عوامل مؤثر در شكست و پيروزى
«وَ انّى وَ اللَّهِ لَا اظُنُّ أَنَّ هؤُلاءِ اْلَقْومَ سَيُدالُونَ مِنْكُمْ بِاجْتِماعِهِمْ عَلى باطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ وَ بِمَعْصَيتِكُمْ امامَكُمْ فىِ الحَقِّ وَ اطاعَتِهِمْ امامَهُمْ فِى الْباطِلِ» «1» (اخبار پياپى حاكى از سلطه يافتن روز افزون لشكر معاويه بر شهرهايى از قلمرو حكومت امام على عليه السلام، و سستى مردم در امر جهاد امام عليه السلام را بر كرسى خطابه كشاند و خطاب به مردم چنين فرمود:)
به خدا سوگند كه با چنين اوضاع و احوالى، به گمان خويش، آينده را چنين مىبينم كه آنان، با استفاده از نقطه ضعفهاى شما، دولت را در اختيار گيرند، چرا كه آنان، بر محور باطل خويش فراهماند و شما از محور حقّتان پراكندهايد. آنان در راه باطلشان مطيع رهبر خويش اند، اما شما در راه حق خود از رهبرتان سر مىتابيد.
نكتهها و پيامها
1- حق بودن يك لشكر، به معناى تضمين پيروزى و نزول امدادهاى غيبى نيست؛ همچنين باطل بودن يك گروه، به معناى شكست حتمى آنان نيست بلكه هر يك از شكست و پيروزىها وامدار تدبير، طراّحى،فعّاليّت همه جانبه و تلاش پيگير است. چرا كه جهان، چه در بُعد مادّى و چه در بُعد غير مادّى معلول قانون عليّت و نظام ثابت خداوند است كه قدرتمند، ظفرمند است و ضعيف، شكست خورده، چه حق باشد و چه باطل. يك گروه باطل با كسب قدرت مادى، اتّحاد لازم، اطاعت از فرماندهى و جامع بودن در ديگر ويژگىهاى پيروزى، بر رقيب خويش ظفر يابد، چون غلبه معاويه بر ياران على عليه السلام. پس بر حق بودن يك گروه، مانع از شكست وى نمىشود.
2- پيروزى و شكست علل و عواملى دارد از جمله آنها نخست:اطاعت از پيشوا و فرمانده و نافرمانى او در مراحل مختلف و عرصههاى جنگ و سياست است. دوم وحدت و انسجام يك قوم هر چند باطل و فاسد باشند زمينه ساز پيروزى است و تفرقه و اختلاف، موجب شكست آنان خواهد بود هر چند بر حق باشند.
3- عوامل پيروزى اختصاص به موارد ياد شده ندارد. علل ديگرى نيز در آيات و روايات مطرح شده كه از جمله آنها صبر است پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مىفرمايد: «مَنْ صَبَرَ ظَفَرَ» «1»هر كس كه استقامت ورزد پيروزى به دست مىآورد.
|