دنياى مذموم (نكوهش از دنياپرستى)

. «فَانّى‏ احَذِّرُكُمُ الدُّنْيا فَانَّها حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ حُفَّتْ بِالشَّهَواتِ وَ تَحَبَّبَتْ بِالْعاجِلَةِ وَ راقَتْ بِالْقَليلِ وَ تَحَلَّتْ بِالْامالِ وَ تَزَيَّنَتْ بِالْغُرُورِ لا تَدُومُ حَبْرَتُها وَ لا تُؤْمَنُ فَجْعَتُها غَرَّارَةٌ، ضَرَّارَةٌ، حائِلَةٌ، زائِلَةٌ، نافِدَةٌ، بائِدَةٌ، أَكَّالَةٌ، غَوَّالَةٌ ...» «2»شما را از دنيا برحذر مى‏دارم؛ زيرا دنيا ظاهرش شيرين و با طراوت است، و به شهوات و خواهش‏هاى نفسانى پيچيده است، و به خاطر نقد بودنش جلب توجه مى‏كند؛ با اينكه مواهب آن كم و ناچيز است دل‏ها را به طرف خود مى‏كشاند، آرزوها را زيور خود ساخته و با فريب چهره مى‏آرايد، شادمانى و نعمت آن پايدارنيست از دردها و مشكلات آن ايمن نتوان بود، سخت فريبنده و زيانباراست؛ متغير، فناپذير و نابودشدنى‏است، شكمباره، تبهكار و كشنده است.
نكته‏ها و پيام‏ها
1- دنياى مذموم، فراهم آمده از امورى است كه انسان را از طاعت‏ خدا و دوستى او و تحصيل آخرت بازمى‏دارد.
2- دنياى مذموم همان دلبستگى به دنيا است.
3- حضرت ضمن اينكه مردم را از دلبستگى به دنيا و دنيا پرستى برحذر مى‏دارد، صفات دنياى مذموم را اين‏گونه معرفى مى‏كند:
الف- شادمانى و نعمت آن پايدار نيست؛
ب- از دردها و مشكلات آن ايمن نتوان بود؛
ج- مغرور كننده و زيانبار است؛
د- متغير و فناپذير است؛
ه- به هيچ كس وفا نكرده و پيوسته دارنده خود را هلاك مى‏كند؛
و- آرزو، دنياپرستان را در خود جمع نموده است؛
ز- زيور غرور به خود پوشيده است؛
ح- ظاهرش شيرين و با طراوت است و به خاطر نقد بودنش جلب توجه مى‏كند و ....