فروتنى و نقدپذيرى كارگزاران و مسؤولان
. «فَلا تُكَلِّمُونى بِما تُكَلَّمُ بِهِ الْجَبائِرَةُ وَ لا تَتَحَفَّظُوا مِنّى بِما يُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ اهْلِ الْبادَرَةِ وَ لا تُخالِطُونى بِالْمُصانَعَةِ وَ لا تَظُنُّوا بِىَ اسْتِثْقالًا فى حَقٍّ قيلَ لى، وَ لَا الِتماسَ اعْظامٍ لِنَفْسى فَانَّهُ مَنِ اسْتَثْقَلَ الْحَقَّ انْ يُقالَ لَهُ اوِ الْعَدْلَ انْ يُعْرَضَ عَلَيْهِ كانَ الْعَمَلُ بِهِما اثْقَلَ عَلَيْهِ فَلا تَكُفُّوا عَن مَقالَةٍ بِحَقٍّ اوِ مَشْوَرَةٍ بِعَدْلٍ» «1»بدان سان كه رسم سخن گفتن با جبّاران تاريخ است، با من سخن مگوييد و آن چنان كه از تند خويان پروا مىكنند، از من فاصله مگيريد و با تصنّع با من نياميزيد و چنين مپنداريد كه اگر با من سخن حقّى گفته شود مرا گران مىآيد، و نيز گمان مبريد كه من بزرگداشت نفس خويش را خواهانم؛ زيرا آن كه از شنيدن حق و پيشنهاد عدالت احساس سنگينى كند، عمل به آن دو برايش سنگينتر باشد. پس، از سخن حق و پيشنهاد عدل دريغ مورزيد.
نكتهها و پيامها
1- شيوه راه رفتن، نگاه كردن، سخن گفتن و همچنين شيوه گوش فرادادن به گفتار ديگران، هر يك نماد صادقى است از روح و روان آدمى. افراد مغرور و جبار در سخن گفتنشان تجسّم مىيابند و نيز در گوش سپردن به سخن ديگران. با توجه به اين اصل روانشناختى، امام عليه السلام به مردمان زمان خود توصيه مىكند كه با آن حضرت، به شيوه ستمگران برخورد نكنند، با حالت عادى و معمولى رفتار نمايند. بر مسؤولان حكومتى و كارگزاران بلند پايه دولتى است كه اين سيره امام على عليه السلام را سرمشق خود قرار دهند و خود را شخصيّت ممتاز و برتر و جداى از مردم ندانند.
2- حركت رياكارانه و برخورد متملقان و چاپلوسان كه منافع شخصى خود را دنبال مىكنند نبايد زمامداران و دولتمردان را مغرور سازد و حالت جباريت به خود گيرند.
3- هيچ مسؤولى نبايد از انتقاد صريح و بيان شفاف و مستدل نقاط ضعف حوزه مديريتش، ناراحت شود و آن را تحقير شخصيّت تلقّى كند و برايش ناگوار آيد. بلكه بايد چون على عليه السلام نقدپذير باشد. انتقادهاى اخلاقى، سياسى و ... را به مثابه هديّه خوب بداند و در صورت وارد بودن، در عملكرد خود تجديد نظر كند. و هرگز خود را سدّ شكستناپذير و مطلق و ايمن از خطا و اشتباه نبيند.
|