ركن سوّم «تعظيم» است.
و آن درالرّحمن الرّحيم 1: 3حاصل شود. چون عبد سالك إلى اللّه در ركن «تحميد» محمدت را به حق تعالى منحصر كرد و از كثرات وجوديّه سلب كمال و تحميد نمود، به افق وحدت نزديك شود و چشم كثرت بينى او كم كم كور شود و صورت رحمانيّت، كه بسط وجود، و رحيميّت، كه بسط كمال وجود است، بر قلب او تجلّى كند و حق را به دو اسم محيط جامع كه كثرات در آن مضمحل است توصيف كند، پس، به واسطه جلوه كمالى قلب را هيبت حاصل از جمال دست دهد، پس، عظمت حق در قلب او جاى گزين شود.
و اين حال چون تمكين يافت، به ركن چهارم منتقل شود كه آن مقام «تقديس» است كه حقيقت تمجيد است، و به عبارت ديگر، تفويض امر إلى اللّه است. و آن، رؤيت مقام مالكيّت و قاهريّت حق و فرو ريختن غبار كثرت و شكستن بتهاى كعبه دل و ظهور مالك بيت قلب و تصرّف نمودن آن را بى مزاحم شيطانى است. و در اين حال به مقام خلوت رسد و بين بنده و حق حجابى نباشد وايّاكَ نَعْبُدُ وَ ايّاكَ نَسْتَعين 1: 5در آن خلوت خاص و مجمع انس واقع شود. و از اين جهت فرمود: هذا بَيْنى وَ بَيْنَ عَبْدى. و چون عنايت ازلى شامل حال او شود و او را به خود آرد، استقامت به اين مقام و تمكين آن حضرت را خواهان شود بقوله:اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم 1: 6.و لهذا «اهدنا» تفسير شده به:
الزمنا و ادمنا و ثبّتنا. و اين براى آنان است كه از حجاب بيرون آمده و به مطلوب ازل رسيده‏اند. و اما امثال ما اهل حجاب بايد هدايت را به همان معنى خود از حق تعالى طلب كنيم. و شايد بقيّه از اين در تفسير سوره مباركه «حمد» بيايد.
ان شاء اللّه تعالى.