كارايى، ملاك ارزشگذارى
. «ثُمَّ اعْرِفْ لِكُلِّ امْرِىءٍ مِنْهُمْ ما ابْلى، وَ لا تُفيضَنَّ بَلاءَ امْرِىءٍ الى غَيْرِهِ وَ لا تُقَصِرَنَّ بِهِ دُونَ غايَةِ بَلائِهِ وَ لا يَدْعُوَنَّكَ شَرَفُ امْرِىءٍ الى انْ تُعْظِمَ مِنْ بَلائِهِ ما كان صَغيراً وَ لا ضَعَةُ امْرِىءٍ الى انْ تَسْتَصْغِرَ مِنْ بَلائِهِ ما كانَ عَظيماً» «1»... رنج تلاش هر كسى را عادلانه ارج بنه و به ديگرى نسبت مده و در شناخت و بها دادن بدان كوتاهى مكن. هرگز مباد كه شرافت و شخصيّت كسى وادارت كند كه كار و رنج كوچكش را بزرگ بشمارى يا گمنامى كسى برانگيزدت كه كار بزرگ و تلاش او را كوچك ببينى!
نكتهها و پيامها
1- همواره بايد، ارزشها براساس كارايى و عمل نيك تعيين گردد نه بر مبناى نسب و اصالت خانوادگى. چه بسيار افراد نيك انديش و نيكوكار كه فرزندان ناشايست و بدانديش بر جاى گذاشتهاند كه تكيه بر اعتبار ديرينه و پيشينه آنان پيامدهاى ناگوارى خواهد داشت. پسر حضرت نوح در اين مورد، از منظر قرآن نمونه گويا و شاهد صادق است. «2»
2- از دير زمان، شخصيّتگرايى و شخصيّت زدگى، از آفات دولتها و حكومتها بوده است ولى در يك نظام مكتبى، واقعبينى و حقيقتگرايى بايد جايگزين شخصيتگرايى و شخصيت باورى باشد و گرنه جامعه از آفات روزافزون سياسى و اجتماعى آن مصون نخواهد ماند و كارايى و لياقت ذاتى و اكتسابى افراد از ميان خواهد رفت.
|