آداب‏الصلاة ص : 23
فصل ششم در بيان نشاط و بهجت است‏
و ديگر از آداب قلبيّه نماز، و ساير عبادات، كه موجب نتايج نيكويى است، بلكه باعث فتح بعضى از ابواب و كشف بعضى از اسرار عبادات است، آن است كه سالك جدّيّت كند كه عبادت را از روى نشاط و بهجت قلب و فرح و انبساط خاطر بجا آورد و از كسالت و ادبار نفس در وقت عبادت احتراز شديد كند. پس، وقتى را كه براى عبادت انتخاب مى‏كند وقتى باشد كه نفس را به عبادت اقبال است و داراى نشاط و تازگى است و خستگى و فتور ندارد، زيرا كه اگر نفس را در اوقات كسالت و خستگى وادار به عبادت كند ممكن است آثار بدى به آن مترتّب شود كه از جمله آنها آن است كه انسان از عبادت منضجر شود و تكلّف و تعسّف آن زياد گردد و كم كم باعث تنفّر طباع نفوس شود. و اين علاوه بر آن كه ممكن است انسان را بكلّى از ذكر حق منصرف كند و روح را از مقام عبوديّت كه منشأ همه سعادات است برنجاند، از چنين عبادتى نورانيّت قلبيّه حاصل نگردد و باطن نفس از آن منفعل نگردد و صورت عبوديّت صورت باطن قلب نشود. و پيش از اين ذكر شد كه مطلوب در عبادات آن است كه باطن نفس صورت عبوديّت شود.
و اكنون چنين گوييم كه يكى از اسرار و نتايج عبادات و رياضات آن است كه اراده نفس در ملك بدن نافذ گردد و مملكت يكسره در تحت كبرياء نفس منقهر و مضمحلّ گردد و قواى منبثّه و جنود منتشره در ملك بدن از عصيان و سركشى و انانيّت و خود سرى باز مانند و تسليم ملكوت باطن قلب شوند، بلكه كم كم تمام قوا فانى شوند در ملكوت، و امر ملكوت در ملك جارى و نافذ شود و اراده نفس قوّت گيرد و زمام مملكت را از دست شيطان و نفس امّاره بگيرد و جنود نفس از ايمان به تسليم و از تسليم به رضا و از رضا به فنا سوق شوند. و در اين حال شمّه‏اى از اسرار عبادات را نفس دريابد و از تجلّيات
آداب‏الصلاة ص : 24
فعليّه شمّه‏اى حاصل گردد. و آنچه ذكر شد تحقّق پيدا نكند مگر آن كه عبادات از روى نشاط و بهجت بجا آورده شود و از تكلّف و تعسّف و كسالت بكلّى احتراز شود تا حال محبّت و عشق به ذكر حق و مقام عبوديّت رخ دهد و انس و تمكّن حاصل آيد. و انس به حقّ و ذكر او از اعظم مهمّاتى است كه اهل معرفت را به آن عنايت شديد است و اصحاب سير و سلوك براى آن تنافس كنند. و چنانچه اطبّا را عقيده آن است كه اگر غذا را از روى سرور و بهجت ميل كنند زودتر هضم شود، همينطور طبّ روحانى اقتضا مى‏كند كه اگر انسان غذاهاى روحانى را از روى بهجت و اشتياق تناول كند و از كسالت و تكلّف احتراز كند، آثار آن در قلب زودتر واقع شود و باطن قلب با آن زودتر تصفيه شود.
و اشاره به اين ادب در كتاب كريم الهى و صحيفه قويم ربوبى شده است آن جا كه در تكذيب كفّار و منافقين فرمايد:لا يَأْتُونَ الصَّلوةَ الا وَ هُمْ كُسالى‏ وَ لا يُنْفِقُونَ الا وَ هُمْ كارِهُون 9: 54«»و آيه شريفه‏لا تَقْرَبُوا الصَّلوةَ وَ انْتُمْ سُكارى‏ 4: 43«»در حديثى به كسالت تفسير شده. و در روايات اشاره به اين ادب نموده‏اند و ما به ذكر بعضى از آن اين اوراق را مفتخر مى‏نماييم:
محمّد بن يعقوب باسناده عن أبي عبد اللّه عليه السلام قال:لا تكرهوا الى انفسكم العبادة.«».
وعن أبي عبد اللّه (ع) قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله:يا علىّ، انّ هذا الدّين متين، فاوغل فيه برفق و لا تبغّض إلى نفسك عبادة ربّك.«»

آداب‏الصلاة ص : 25
و در حديث است از حضرت عسكرى سلام اللّه عليه:اذا نشطت القلوب فاودعوها، و اذا نفرت فودّعوها.«»
و اين دستور جامعى است كه فرموده‏اند كه در هنگام نشاط و بهجت قلوب وديعه به آنها بسپاريد، و در وقت نفار و گريز آنها را راحت بگذاريد، پس در كسب معارف و علوم نيز اين ادب را بايد منظور داشت و قلوب را با كراهت و تنفر وادار به كسب نكرد.
و از اين احاديث و احاديث ديگر استفاده ادب ديگر شود كه آن نيز از مهمّات باب رياضت است. و آن عبارت از «مراعات» است. و آن، چنان است كه سالك در هر مرتبه كه هست، چه در رياضات و مجاهدات علميّه يا نفسانيّه يا عمليّه، مراعات حال خود را بكند و با رفق و مدارا با نفس رفتار نمايد و زايد بر طاقت و حالت خود تحميل آن نكند، خصوصا براى جوانها و تازه كارها اين مطلب از مهمّات است كه ممكن است اگر جوانها با رفق و مدارا با نفس رفتار نكنند و حظوظ طبيعت را به اندازه احتياج آن از طرق محلّله ادا نكنند، گرفتار خطر عظيمى شوند كه جبران آن را نتوانند كرد، و آن خطر آن است كه گاه نفس به واسطه سخت گيرى فوق العاده و عنان گيرى بى‏اندازه عنان گسيخته شود و زمام اختيار را از دست بگيرد و اقتضاءات طبيعت كه متراكم شد و آتش تيز شهوت كه در تحت فشار بى اندازه رياضت واقع شود، ناچار محترق شود و مملكت را بسوزاند. و اگر خداى نخواسته سالكى عنان گسيخته شود يا زاهدى بى اختيار شود، چنان در پرتگاه افتد كه روى نجات را هرگز نبيند و به طريق سعادت و رستگارى هيچ گاه عود نكند.
پس، سالك چون طبيب حاذقى بايد نبض خود را در ايّام سلوك بگيرد و از روى اقتضاءات احوال و ايّام سلوك با نفس رفتار كند، و در ايّام اشتعال شهوت كه غرور جوانى است طبيعت را بكلّى منع از حظوظش ننمايد و با
آداب‏الصلاة ص : 26
طرق مشروعه آتش شهوت را فرو نشاند كه فرو نشاندن شهوت به طريق امر الهى اعانت كامل در سلوك راه حق كند. پس، نكاح و زواج كند كه از سنن بزرگ الهى است كه علاوه بر آن كه مبدأ بقاء نوع انسانى است در سلوك راه آخرت نيز مدخليّت بسزا دارد. و از اين جهت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: «كسى كه تزويج كند، نصف دينش را احراز نموده.»«» و در حديث ديگر است كه «كسى كه دوست دارد ملاقات كند خدا را پاك و پاكيزه، ملاقات كند او را با زوجه.»«» و از رسول اكرم نيز منقول است كه «اكثر اهل آتش عزبها هستند.»«» و در حديث است كه حضرت امير مؤمنان سلام اللّه عليه فرمودند: «جماعتى از اصحاب بر خود حرام كردند زنها را و افطار در روز و خواب در شب را. امّ سلمه خبر داد به حضرت رسول اكرم. آن سرور تشريف آوردند نزد آنها فرمودند: آيا شما اعراض مى‏كنيد از زنها؟ همانا من نزد زنها مى‏روم و روز تناول مى‏كنم و شب خواب مى‏روم، و كسى كه از سنّت من اعراض كند از من نيست و خداى تعالى فرو فرستاد:لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما احَلَّ اللَّه لَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا انَّ اللَّه لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ، وَ كُلُوا مِمّا رَزَقَكُمُ اللَّه حَلالا طَيِّبا وَ اتَّقُوا اللَّه الَّذى انْتُمْ بِهِ مُؤمِنُون. 5: 87 - 88«»بالجمله، بر سالك راه آخرت «مراعات» احوال ادبار و اقبال نفس لازم است، و چنانچه از حظوظ نبايد مطلقا جلوگيرى كند كه منشأ مفاسد عظيم است، نبايد در سلوك از جهت عبادات و رياضات عمليّه به نفس سخت گيرى كند و آن را در تحت فشار قرار دهد، خصوصا در ايّام جوانى و ابتدا سلوك كه
آداب‏الصلاة ص : 27
آن نيز منشأ انضجار و تنفّر نفس شود و گاه شود كه انسان را از ذكر حقّ منصرف كند.
و در احاديث شريفه اشاره به اين معنى بسيار است، چنانچه در كافى شريف است كه حضرت صادق فرمودند: «من در ايّام جوانى جدّيّت و اجتهاد در عبادت نمودم، پدرم به من فرمود: اى فرزند كمتر از اين عمل كن، زيرا كه خداى عزّ و جلّ وقتى كه دوست داشته باشد بنده‏اى را، راضى شود از او به كم.»«» و قريب به اين مضمون در حديث ديگر است.«» و نيز در روايت كافى است كه حضرت أبي جعفر از حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلم حديث كند كه فرمود: «همانا اين دين محكم است، داخل آن شويد با رفق و مدارا، و عبادت خدا را مبغوض بندگان خدا نكنيد تا مثل سوار مفرطى باشيد كه نه سفر را قطع مى‏كند و نه پشت به مركوب خود باقى مى‏گذارد.»«» و در حديث ديگر است كه «عبادت پروردگار را مبغوض نفس خود مكن.»«» بالجمله، ميزان در باب «مراعات» آن است كه انسان ملتفت احوال نفس باشد و با آن به مناسبت قوّت و ضعف آن سلوك كند، چنانچه اگر نفس در عبادات و رياضات قوى است و تاب مقاومت دارد، در عبادت كوشش و جدّيّت كند. و اشخاصى كه ايّام غرور جوانى را طىّ كرده‏اند و آتش شهوات آنها تا اندازه‏اى فرو نشسته است، مناسب است قدرى رياضات نفسانيّه را بيشتر كنند و با جدّيّت و كوشش مردانه وارد سلوك و رياضت شوند، و هر چه نفس را به رياضات عادت دادند فتح باب ديگر براى او كنند تا آن كه كم كم نفس بر قواى طبيعت چيره شود و قواى طبيعيّه مسخّر در تحت كبرياى نفس گردند. و آنچه در احاديث شريفه وارد است كه جدّيّت و كوشش در عبادت
آداب‏الصلاة ص : 28
كنيد و مدح شده است از اشخاصى كه اجتهاد و كوشش در عبادت و رياضت مى‏كنند و در عبادات و رياضات ائمه هدى سلام اللّه عليهم وارد است، با اين احاديث شريفه كه اقتصاد در عبادت را مدح فرموده‏اند، مبنى بر اختلاف اهل سلوك و درجات و احوال نفوس است، و ميزان كلّى نشاط و قوّت نفس و نفار و ضعف آن است.