخلص [خ ل: الخاصّ‏] كمثل الماء. و لتكن صفوتك مع اللّه تعالى في جميع طاعتك كصفوة الماء حين انزله من السّماء و سمّاه «طهورا». و طهّر قلبك بالتّقوى و اليقين عند طهارة جوارحك بالماء.«»

در اين حديث شريف لطايف و دقايقى است و اشارات و حقايقى است كه قلوب اهل معرفت را زنده كند و ارواح صافيه اصحاب قلوب را حيات بخشد. فرمايد:
چون اراده طهارت و وضو كردى، متوجّه آب بشو آن سان كه متوجّه رحمت حق شوى، زيرا كه حق تعالى قرار داده آب را كليد تقرّب به خود و مناجات خويش و راهنماى بساط خدمت خود. و چنانچه رحمت خدا پاك مى‏كند گناهان بندگان را همانطور نجاسات ظاهره را آب پاك مى‏كند نه غير آن. خداى تعالى فرمايد: «اوست آن كس كه فرستاد بادها را براى بشارت در جلو رحمتش و نازل نموديم از آسمان آب پاكيزه را.»«» و فرمود خداى
آداب‏الصلاة ص : 63
تعالى: «و قرار داديم از آب هر چيز زنده را.»«» و اين كه در اين حديث آب را به رحمت حق تشبيه، بلكه تأويل، نموده يكى از نكاتش آن است كه آب يكى از مظاهر بزرگ رحمت حق است كه در عالم طبيعت آن را نازل فرموده و مايه حيات موجودات آن را قرار داده، بلكه رحمت واسعه الهيّه را كه از سماء رفيع الدّرجات حضرت اسماء و صفات نازل و اراضى تعيّنات اعيان به آن زنده گرديده، اهل معرفت به «آب» تعبير نمودند. و چون در آب ملكى ظاهرى جلوه رحمت واسعه الهيّه از ديگر موجودات دنيائى بيشتر است، حق تعالى آن را براى تطهير از قذارات صوريّه قرار داد و مفتاح باب قرب و مناجات خود مقرّر فرمود و راهنماى بساط خدمت خويش، كه باب الابواب رحمتهاى باطنيّه است، قرار داد. بلكه آب رحمت حق در هر نشئه‏اى از نشئات وجود و در هر مشهدى از مشاهد غيب و شهود نزول و ظهور كند، تطهير ذنوب عباد اللّه نمايد موافق با آن نشئه و مناسب آن عالم، پس با آب رحمت نازل از اسماء احديّت ذنوب غيبت تعيّنات اعيان تطهير شود، و با آب رحمت واسعه از سماء واحديّت ذنوب عدميّت مهيّات خارجيّه تطهير شود، و در هر مرتبه از مراتب وجود مطابق آن مرتبه. و در مراتب نشئات انسانيّه نيز آب رحمت را ظهوراتى است مختلفه، چنانچه از آب نازل از حضرت ذات به تعيّنات جمعيّه برزخيّه ذنوب سرّ وجودى تطهير شود (وجودك ذنب لا يقاس به ذنب).«» و با آب نازل از حضرات اسماء و صفات و حضرت تجلّى فعلى رؤيت صفت و فعل تطهير شود. و با آب نازل از سماء حضرت حكم عدل قذارات خلقيّه باطنيّه تطهير شود. و با آب نازل از سماء غفاريّت ذنوب عباد تطهير شود. و با آب نازل از سماء ملكوت قذارات صوريّه تطهير شود. پس معلوم شد كه حق تعالى آب را مفتاح قرب و دليل بساط رحمت خويش قرار داده. پس از آن، در حديث شريف دستور ديگرى دهد و
آداب‏الصلاة ص : 64
راه ديگرى براى اهل سلوك و مراقبه مفتوح فرمايد. مى‏فرمايد:
و تفكّر نما در صفاى آب و رقت و طهارت و بركت آن و لطافت ممزوج شدن آن با هر چيزى. و استعمال كن آن را در تطهير آن اعضائى كه خداوند امر فرموده تو را به پاكيزه نمودن آنها. و ادا كن آداب آنها را در فريضه‏ها و سنّت‏هاى الهى، زيرا كه در تحت هر يك از آنها فايده‏هايى است بسيار كه چون استعمال نمائى آنها را به احترام، منفجر شود از براى تو - در نزديكى - چشمه‏هاى فايده‏هاى آن.
اشاره فرموده در اين حديث شريف به مراتب طهارت به طريق كلّى. و چهار مرتبه كلّى آن را بيان فرموده، كه يكى از مراتب آن اين است كه تا اين جاى حديث شريف مذكور است و آن تطهير اعضاء است. و اشاره فرموده به اينكه اهل مراقبه و سلوك إلى اللّه نبايد واقف به صور و ظواهر اشياء شوند، بلكه بايد ظاهر را مرآت باطن قرار دهند و از صور حقايق را كشف كنند و به تطهير صورى قناعت نكنند كه آن دام ابليس است. پس، از صفاى آب پى به تصفيه اعضاء برند، و آنها را با ادا نمودن فرائض و سنن الهيّه تصفيه كنند و صفا دهند، و از رقّت آنها اعضاء را ترقيق كنند و از غلظت تعصّى بيرون آورند و طهور و بركت را در جميع اعضاء سرايت دهند، و از لطف امتزاج آب با اشياء كيفيّت امتزاج قواى ملكوتيّه الهيّه را با عالم طبيعت ادراك كنند و نگذارند قذارات طبيعت در آنها اثر كند. و چون اعضاء را به سنن و فرائض الهيّه و آداب آنها متلبّس نمودند، فوائد باطنيّه كم كم ظاهر شود و چشمه‏هاى اسرار الهيّه منفجر شود و لمحه‏اى از اسرار عبادت و طهارت براى او منكشف گردد. و چون از مرتبه اوّل طهارت و دستور آن فراغت حاصل شد، به دستور ثانوى شروع فرمود، و مى‏فرمايد:
پس از آن معاشرت كن با خلق خدا مثل ممزوج بودن آب با اشياء كه ادا مى‏كند حقّ هر چيزى را و از معناى خود تغيير نمى‏كند، و تأمّل كن قول رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را كه مى‏فرمايد مثل مؤمن خالص [خ ل: خاصّ‏] مثل آب است.
آداب‏الصلاة ص : 65
دستور اوّل مربوط بود به معامله انسان سالك با قواى داخليّه و اعضاى خود، و دستور دوم، كه در اين فقره از حديث شريف است، مربوط است به معامله انسان با خلق خدا. و اين دستور جامعى است كه كيفيّت معاشرت سالك را با مخلوق بيان فرموده، و ضمنا از آن، حقيقت خلوت نيز استفاده شود. و آن، چنان است كه سالك إلى اللّه در عين حال كه با هر دسته از مردم معاشرت به معروف كند و حقوق خلقيّه را ردّ نمايد و با هر يك از مردم به طور مناسب حال او مراوده و معامله كند، از حقوق الهيّه نگذرد و معناى خود را كه عبارت از عبوديّت و توجّه به حقّ است از دست ندهد، و در عين حال كه در كثرت واقع است در خلوت باشد، و قلب او كه منزلگاه محبوب است خالى از اغيار و فارغ از هر نقش و نگار باشد. پس، دستور سوّمى را ذكر فرموده كه آن كيفيّت معامله سالك است با خداى تعالى، مى‏فرمايد:
بايد صفاى تو با خداى تعالى در همه طاعاتت مثل صفاى آب باشد در وقتى [كه‏] نازل نمود آن را از آسمان و ناميد آن را «طهور».
يعنى بايد سالك إلى اللّه خالص از تصرّف طبيعت باشد و كدورت و ظلمت آن را در قلب او راهى نباشد، و جميع عبادات او خالى از جميع شرك‏هاى ظاهرى و باطنى باشد. و همانطور كه آب در وقت نزول از آسمان طاهر و پاكيزه است و دست تصرف قذارات به آن دراز نشده، قلب سالك، كه از سماء غيب ملكوت طاهر و پاكيزه نازل شده، نگذارد در تحت تصرّف شيطان و طبيعت واقع شده به قذارات آلوده گردد. و پس از اين دستور، آخرين دستور جامع را براى اهل رياضت و سلوك بيان فرمود، مى‏فرمايد:
پاكيزه كن دل خويشتن را به پرهيزگارى و يقين در وقت پاكيزه نمودن اعضاء خود را به آب.
و در اين، اشاره به دو مقام شامخ اهل معرفت است: يكى تقوا، كه كمال آن ترك غير حقّ است، و ديگرى يقين، كه كمال آن مشاهده حضور محبوب است.