بخل
. «عَجِبْتُ لِلْبَخيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذى مِنْهُ هَرَبَ وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذى طَلَبَ فَيَعيشُ فِى الدُّنْيا عيشَ الْفُقَراءِ وَ يُحاسَبُ فِى الْاخِرَةِ حِسابَ الْاغْنِياءِ» «1»من از بخيل در شگفتم كه به سوى همان تنگدستىاى مىشتابد كه از آن گريزان است و در همان حال، ثروتى را كه همواره در طلب آن مىكوشد، از دست مىدهد. نتيجه آن كه، در دنيا چون تهيدستان زندگى مىكند ولى در آخرت چونان توانگران به حساب او مىرسند!
نكتهها و پيامها
1- بخل، بهمعناى امساك و نگهدارى ثروت در مواردى است كه لازم است بذل و بخشش شود؛ مانند تنگ نظرى در مصرف ثروت براى آسايش اهل و عيال خود و نيز امتناع از اداى حقوق الهى (خمس، زكات، صدقه و ...).
2- بخيل براى ترس از فقر، ثروتاندوزى مىكند و حال آنكه با بخلورزى خود زندگى فقيرانهاى دارد و با سود نبردن از آنچه دارد، با تهيدستان يكسان است.
3- بخيل، درپى دستيابى به غنى و بىنيازى است و حال آنكه با بخلورزى و انباشت ثروت، غنى و بىنيازى از او رخت برمىبندد؛ زيرا از مال و دارايى خود بهرهاى نمىبرد.
4- بخيل، در دنيا زندگى فقيرانه و تنگنظرانهاى دارد و در قيامت بايد [به خاطر انباشت ثروت] مانند اغنيا و ثروتمندان حساب پس دهد.
5- بخيل، از نظر روحى هميشه ناراحت و همّ و غمّ او جمع مال است و گاهى براى بدست آوردن مال، دست به كارهاى زشت و نامشروع مىزند. «الْبُخْلُ جامِعُ لِمَساوِى الْعُيُوبِ وَ هُوَ زَمامٌ يُقادُ بِهِ الى كُلِّ سُوءٍ» «1»تنگ چشمى فراهم كننده (و زمينهساز) همه بديها و مهارى است كه انسان را به سوى هر بدى سوق مىدهد.
6- شخص بخيل، منفور اجتماع است و گاهى نزديكترين افراد خانواده از او به تنگ مىآيند و آرزوى مرگ او را دارند.
7- بخل، انسان را از اداى حقوق واجب (خمس و زكات) و مستحب (انفاق و صدقه و ...) بازمىدارد.
|