زهد

. «ايُّهَا النَّاسُ، الزَّهادَةُ قِصَرُ الْامَلِ وَالشُّكْرُ عِنْدَ النِّعَمِ وَالْوَرَعُ عَنْدَ الَمحارِمِ» «1»اى مردم، زهد يعنى كوتاهى آرزو، شكر و سپاس در برابر نعمت‏ها و پارسايى در مقابل گناهان!
توضيح:
1- زهد از جنبه روانى؛ دلبسته نبودن به دنيا و مظاهر آن و از جنبه عملى؛ چشم‏پوشى از پاره‏اى لذّت‏ها و تمتّع‏هاى مادى است.
2- معناى حقيقى زهد، برخوردار نشدن از نعمت‏هاى دنيا و انزواطلبى نيست، بلكه برخوردارى از دنيا و نعمت‏هاى آن، در حدّى است كه موجب غفلت انسان از خدا نگردد. اين معنا از زهد در كلام امير مؤمنان على عليه السلام اين‏گونه آمده است:
الف- زهد، كوتاهى آرزوها، براى رهايى از قيد اسارت اشياء و اشخاص است. پس زاهد، آرزوهاى طولانى و حبّ دنيا را از دل بيرون مى‏كند تا حبّ محبوب اصلى (خدا) محفوظ باشد و به هيچ كس و هيچ چيز جز خدا دل نمى‏بندد.
ب- از مظاهر زهد، شكر نعمت‏ها است. شكر نعمت‏ها انسان را به صاحب همه مواهب و نعمت‏ها نزديك و دل‏بسته مى‏كند.
ج- زهد؛ در حريم محرمات پارسايى گزيدن است. زهد به اين معنا، آزاد شدن انسان از اسارت تمايلات نفسانى و لذات محرّم دنيوى است، زيرا تا انسان از قيد هواپرستى و پليدى‏هاى گناهان آزاد نشود، سرزمين دلش براى رشد و نمو معنوى و پذيرش انوار تابناك ملكوتى آماده نمى‏شود.فلسفه پرهيز از گناهان صيانت روح از زشتى‏ها و پليدى‏هاست، از اين رو، پرهيز از مكروهات نيز براى انسان زاهد، براى رسيدن به زهد واقعى لازم است.