فصل نهم در بيان احاديث راجع به حضور قلب
در ذكر شمّهاى از احاديث اهل بيت عصمت و طهارت سلام اللّه عليهم راجع به ترغيب حضور قلب.
و ما در اين جا به ترجمه متن بعضى از روايات اكتفا مىكنيم:
از حضرت رسول ختمى صلّى اللّه عليه و آله روايت است كه «عبادت
آدابالصلاة ص : 38
كن خداى تعالى را چنانچه گويا او را مىبينى، و اگر تو او را نمىبينى او تو را مىبيند.»«» از اين حديث شريف استفاده دو مرتبه از مراتب حضور قلب مىشود:
يكى، آنكه سالك مشاهد جمال جميل و مستغرق تجلّيات حضرت محبوب باشد به طورى كه جميع مسامع قلب از ديگر موجودات بسته شده و چشم بصيرت به جمال پاك ذى الجلال گشوده گرديده و جز او چيزى مشاهده نكند. بالجمله، مشغول حاضر باشد و از حضور و محضر نيز غافل باشد.
و مرتبه ديگر، كه نازلتر از اين مقام است، آن است كه خود را حاضر محضر ببيند و ادب حضور و محضر را ملحوظ دارد. جناب رسول اكرم فرمايد: «اگر مىتوانى از اهل مقام اوّل باشى عبادت خدا را آن طور بجا آور، و الا از اين معنا غافل مباش كه تو در محضر ربوبيّتى.» و البته محضر حق را ادبى است كه غفلت از آن از مقام عبوديت دور است. و اشاره به اين فرموده است. در حديثى كه جناب أبو حمزه ثمالى رضى اللّه عنه نقل مىكند، مىگويد: «ديدم حضرت على بن الحسين سلام اللّه عليهما را كه نماز مىخواند. عباى آن حضرت از دوشش افتاد. آن را راست و تسويه نفرمود تا آن كه از نماز فارغ شد. سؤال كردم از سببش، فرمود: واى بر تو، آيا مىدانى در خدمت كى بودم؟»«» و نيز از حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله منقول است كه «دو نفر از امّت من به نماز مىايستند در صورتى كه ركوع و سجودشان يكى است و حال آن كه ميان نماز آنها مثل ما بين زمين و آسمان است.»«» و فرمودند: «آيا نمىترسد كسى كه صورت خود را در نماز بر مىگرداند صورت او چون روى حمار شود.»«»
آدابالصلاة ص : 39
و فرمودند: «كسى كه دو ركعت نماز بجا آورد و در آن به چيزى از دنيا متوجّه نشود، خداى تعالى گناهان او را مىآمرزد.»«» و فرمودند: «بعضى از نمازها قبول مىشود نصفش يا ثلثش يا ربعش يا خمسش - تا عشرش. و بعضى از نمازها چون جامه كهنه پيچيده مىشود و به روى صاحبش زده مىشود. و از نماز تو مال تو نيست مگر آن كه به قلبت اقبال به آن كنى.»«» و حضرت باقر عليه السلام فرمودند: «رسول خدا فرمود: وقتى بنده مؤمن به نماز بايستد خداى تعالى نظر به سوى او كند - يا فرمودند خداى تعالى اقبال به او كند - حتى منصرف شود. و رحمت از بالاى سرش سايه بر او افكند و ملائكه فرو گيرند اطراف و جوانب او را تا افق آسمان و خداى تعالى ملكى را موكّل او كند كه بايستد بالاى سر او و بگويد: اى نمازگزار، اگر بدانى كى نظر مىكند به سوى تو و با كى مناجات مىكنى، توجّه به جايى نمىكنى و از موضعت جدا نمىشوى هرگز.»«» و از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه «جمع نمىشود اشتياق و خوف در دلى مگر آن كه بهشت بر او واجب شود. پس وقتى نماز مىخوانى، اقبال كن به قلب خود به خداى عزّ و جلّ، زيرا كه نيست بنده مؤمنى كه اقبال كند به قلبش به خداى تعالى در نماز و دعا مگر آن كه قلوب مؤمنين را خداى تعالى به او اقبال دهد و با دوستى آنها او را تأييد كند او را به بهشت برد.»«» و از حضرت باقر و صادق عليهما السلام مروى است كه فرمودند:
«نيست از براى تو از نمازت مگر آنچه را كه اقبال قلبت داشته باشى در آن، پس، اگر به غلط بجا آورد تمام آن را يا غفلت از آداب آن كند، پيچيده شود
آدابالصلاة ص : 40
آن و به روى صاحبش زده شود.»«» و از حضرت باقر العلوم عليه السلام روايت شده كه «همانا بالا مىرود از نماز بنده از براى او نصف يا ثلث يا ربع يا خمسش، پس، بالا نمىرود براى او مگر آنچه را اقبال به قلب نموده است بر آن. و ما مأمور شديم به نافله تا تتميم شود نقص فرايض به آن.»«» و از جناب صادق مروى است كه فرمود: «وقتى احرام بستى در نماز، اقبال كن بر آن، زيرا كه وقتى اقبال نمودى خداوند به تو اقبال فرمايد و اگر اعراض نمايى خداوند از تو اعراض كند. پس گاهى بالا نمىرود از نماز مگر ثلث يا ربع يا سدس آن به آن قدر كه نمازگزار اقبال به نماز نموده و خداوند عطا نمىفرمايد به غافل چيزى.»«» و از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله روايت است كه به ابى ذر فرمودند:
«دو ركعت متوسّط با فكر بهتر است از ايستادن يك شب در صورتى كه قلب غافل باشد.»«» احاديث در اين باب بسيار است و براى اصحاب اعتبار و قلوب بيدار اين قدر كفايت كند.
|