ما در پى راه حلّى بجز جنگ هستيم
. «و لكِنَّا انَّما اصْبَحْنا نُقاتِلُ اخْوانَنا فِى الأِسْلامِ عَلى ما دَخَلَ فيهِ مِنَ الزَّيْغِ وَ اْلأِعْوِجاجِ وَ الشُّبْهَةِ وَ التَّأْويلِ، فَاذا طَمِعْنا فى خَصْلَةٍ يَلُمُّ اللَّهُ بِها شَعَثَنا وَ نَتَدانى بِها الىَ الْبَقِيَّةِ فيما بَيْنَنا رَغِبْنا فيها وَ امْسَكْنا عَمَّا سِواها.» «1»ما امروز با پيدايش زنگارها، كژىها، و نفوذ شبههها و تأويلهاى ناروا در دين، با برادران مسلمان خويش به پيكارى خونين كشيده شدهايم. پس هرگاه احساس كنيم چيزى باعث جمع پراكنده ما است و بدان وسيله به هم نزديك مىشويم و باقى مانده پيوندها را محكم مىسازيم. ما به آن تمايل نشان مىدهيم، آن را گرفته، غيرش را رها مىسازيم. مناسبت تاريخى: هنگامى كه امام عليه السلام با خوارج روبرو شد و اعتراض آنها را در زمينه قبول حكميت شنيد، سعى كرد با منطق و تبيين ماهيّت جريان حكميت، آنها را قانع نمايد و از دشمنى و اقدام به جنگ باز دارد، نخست ياد آور شد كه اين شما بوديد كه على رغم ميل باطنى من، مرا بر قبول آن اجبار كرديد. و در پايان احتجاج، مسأله را از ديدگاه خود در جملات بالا بيان مىفرمايد.
نكتهها و پيامها
1- عواملى كه گاه نخواسته منجر به درگيرى رهبر با گروههاى مسلمان مىشود، در كلام امام اشاره شده است:
الف- كژى و انحراف از خط اصيل اسلام كه امام نگهبان و مبيّن آن است. اين انحرافها مىتواند اختيارى و به خاطر يك سرى تحليلها و تفكرات و اجتهاد شخصى و يا گروهى باشد.
ب- كژىها بطور معمول در پى خواستهها و اميال شخصى و يا گروهى در جامعه پديد مىآيد. سليقهها و شيوهها و ضابطههاى غير اسلامى در اين خواستهها و اميال بى تأثير نيست و چه بسا افراد مسلمان را نيز به انحراف بكشاند.
د- اين افراد به جاى تمسك به بيّنات و محكمات و حقايق روشن، به متشابهات روى آورده دست به تأويلهاى ناروا مىزنند و با توجيه باطل و تأويل حقايق، خود را به دامن باطل مىافكنند و از حقيقت دور مىمانند.
2- نخستين عكس العمل رهبر در برابر اين گونه انحرافها و كج انديشىها، تبيين حق و برخورد منطقى است كه بايد در كمال وضوح، همه زمينههاى انحراف و پايههاى فكرى و كجانديشىها را روشن كند و راه صحيح و حقايق را تا آنجا كه مىتواند ارائه دهد، و چون طبيبى دلسوز به درمان بيمارانش بپردازد؛ زيرا جريانهاى فكرى را از طريق غير منطقى و توسل به زور نمىتوان ريشهكن كرد، بلكه تنها با بكار انداختن و تقويت فكرى منحرفان مىتوان با انحراف آنان مبارزه كرد و پيروز شد.
3- موضعگيرى رهبر در برابر اينگونه انحرافها و كجروىها، از آن جهت ضرورى است كه اين عوامل، جامعه اسلامى را دچار تفرقه و
تشتت نموده و به سراشيبى انحطاط و سقوط مىكشاند؛ از سوى ديگر امام مسؤول انسجام بخشيدن و ايجاد اتحاد بين صفوف مسلمانان و حافظ مركزيت در جامعه اسلامى است و ناگزير است در برابر هر نوع جريان و حركت مخالف كه انسجام و اتحاد و مركزيت را به خطر افكند مبارزه نمايد.
4- در شرايطى كه زمينه حل مشكل انحرافهاى عقيدتى، از راهى به جز جنگ آماده باشد و شيوههاى منطقى در باز گرداندن انسجام و وحدت به جامعه مؤثر تشخيص داده شود، ناگزير جنگ و خشونت محكوم است و شيوههاى صلح جويانه جاى هر گونه بر خورد خشونتآميز را خواهد گرفت.
|