كاربرد عقل
. «كَفاكَ مِنْ عَقْلِكَ ما اوْضَحَ لَكَ سُبُلَ غَيِّكَ مِنْ رُشْدِكَ.» «1»آن مقدار از عقلت تو را كفايت مىكند كه راههاى گمراهى را از راه سعادت براى تو روشن كند.
نكتهها و پيامها
1- حداقل نياز انسان به عقل در قلمرو دين و ايجاد مسؤوليت، اين است كه بتواند با آن، حق و باطل را از هم تشخيص دهد. و در كسب فضايل و معنويت از آن بهره ببرد، چنان كه حضرت در جاى ديگر مىفرمايد: «فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبادَ اللَّهِ تَقِيَّةَ ذى لُبٍّ شَغَلَ التَّفَكُرُ قَلْبَهُ.» «2»
بندگان خدا، تقواى الهى پيشه كنيد، تقواى صاحب خردى كه انديشه، قلبش را به كار گرفته است!
2- رشد عقل در امور دنيا و تدبير زندگى، گر چه خوب است و فضيلت به شمار مىرود ولى ملاك مسؤوليت و مؤاخذه انسان قرار نمىگيرد.
3- آفات عقل:الف) آرزوى دراز: على عليه السلام در اين باره مىفرمايد: «وَاعْلَمُوا انَّ الامَلَ يُسْهِى الْعَقْلَ وَ يُنْسِى الذِّكْرَ.» «1»بدانيد كه آرزو خرد را به راه خطا مىكشد و ياد خدا را به فراموشى مىسپارد.ب) طمعورزى: حضرت على عليه السلام درباره طمعورزى چنين مىفرمايد: «اكْثَرُ مَصارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطامِعِ.» «2»بيشترين كشتارگاه خرد، زير برق شمشيرهاى طمعورزىهاست.
|