نفى صراطهاى مستقيم
. «تَاللَّه لَقَدْ عُلِّمْتُ تَبلِيغَ الرِّسالاتِ وَ اتْمامَ الْعِداتِ وَ تَمامَ الْكَلِماتِ وَ عِنْدَنا اهْلَ الْبَيْتِ ابْوابُ الْحِكَمِ وَ ضِياءُ الْامْرِ. الا وَ انَّ شَرائِعَ الدّينِ واحِدَةٌ وَ سُبُلَهُ قاصِدَةٌ، مَنْ اخَذَ بِها لَحِقَ وَ غَنِمَ وَ مَنْ وَقَفَ عَنْها ضَلَّ وَ نَدِمَ» «1»به خدا سوگند كه روش تبليغ رسالتها، تحقق وعدهها و عينيّت يافتن شعارها همه را به كمال به من آموختهاند، آرى، دريچهى هر حكمت و روشنايى امور، همه، در نزد ما- خاندان پيامبر- است. به هوش باشيد كه آبشخورهاى دين يكى بيش نيست، و راههايش همه، معتدل و همسو است، و چنگ يا زنده به آن، به كاروان حق مىپيوندد و سود مىبرد و سر تافته و بازمانده از آن، به گمراهى و پشيمانى كشيده مىشود.
نكتهها و پيامها
1- رهبرى اهل بيت عليهم السلام و امامان شيعه از على عليه السلام تا حضرت مهدى (عج) برگرفته از تعاليم وحيانى است نه سليقههاى شخصى و خواستههاى نفسانى.
2- مقصود از تحقق و اتمام وعدهها در خصوص حضرت على عليه السلام به وقوع پيوستن حوادثى است كه پيامبر به وى خبر داده بود از جمله كيفيّت و زمان و مكان شهادت او. و مقصود از «كلمات» در اين گفتار امام عليه السلام، اصول كلى در نظام زندگى افراد بشر است و آن: رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با خويشتن، رابطه انسان با جهان، و رابطه انسان با انسانها است كه همه آنها به امام على عليه السلام تعليم شده بود.
3- اسلام صراطى است مستقيم و راهى است هموار و روشن، و پيوستن به آن، دورى و گسستن از «راههاى پراكنده» است. آنچه، در اسلام است صراط مستقيم است نه صراطهاى مستقيم.
4- هر چند شكل تحقق عينى مكتب و شيوههاى رهروى، متفاوت است ولى همه آنها داراى وحدت منسجم در ابعاد زير است:
الف- وحدت در هدف و مقصد: هر چند مسائل آنان انفكاكپذيرند همانند مسائل اخلاقى، عبادى، سياسى، اقتصادى و ... ولى در نهايت به يك هدف منتهى مىشوند و آن تقرب جستن به خدا و قرار گرفتن در جاذبه شعاع نور الهى است.ب- وحدت در رهبرى و سير تكاملى بشر به قله كمال. نماز و روزه هر كدام بافت و تركيب خاصى دارد ولى در نهايت هر دو وسيلهاى است براى رساندن انسان به مقام عبوديت و قرب الهى.
|