فصل دوم در آداب انحناء ركوعى است‏
بدان كه عمده احوال صلوة سه حال است، كه ساير اعمال و افعال
آداب‏الصلاة ص : 350
مقدّمات و مهيّئات آنها است: اول قيام، و دوم ركوع، و سوم سجود. و اهل معرفت اين سه را اشاره به توحيدات ثلاثه دانند. و ما در سرّ الصّلوة آن مقامات را حسب ذوق عرفانى مذكور داشتيم. و اينك با لسانى ديگر بيان اين منازل كنيم كه با عامّه مناسبتى داشته باشد.
پس گوييم كه چون صلوة معراج كمالى مؤمن و مقرّب اهل تقوى است، متقوّم به دو امر است كه يكى مقدّمه ديگر است:
اول، ترك خود بينى و خود خواهى، كه آن، حقيقت و باطن تقوى است.
و دوم، خدا خواهى و حق طلبى، كه آن، حقيقت معراج و قرب است.
و لهذا در روايات شريفه است كه‏الصّلوة قربان كلّ تقىّ.«»
چنانچه قرآن شريف نيز نور هدايت است ولى براى متّقين:ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيه هُدىً لِلْمُتَّقين 2: 2.«» بالجمله، در اين سه مقام كه مقام قيام و ركوع و سجود است، اين دو مقام به تدريج حاصل شود. پس، در حال «قيام» ترك خود بينى است به حسب مقام فاعليّت، و رؤيت فاعليّت حق و قيّوميّت حق مطلق است. و در «ركوع» ترك خود بينى است. به حسب مقام صفات و اسماء و رؤيت مقام اسماء و صفات حق است. و در «سجود» ترك خود بينى است مطلقا و خدا خواهى و خدا طلبى است مطلقا. و جميع منازل سالكين از شئون اين مقامات ثلاثه است، چنانچه بر اهل بصيرت و اصحاب عرفان و سلوك واضح است.
و چون سالك در اين مقامات توجّه به اين نمود كه سرّ اين اعمال توحيدات ثلاثه است، هر يك از مقامات كه دقيقتر و لطيفتر است سالك را مراقبت بيشتر ضرورت است. و البتّه خطر مقام بالاتر و لغزشش بيشتر است.
آداب‏الصلاة ص : 351
پس، در مقام ركوع چون سالك را دعوى آن است كه در دار وجود علم و قدرت و حياة و اراده‏اى جز از حق نيست و اين دعوى بسيار بزرگ و مقام بسيار دقيقى است و از امثال ما اين دعاوى نشايد، به باطن ذات بايد به درگاه مقدّس حقّ روى تضرّع و مسكنت و ذلّت آوريم و عذر قصور و تقصير خواهيم، و نقصان خود را به عين عيان و شهود وجدان دريابيم، شايد كه از مقام مقدّس توجّهى و عنايتى شود و حال اضطرار اسباب دستگيرى ذات مقدّس شود -امَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ اذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء 27: 62.«»