شبهه‏

. «انَّما سُمِّيَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لِأَنَّها تُشْبِهُ الْحَقَّ. فَامَّا اوْلِياءُ اللَّهِ فَضِياؤُهُمْ فيهَا الْيَقينُ وَ دَليلُهُمْ سَمْتُ الْهُدى‏ وَ امَّا اعْداءُ اللَّهِ فَدُعاؤُهُمُ الضَّلالُ وَ دَليلُهُمُ الْعَمى‏.» «1»شبهه را از اين رو شبهه نام نهاده‏اند كه شباهت به حق دارد، اما دوستان خدا، با روشنايى يقين از جوّ شبهه‏ها مى‏گذرند و راهنماى آنها مسير هدايت است؛ ولى دشمنان خدا گمراهيشان به شبهات دعوت مى‏كند. و راهنماى آنها كورى باطن است.
پيام‏ها
1- مسائل و وقايع در مواجهه با انسان از يكى از سه صورت ذيل خالى نيست.الف) حق بودنش آشكار است. ب) باطل بودنش آشكار است. ج) حق يا باطل بودنش روشن نيست.صورت سوم را شبهه گويند زيرا تشخيص حق يا باطل بودن آن مشكل است. چنان كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «حَلالٌ بَيِّنٌ وَ حَرامُ بَيِّنٌ وَ شُبُهاتٌ بَيْنَ ذلِكَ فَمَنْ تَرَكَ الشُّبُهاتِ نَجا مِنَ الُمحَرَّماتِ وَ مَنْ اخَذَ بِالشُّبُهاتِ ارْتَكَبَ الُمحَرَّماتِ وَ هَلَكَ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُ.» «1»
2- برخورد اولياء خدا و دشمنان خدا با مسائل شبهه‏ناك:يكى از بزرگترين الطاف خداوندى كه به بندگان مؤمن داده مى‏شود نورانيت باطن است كه از به كار بستن عقل سليم و عمل به نداهاى سازنده وجدان و پايبندى به تعهدى كه با خداوند سبحان بسته است، حاصل مى‏شود.اين نورانيت با زيادى علم و كوشش‏هاى مطالعاتى بوجود نمى‏آيد، بلكه چنان كه در روايت آمده «نُورٌ يَقْذِفُهُ اللَّهُ فِى قَلْبِ الْمُؤْمِنِ». «2» اين نورانيت، معلول خلوص و صفاى قلبى انسان است كه واقعيات و حقايق را بطور ناب مى‏بيند. بنابراين در موقع رويارويى با تاريكى‏ها و شبهات، حيرت‏زده و ناتوان نمى‏ماند و چنين است كه خداوند مى‏فرمايد: «وَالَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا.» اين موقعيت انسان‏هاى رشد يافته در برابر تاريكى‏ها و شبهات است.و اما آنان كه به خصومت با خدا برخاسته‏اند از اين تاريكى‏ها و شبهات سوء استفاده نموده از آنها براى گمراه كردن مردم بهره‏بردارى مى‏كنند و راهنمايى جز نابينايى ندارند.