تنبيه عرفانى‏
بدان كه براى هر يك از موجودات عوالم غيب و شهادت و دنيا و آخرت مبدأ و معادى است. گرچه مبدأ و مرجع كلّ هويّت الهيّه است، و لكن چون ذات مقدّس حق جلّ و علا را من حيث هو بى حجاب اسماء تجلّى بر موجودات عاليه يا سافله نيست، و به حسب اين مقام كه لا مقامى است بى اسم و رسم و متّصف به اسماء ذاتيّه و صفاتيّه و افعاليّه نيست و احدى از موجودات را با او تناسبى نيست و ارتباط و اختلاطى نمى‏باشد اين التّراب و ربّ الارباب«» - چنانچه تفصيل اين لطيفه را در مصباح الهداية«»
آداب‏الصلاة ص : 293
مستقصى دادم - پس مبدئيّت و مصدريّت ذات مقدّسش در حجب اسمائيّه است، و اسم در عين حال كه عين مسمّى است حجاب او نيز هست، پس، تجلّى در عوالم غيب و شهادت به حسب اسماء و در حجاب آنها است، و از اين جهت ذات مقدّس را در جلوه اسماء و صفات تجلّياتى است در حضرت علميّه كه تعيّنات آنها را اهل معرفت «اعيان ثابته» گويند. و بنابر اين، هر تجلّى اسمى را در حضرت علمى عين ثابتى لازم است، و هر اسمى را به تعيّن علمى، در نشئه خارجيّه مظهرى است كه مبدأ و مرجع آن مظهر همان اسمى است كه مناسب با آن است، و رجوع هر يك از موجودات از عالم كثرت به غيب آن اسمى كه مصدر و مبدأ آن است، عبارت از «صراط مستقيم» آن است، پس، از براى هر يك سير و صراطى است مخصوص و مبدأ و مرجعى است مقدّر در حضرت علم طوعا او كرها. و اختلاف مظاهر و صراطها به اختلاف ظاهر و حضرات اسماء است.
و بايد دانست كه «تقويم» انسان در اعلى علّييّن، جمع اسمائى است، و به همين جهت تا «اسفل سافلين» مردود شده و «صراط» او از «اسفل سافلين» شروع و به «اعلا علّيّين» ختم شود. و اين صراط آنهايى است كه حق تعالى به آنها انعام فرموده به نعمت مطلقه، كه آن نعمت كمال جمع اسمائى است كه بالاترين نعمتهاى الهيّه است. و صراطهاى ديگر، چه صراط سعداء و «منعم عليهم» باشد و چه صراطهاى اشقياء باشد، به قدر نقصان از فيض نعمت مطلق داخل در يكى از دو طرف افراط و تفريط خواهد بود. پس صراط انسان كامل فقط صراط «منعم عليهم» به قول مطلق است. و اين صراط بالاصاله مختص به ذات مقدّس نبىّ ختمى است، و براى ديگر اولياء و انبياء بالتبعيّه ثابت است. و فهم اين كلام با آن كه نبى اكرم ختم نبيّين است محتاج به فهم حضرات «اسماء» و «اعيان» است، كه كفيل آن رساله مصباح الهداية
آداب‏الصلاة ص : 294
است. و اللّه الهادى إلى سبيل الرّشاد.