تنبيه و نكتة
بدان كه در وجه تقديم‏ايّاكَ نَعْبُدُ 1: 5بروَ ايّاكَ نَسْتَعين 1: 5،با آن كه به حسب قاعده بايد «استعانت» در عبادت مقدّم بر خود «عبادت» باشد، گفته‏اند كه «عبادت» بر «استعانت» مقدّم شده نه بر «اعانت»، و گاهى اعانت بى استعانت شود. و نيز چون اين دو به هم مرتبط هستند، در تقديم و تأخير فرقى نكند، كما يقال: قضيت حقّى فاحسنت إلىّ. و احسنت إلىّ فقضيت حقّى.«» و نيز استعانت براى عبادت مستأنفه است نه عبادت واقعه. و برودت اين وجوه بر ارباب ذوق پوشيده نيست.
آداب‏الصلاة ص : 281
و شايد نكته آن باشد كه حصر استعانت به حق تعالى به حسب مقام سلوك إلى اللّه متأخّر است از حصر عبادت، چنانچه واضح است كه بسيارى از موحّدين در عبادت و حاصرين عبادت را به حق، در استعانت مشركند و حصر استعانت به حق نكنند، چنانچه از بعض ارباب تفسير نقل نموديم كه حصر استعانت حقيقى نيست. پس، حصر در عبادت، به معنى متعارف، از اوائل مقامات موحّدين است، و حصر استعانت ترك غير حق است مطلقا.
و پوشيده نباشد كه مقصود از «استعانت» فقط استعانت در عبادت نيست بلكه استعانت در مطلق امور است، و اين پس از رفض اسباب و ترك كثرات و اقبال تامّ على اللّه است. و به عبارت ديگر، حصر «عبادت» حق خواهى و حق طلبى است و ترك طلب غير است، و حصر «استعانت» حق بينى و ترك رؤيت غير است. و ترك رؤيت غير، در مقامات عارفين و منازل سالكين، مؤخّر از ترك طلب غير است.
فائدة عرفانية
بدان اى عبد سالك كه حصر «عبادت» و «استعانت» به حق نيز از مقامات موحّدين و مدارج كامله سالكين نيست، زيرا كه در آن دعوى است كه منافى با توحيد و تجريد است، بلكه رؤيت عبادت و عابد و معبود و مستعين و مستعان به و استعانت منافى با توحيد است. و در توحيد حقيقى كه به قلب سالك جلوه كند، اين كثرات مستهلك و رؤيت اين امور مضمحل است.
بلى، كسانى كه از جذبه غيبيّه به خود آمده و مقام صحو براى آنها حاصل شده، كثرت حجاب آنها نيست. زيرا كه مردم چند طايفه‏اند:
گروهى محجوبانند، چون ما بيچارگان فرو رفته در حجب ظلمانى طبيعت.
و گروهى سالكانند، كه مسافر إلى اللّه و مهاجر به سوى بارگاه قدسند.
و گروهى واصلانند، كه از حجب كثرت خارج و اشتغال به حق دارند و از خلق غافل و محجوبند، و از براى آنها صعق كلى و محو مطلق حاصل
آداب‏الصلاة ص : 282
شده.
و يك گروه راجعان إلى الخلق هستند، كه سمت مكمّليّت و هادويّت دارند، چون انبياء عظام و اوصياء آنها عليهم السلام. و اين طايفه با آن كه در كثرت واقع و به ارشاد خلق مشغولند، كثرت حجاب آنها نيست و از براى آنها مقام برزخيّت است.
بنابر اين‏ايّاكَ نَعْبُدُ و ايّاكَ نَسْتَعين 1: 5به حسب حالات اين طوايف فرق مى‏كند: پس، از ما محجوبان صرف ادّعا و صورت است. پس، اگر تنبّه بر حجاب خود پيدا كنيم و نقصان خود را دريابيم، به هر اندازه‏اى كه از نقصان خود مطّلع شويم، عبادت ما نورانيّت پيدا كند و مورد عنايت حق تعالى شود.
و از سالكان به اندازه قدم سلوك نزديك به حقيقت است. و از واصلان نسبت به رؤيت حق حقيقت است، و نسبت به رؤيت كثرت صرف صورت و جرى بر عادت است. و از كاملان صرف حقيقت است، پس نه آنها حجاب حقّى دارند و نه حجاب خلقى.