ختم و دعاء
مناسب بود كه ما اين رساله را تتميم كنيم به ذكر موانع معنويّه صلوة از قبيل ريا و عجب و امثال آن، لكن به واسطه آن كه در كتاب اربعين«» در شرح بعض احاديث، در اين موضوعات شرحى مذكور داشتيم، و اينك به واسطه كثرت اشتغال و تشتّت قواى فكريّه معذور از اين خدمت مى‏باشم، لهذا اين اوراق را با اعتراف به نقص و تقصير ختم، و از ارباب نظر پاك عفو خطا مى‏طلبم، و به دعاى خير آنان و نفس كريم آنها نيازمندم.
بار خداوندا كه ما بندگان ضعيف را بى سابقه خدمت و طاعتى يا احتياج به بندگى و عبادتى با تفضّل و عنايت و محض رحمت و كرامت لباس هستى پوشانيدى، و به انواع نعمتهاى روحانى و جسمانى و اصناف رحمتهاى باطنى و ظاهرى مفتخر فرمودى، بى آن كه از نبود ما خللى در قدرت و قوّت تو راه يابد، يا از بود ما به عظمت و حشمت تو چيزى افزايد، اكنون كه سرچشمه رحمانيّت تو جوشيد و چشم خورشيد جمال جميل تو درخشيد و ما را به بحار رحمت مستغرق و به انوار جمال منوّر فرمود، نقايص و خطيئات و گناهان و تقصيرات ما را نيز به نور توفيق باطنى و دستگيرى و هدايت سرّى جبران فرما، و دل سر تا پا تعلّق ما را از تعلّقات دنياويّه برهان و به تعلّق به عزّ قدس خود آراسته نما.
بار الها، از طاعت ما ناچيزان بسطى در ملك تو حاصل نشود، و از سر پيچى ما نقصى در مملكت راه نيابد، و از عذاب و شكنجه گناهكاران نفعى به تو عايد نگردد، و از بخشش و رحمت افتادگان نقصانى در قدرت تو
آداب‏الصلاة ص : 381
حاصل نشود، عين ثابت خطاكاران طالب رحمت است و فطرت ناقصان طلبكار تماميّت، تو خود با لطف عميم با ما رفتار فرما و به سوء استعداد ما نظر نفرما.
الهى، ان كنت غير مستأهل لرحمتك، فانت اهل ان تجود علىّ بفضل سعتك. الهى، قد سترت علىّ ذنوبا في الدّنيا، و انا احوج إلى سترها علىّ منك في الاخرى. الهى، هب لي كمال الانقطاع إليك، و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتّى تخرق ابصار القلوب حجب النّور، فتصل إلى معدن العظمة.«»
تا اين جا به تقدير الهى جلّ و علا كلام ما ختم شد، حامدا شاكرا على نعمائه، مصلّيا على محمّد و آله الطّاهرين. به تاريخ روز دوشنبه دوم ربيع الثانى هزار و سيصد و شصت و يك (1361) قمرى.«»