ذلّت پذيرى، بازتاب اعراض از جنگ‏

. «الا وَ انّى‏ قَدْ دَعَوْتُكُمْ إلى قِتالِ هؤُلاءِ الْقَوْمِ لَيْلًا وَ نَهارَاً، وَ سِرًّا وَ اعْلاناً وَ قُلْتُ لَكُمْ: اغْزُوهُمْ قَبْلَ انْ يَغْزُوكُمْ فَوَاللَّهِ ما غُزِىَ قَوْمٌ قَطُّ فى‏ عُقْرِ دارِهِمْ الَّا ذَلوُّا فَتَواكَلْتُمْ وَ تَخاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَيْكُمْ الغاراتُ وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ الْاوْطانُ» «2»بهوش باشيد كه من در هر شب و روز در پنهان و آشكار، شما را به پيكار با اين قوم فرا خواندم، و به تأكيد گفتم كه در پيكار با آنان، ابتكار عمل را در دست خود بگيريد، و پيش از آن‏ها، شما يورش بريد؛ چرا كه، به خدا سوگند، هر ملتى كه در قلب سرزمينش مورد تهاجم قرار گرفت بى هيچ استثنايى خوار و زبون شد. اما شما از قبول مسؤوليّتها سرباز زديد و به ديگرانش وا نهاديد و همديگر را تنها گذاشتيد، تا سرانجام دشمن يورش آورد و تاخت و تاز آغازيد و پايگاه هاتان را، يكى پس از ديگرى، به تصرف خويش كشيد.
نكته‏ها و پيام‏ها
1- زعيم و زمامدار يك ملّت بايد مردم را پيوسته به راه مستقيم و خير و صلاح فراخواند و امر به معروف كند و تنها به تذكار و ياد آورى و ابلاغ سطحى بسنده نكند. بلكه بايد با شيوه‏هاى گوناگون و در مقاطع مختلف و در جلسات خصوصى و عمومى. به آن‏ها اصرار ورزد و اسرار نهانى احكام الهى را برايشان باز گويد و آن‏ها را در تعيين سرنوشتشان شركت دهد و به انجام كارهاى جمعى همانند جهاد تأكيد ورزد. بسان امام على بن ابى طالب عليه السلام كه مردم را شب و روز و در نهان و آشكار به جهاد در راه خدا و پيكار و دفاع فرا مى‏خواند. و او در اين اصرار و تأكيد پيوسته، از پيامبران گذشته چون حضرت نوح تبعيّت مى‏كرد چنانكه. او در بخشى از گزارش كار خود به خدا، مى‏گويد: «رَبِّ انّى‏ دَعَوْتُ قَوْمى‏ لَيْلًا وَ نَهاراً ... ثُمَّ انّى‏ دَعَوْتُهُمْ جِهارًا ثُمَّ انّى‏ اعْلَنْتَ لَهُمْ وَ اسْرَرْتُ لَهُمْ اسراراً» «1»پروردگارا من قوم خود را شب و روز دعوت كردم ... سپس آن‏ها را با صداى بلند (به اطاعت فرمان تو) دعوت كردم سپس آشكارا و نهان (حقيقت توحيد و ايمان را) برايشان بيان داشتم. 2- حمله دشمن به ميهن، دو شكست را در پى دارد: اول؛ شكست فيزيكى و تخريب خانه‏ها، و زيان مالى و مرگ و آوارگى. دوم؛ شكست شخصيتى و تحملّ بار گران ذلت و زبونى و حقارت دائمى كه به مراتب خفّت بارتر از شكست مادّى و مالى است. بى شك جامعه‏اى كه سستى‏ مى‏ورزد و هنگام تهاجم دشمن، به دفاع بر نمى‏خيزد و از شخصيّت و سرزمين خود دفاع نمى‏كند. در حقيقت به اختيار خود، جامه عزت از تن بر مى‏كند و جامه ذلت به تن مى‏كند.
3- شكست، پيش از هر چيز، عامل درون مرزى دارد تا برون مرزى.سستى ورزيدن و كار را به عهده ديگران سپردن، و به يارى هم نشتافتن، يك ملت را هر چند قوى و بر حق باشند- به شكست وا مى‏دارد و آن‏ها را بى قيد و شرط به دشمن تسليم مى‏كند. از اين روى امام على عليه السلام به مردم زمان خود، اين ضعف را تذكر مى‏داد و آن را تنها عامل نفوذ دشمن بر سرزمينشان مى‏خواند. در جهان زرمَدار و زورمند كنونى، مسلمانان بايد از تاريخ و سرنوشت گذشته، عبرت گيرند. و سدّ بى تفاوتى را بشكنند و توان دفاعى و نظامى خود را بازيابند و در همه حال آماده دفاع از كيان و هستى خود باشند.