فصل چهارم‏
چنانچه در صلوة معراج است، سجده غشوه و صعق در نتيجه مشاهده انوار عظمت حق است. و چون عبد از خود بى خود شد و حال محو و صعق براى او دست داد، عنايت ازلى شامل حال او شود و به الهام غيبى ملهم شود.
و ذكر سجود و تكرار آن براى حصول حال صحو و به خود آمدن است.
پس چون به خود آمد، آتش اشتياق مشاهده نور حق در قلبش مشتعل گردد، و سر از سجده بردارد، و چون در خود بقايايى بيند از انانيّت، با دست اشاره به رفض آن كند، پس، تجلّى نور عظمت ثانيا بر او شود و بقيّه انانيّت را بسوزاند و فانى از فنا شود، و تكبير گويان حالت محو كلى مطلق و صعق تامّ حقيقى براى او حاصل شود، پس، دستگير غيبى به الهام اذكار او را متمكّن در مقام كند، و حالت صحو در اين مقام، كه صحو مقام ولايت است و از هر احتجاب و آلايش خلقى منزّه است، براى او دست دهد، و حال تشهّد و سلام، كه از احكام كثرت است، نيز در اين صحو بعد المحو حاصل شود. و تا اين جا تمام دائره سير انسانى تكميل و تتميم شود.
__________________________________________________
[1] در نسخه خطى، قبل از آغاز فصل چهارم، حضرت امام مطلبى نزديك به دو صفحه با عنوان «تنبيه عرفانى» مرقوم فرموده‏اند، اما سپس به علامت حذف بر روى اين قسمت قلم كشيده و در حاشيه مرقوم فرموده‏اند: اين تنبيه زياد است و بايد محو شود تا آخر. در استنساخ مجدد كتاب نيز اين قسمت موجود نيست، اما مطلب مزبور در چاپهاى قبلى اين كتاب درج گرديده است. در اين چاپ اين قسمت حذف گرديد.